”تعادل و میانه روی“ − چانه زنی برای کسب قدرت • مصاحبه با روزبه کریمی
۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبهروزبه کریمی، عضو سرویس اندیشه روزنامه کارگزاران در گفتوگو با دویچه وله میگوید، خیال است اگر فکر کنیم که آقای خاتمی از تجربه گذشته درس میگیرد؛ تنها درسی که ایشان گرفتهاند حفظ تعادل و میانهروی برای رسیدن به قدرت است.
دویچهوله: آقای محمد خاتمی در دیدار با "هستهی مرکزی پویش دعوت از خاتمی" گفتند که دعوت مردم را جدی گرفتند، چه بیایند چه نیایند. به نظر شما این جدی گرفتن دعوت مردم تا چه حد جدی است؟
روزبه کریمی: از دو جنبه میشود به این مسئلهی جدیتی که دربارهی آقای خاتمی مطرح میشود، توجه کرد. یک جنبه این است که به نظر من ما درحال رسیدن به نقطهی عطفی هستیم که آقای خاتمی اعلام حضور در انتخابات ریاست جمهوری میکند. دلیل این امر که من آن را نقطهی عطف مینامم این است که تقریبا از یک سال، یک سال و نیم پیش به نظر من فعالیتهای انتخاباتی ایشان شروع شده است و این کمی سادهلوحانه است که ما فکر کنیم که ایشان نمیخواستند در انتخابات شرکت کنند. خبرهایی هم که هست این است که ایشان خودشان علاقهی فراوانی به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دارند؛ به هر دلیل. من فکر میکنم که این نشان از این است که آقای خاتمی ظرف چند روز آینده یا حداکثر در یک ماه آینده اعلام حضور میکند و این به نظر من حتمیاست. اما از یک جنبهی دیگر، این که این جدیت برای مردم چقدر است، من فکر میکنم که در این یک سال یا یک سال و نیم صفر بوده است. من فکر میکنم ظرف این چهارسال کارنامهی اصلاحطلبان با همهی شعاری که برای تقویت جامعه مدنی یا به قول خودشان بازگشت به جامعه مدنی میدادند خیلی منفی است. هم خودشان هیچ تاثیری در تقویت نهادهای مدنی نداشتند و هم این که در حمایت از نهادهایی که در جامعه مدنی قربانی شدند، گروههایی که مورد (تبعیض) واقع شدند در این چهارسال کار خاصی نکردند. دوم این که برنامهی خاصی ارائه ندادهاند، جز همان شعارگرایی که همیشه مدار و منششان بوده است.
اگر بخواهند این کاندیداتوری را بپذیرند، فکر میکنید که تجربهی دو دورهی گذشتهی ریاست جمهوریشان واقعا میتواند به ایشان کمک بکند که از آن استفاده بکنند و اشتباهات گذشته تکرار نشود؟
من فکر میکنم که یک خیال است که ما فکر کنیم از تجربهی گذشته درس میگیرند. از تجربهی گذشته تنها درسی که گرفتهاند این است که تعادل و میانهروی را حفظ کنیم، برای این که باز به دولت برسیم. و بعد، این حفظ تعادل و میانهروی هم حتا به یک گفتمان عمومی اجتماعی نتوانستند بدلش کنند. چون این راه را بلد نیستند، چون محدودیتهایی دارند یا هر چیز دیگر. ولی حتا از میان محدودیتها هم بلد نبودند بگذرند. بلکه تعادل و میانهروی را بهعنوان یک گفتار چانهزنانه در سطح قدرت میخواهند. همان شعاری که اصولگرایان چهار پنج سال پیش دادند و با آن مجلس و شوراهای شهر و دولت را سرانجام فتح کردند.
آقای کروبی رسما اعلام حضور کردهاند، عدهای از اصلاحطلبان از آقای عبداله نوری بهعنوان کاندیدای خودشان اسم میبرند. آیا به نظر شما امکان معرفی کاندیدای واحدی وجود دارد؟
به نظر من نیروهایی که دور آقای نوری هستند و به نوعی خود آقای نوری، بیشتر قصد رادیکالکردن نیروهای اصلاحطلب را دارند. بخشی از نیروهای دوروبر آقای نوری و حتا بخشی از نیروهای کارگزاران معتقدند که با حلقهزدن دور آقای نوری و صحبت از شعارهای نوری و مشی خاص نوری کردن میتوانند پیکان اصلی اصلاحطلبان را که آقای خاتمی باشد تندترکنند و یا ترتیب بهتری به آن بدهند که جذابیت بیشتری در جامعه ایجاد کند و احیانا شکست بدی در انتخابات خردادماه آینده نخورد. ولی بخش دیگری از نیروها که دور آقای عبداله نوری جمع شدهاند و طیف نیرومند ادوار تحکیم وحدت، بخشی از نیروهای تحکیم وحدت، بخشی از رادیکالهای دانشجویی معتقدند که حول آقای عبداله نوری میشود برای شعار تحریم انتخابات متحد شد. شعار تحریم انتخابات به این شکل که آقای نوری به احتمال قریب به یقین رد صلاحیت میشود، اعتراض به رد صلاحیت ایشان دستاویز خوبی برای تحریم انتخابات به یک شکل فعال به دست میدهد، در حالی که تا به حال تحریم انتخابات غیرفعال و غیرمحسوس بود. و اصلا سیاستهایی که آقای کروبی پی گرفته است از همین آغاز هیچ آشتی با اصلاحطلبان نزدیک به آقای خاتمی نداشته و ایشان برای کاندیداتوری دو سه سال قبل خیز برداشته بودند. این خیز برداشتنشان چون برنامهمند بوده، مطمئنا ایشان از صحنهی انتخابات کنار نخواهند رفت و اگر اصلاحطلبان آقای خاتمی را پیش بیاورند، احتمالا اصلاح طلبان دو کاندیدای عمده خواهند داشت: محمد خاتمی و کروبی.