نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران • گفتوگو با عیسی سحرخیز
۱۳۸۷ مهر ۲۱, یکشنبهمصاحبه در این باره با عیسی سحرخیز، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی.
دویچه وله: آقای سحرخیز، امروز آقای مهدی کروبی آمادگی خودشان را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران اعلام کردند. تا چه حد اینکه ایشان تا آخرین مرحله به عنوان نامزد ریاست جمهوری وارد رقابت بشوند، حتمی است؟
عیسی سحرخیز: تصور من این است که برنامهای که حزب “اعتماد ملی“ دارد و علاقه فراوانی که آقای کروبی شخصا برای نامزد شدن و احیانا کنار نرفتن در برابر رقبای خودشان دارند، آنها را به عنوان یکی از چهرههای شاخصی مطرح میکند که تا آخرین مراحل پیش خواهند رفت و در انتخابات شرکت خواهند داشت و به آقای کروبی به عنوان یک نامزد جدی باید نگاه کرد.
دویچه وله: در حال حاضر چه کسان دیگری امکان دارد که به عنوان نامزد ریاست جمهوری وارد رقابت با هم بشوند؟
عیسی سحرخیز: ما باید به دو سطح از نامزدها توجه کنیم: نامزدهایی که عمدتا از طرف جریان اصلاحات و اصلاحطلبان مطرح میشوند و نامزدهایی که به نمایندگی از طرف جریان اصولگرا در انتخابات حضور پیدا میکنند. طبیعتا افراد دیگری هم به صورت چهرههای شناخته شده یا ناشناخته هستند که میآیند و ثبت نام میکنند، ولی قادر به جلب حمایت احزاب و گروهها نیستند و چهرهای نخبه را ندارند و طبیعتا روی آنها نباید حساب کرد. اما در دل خود همینها، جریان محافظهکار اقتدارگرا امکان دارد که خود باز دو گروه نامزد را بدهد، که در حدی به اصلاحطلبها در شرایط مختلف نزدیک شود. چنین کاری بستگی به این دارد که از جناح اصلاحطلب آقای خاتمی هم ثبت نام میکند یا نمیکند؟ ورود یا عدم ورود آقای خاتمی به انتخابات، میتواند صحنه سیاسی ایران را به طور کامل دگرگون کند.
دویچه وله: آقای خاتمی برای ورود به رقابت انتخاباتی شرطهایی گذاشتهاند. تا چه حد شما امکان برآورده شدن این شرطها را میبینید که بعد آقای خاتمی بخواهد وارد رقابت شود؟
عیسی سحرخیز: آقای خاتمی دو شرط اصلی گذاشتهاند که یک شرط آن در واقع امضا امضای توافقنامه و میثاقی با ملت و به معنایی با گروهی از اصلاحطلبهاست، که به نظر من در این مسئله چیز جدیای وجود ندارد. به این دلیل که آقای خاتمی شخصا به عنوان تئوریسین و تبیینکننده چارچوب اصلاحات مطرح هستند. طبیعتا گروهی که این نوع از اصلاحطلبی را میپذیرند و میپسندند، جمعی هستند که دور ایشان جمع شوند. اما شرط اصلی ایشان با حاکمیت و با رهبری است که در آنجا این نکته را مطرح میکنند و روز به روز هم به صورت شفافتر و روشنتر بیان میکنند که نظام باید بپذیرد که آن چیزی را که به اسم احمدینژاد به مردم تحمیل شده، در راستای منافع ملی ایران و مصلحت کشور نیست. و در نتیجه جریان دیگری باید در مسیری صحیح و در انتخاباتی آزاد، سالم، منصفانه و رقابتی حضور پیدا کند. آقای خاتمی هم طبیعتا یکی از نامزدها خواهد بود. او میخواهد این تضمین را هم دریافت بکند که مانند هشت سال دوره اصلاحات به گونهای نباشد که دیگران قصد در برهم زدن نظم سیاسی و اجتماعی جامعه داشته باشند. آقای خاتمی باید این تضمینها را از نظر خودش دریافت کند. در آن شرایط به نظر من قطعا خواهد آمد.
دویچه وله: این بحثی است که ایشان در سطح جامعه مطرح میکنند یا الان با حاکمیت هم بحثهایی در جریان است که این کار را پیش ببرند؟
عیسی سحرخیز: این بحث را ایشان در سطح جامعه و افکار عمومی پیش میکشد و در سخنرانیها و دیدارهایشان مطرح میکند. ولی طبیعتا مخاطبش مشخص و روشن است که با چه کسی صحبت میکنند و به چه کسی پیام میدهند و از چه کسی میخواهند تضمین لازم را دریافت کنند.
دویچه وله: شما الان به طور مشخص از کاندیداهای برای ریاست جمهوری اسمی نبردید. اما در رسانهها اسامی مختلفی ذکر میشود. تحلیلگران سیاسی در خارج از کشور معتقدند که این همه کاندیدا برای ریاست جمهوری، باعث میشود که اصلاحطلبها نتوانند در انتخابات شانسی داشته باشند. نظر شما در این باره چیست؟
عیسی سحرخیز: در زیرمجموعههایی که من برایتان گفتم، این نامزدها قرار میگیرند: برای اینکه فراموش نکنم، اول اقتدارگراها را مطرح میکنم. به نظر من این جریان خود را براساس آقای خاتمی تنظیم میکند. اگر آقای خاتمی به صحنه انتخابات وارد شود، فکر میکنم که باید روی احمدینژاد، با تمام هزینههایی که داشته و تمام تفرقی که ایجاد کرده، به عنوان یک نامزد حساب کند. در این مورد حاکمیت میتواند بازی انتخابات را به نفع خودش پیش ببرد. اگر آقای خاتمی نیاید، امکان دارد که اقتدارگرایان چهرههای دیگری را که میتوانند میانهروتر باشند، به وسط بفرستند. البته باید گوشه چشمی هم به انتخابات امریکا و نتایج آنجا داشت، که چه کسی پیروز میشود؛ مککین یا اوباما. آن هم به نظر من بر روی تعیین نامزد جریان اقتدارگرا اثر میگذارد. اما به هر حال مهرههای چندانی در آن سمت وجود ندارد؛ همان افرادی هستند که بخشیشان در انتخابات گذشته هم شرکت کردهاند، افرادی مثل آقای لاریجانی یا رضایی، و در نهایت جریانی که نزدیکتر به اصلاحات هستند، آقای روحانی یا آقای ولایتی.
در این سمت و سو هم سه چهره شاخص را میبینیم: آقای کروبی، آقای خاتمی و آقای نوری. آقای نوری دقیقا مشخص کردهاند که با ورود آقای خاتمی جایی برای خودشان نمیبینند. بسیاری از نامزدها، حتی افرادی مثل آقای قالیباف که به آن جناح تعلق دارد، آقای روحانی و حتی ولایتی هم به نظر من با ورود آقای خاتمی جایی برای خودشان و رقابت نمیبینند. تنها میماند اینکه در شرایطی که اقای خاتمی نیاید، امکان ورود آقای نوری وجود دارد، امکان نامزدی افراد دیگری چون آقای نجفی و آقای عارف و دیگران هم وجود دارد و انتخابات هم به سمت انتخاباتی با نامزدهای چندگانه، شبیه به انتخابات ریاست جمهوری دوره گذشته پیش خواهد رفت که تکلیف وضعیت آن به نظر من در دور دوم انتخابات باید روشن شود.
دویچه وله: شما چه چشماندازی میبینید؟ امکان دارد که آقای خاتمی بتوانند وارد مبارزات انتخاباتی بشوند؟
عیسی سحرخیز: من فکر میکنم که هر چه جلوتر میرویم، آقای خاتمی فضا را برای ورود به انتخابات مهیاتر میبیند، یا حداقل فکر میکند که باید وارد بشود، اگر دیگران میخواهند نفی و نهی کنند، رد صلاحیت کنند و مانع ایجاد کنند، آن موقع آنها هستند که باید هزینه پرداخت کنند و در آینده جوابگوی خدا و خلق در عمل باشند.