1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نوشتن به زبان دیگری ...

بهجت امید۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

اغلب نویسندگان مهاجر یا تبعیدی ایران تا چندی پیش ترجیح می‌دادند که گستره‌ی زبان مادری خود را به عنوان قلمروی امن ترک نکنند و آثارشان را به زبان خودی بنویسند. برخی ولی این "سنت" را شکسته‌اند. با چه انگیزه‌ای؟

https://p.dw.com/p/1JETN
عکس: colourbox

نوشتن به زبان دیگری اغلب با چالش‌های بزرگی همراه است که اولین آن گذر از مرز زبانی خود و رو کردن به زبان بیگانه است. برخی مثل ها جین، نویسنده‌ی آمریکایی چینی‌تبار (۱) این حرکت جسارت‌آمیز را "خیانت به وطن" می‌خوانند و برخی دیگر مانند جومپا لاهیری، نویسنده‌ی آمریکایی بنگالی‌تبار (۲) کنشی برای لاپوشانی شرم خود از سخن ‌گفتن به زبان مادری. ها جین می‌گوید: «حد اعلای خیانت، تصمیم به نوشتن به زبان دیگری است.» و لاهیری اعتراف می‌کند: «از صحبت کردن به زبان بنگالی شرم داشتم و درعین ‌حال از این احساس شرم هم شرمگین بودم.»

قادر عبدالله، نویسنده ایرانی ـ هلندی (۳) نوشتن به زبان دیگری را قماری می‌خواند که امکان باخت در آن بسیار است: «ممکن است همه را ببازی. منظورم از همه عبارت است از جوانی‌ات، سال‌های زندگی‌ات، زبان مادری‌ات، خواننده اصیل ایرانی‌ات. تو در واقع دست به یک حرکت بیگانگی می‌زنی. تو خودت را از خودت و ریشه‌ات بیگانه می‌کنی تا در واقع اصل اصلت را به دیگران بتوانی نشان بدهی...»

بیگانه با زبان مادری

این نویسندگان به آن گروه قلم‌به‌دستانی تعلق دارند که پرونده‌ی نگارش به زبان مادری را یک بار برای همیشه بسته‌اند و به زبان کشور محل اقامت خود (انگلیسی و هلندی) می‌نویسند.‌ گروهی دیگر ابتدا آثارشان را به زبان مادری می‌نویسند و در مرحله‌ی بعدی آن را خود به زبان "کشور میزبان" ترجمه می‌کنند. تقی مدرسی، روان‌پزشک و نویسنده‌ی "یکلیا و تنهایی او" و "شریف جان، شریف جان" که در سال‌ ۱۹۵۹ برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا رفت، از جمله‌ی این نویسندگان بود. نخستین اثر او که در سال ۱۹۸۶ در آمریکا منتشر شد، ترجمه‌ی رمانی بود با عنوان "آدم‌های غیب" که بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۳ به فارسی نوشته شده بود. مدرسی به توصیه و با پشتیبانی آن تیلر، همسر نویسنده‌اش که به زبان و خط فارسی تسلط داشت، چند سال بعد "آدم‌های غیب" را به انگلیسی "ترجمه" و راهی بازار کتاب کرد.

بازنویسی یا ترجمه؟

"آدم‌های غیب" به زبان انگلیسی ولی ترجمه‌ی صرف نسخه‌ی فارسی آن نیست؛ تلاشی است برای بازنویسی رمان به زبان دیگری که با "فکر کردن" در قالب این زبان آغاز می‌شود. به قول مدرسی: «مسائل کتاب برای یک ایرانی کاملا ملموس و آشنا به ذهن است. ولی برای یک خواننده‌ی آمریکایی، چون در حوزه‌ی تجربه‎اش نبوده، قابل قبول نیست. من نمی‎خواستم که برای توضیح پاره‎ای از مطالب، خواننده را به پانویس حوالت بدهم. این بود که برای ترجمه این صدای خش‌دار، به انگلیسی خیلی فکر کردم.»

محدوده‌ی امن زبان مادری

اغلب نویسندگان تا حد امکان در گستره‌ی زبان مادری خود به عنوان قلمروی امن باقی می‌مانند. حتی نویسندگان چندزبانی ترجیح می‌دهند تنها به زبانی بنویسند که از هر نظر با آن خو گرفته‌اند. الیا کانتی، نویسنده‌ی بریتانیایی بلغاری‌تبار و برنده‌ی جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۸۱ که هنگام اشغال اتریش از سوی ارتش ناسیونال سوسیالیست آلمان در ۱۹۳۸به عنوان نویسنده‌ای یهودی‌مسلک از وین گریخت، تنها آثاری که به زبان آلمانی می‌نوشت را منتشر می‌کرد: «من تنها سخنرانی‌هایم را به زبان انگلیسی انجام می‌دهم. از زبان‌های دیگری که بلدم غیر از آلمانی فقط برای تفریح ‌کردن استفاده می‌کنم. به فرانسه شعر می‌نویسم فقط برای تفریح، ولی منتشر نمی‌کنم. به اسپانیایی می‌نویسم برای این که خوشم می‌آید. ولی کارهای درست و حسابی‌ام را به آلمانی می‌نویسم.»

دلایل پرهیز از پا گذاشتن به قلمرو ناامن زبان دیگری، به تعداد نویسندگانی که توانستند یا نتوانستند بر این واهمه غلبه کنند، گوناگون است: کانتی خود را در چارچوب نوشتن به زبان آلمانی محدود کرد: «نه تنها به این دلیل که آلمانی زبانی است که من از ابتدا شیوه‌ی نگارشم را از طریق آن شکل دادم. بلکه، نوشتن به زبان‌های دیگر مرا از شرح زمینه‌های تاریخی پدیده‌ها باز می‌دارد و این در کارهای من نقش مهمی بازی می‌کند.»

انتقاد‌های ناخوش‌آیند

با این حال کم نیستند نویسندگانی که به نیاز تبیین خود به زبان دیگری، اهمیت بیشتری می‌دهند تا به حفظ شیوه یا عوامل دیگر نگارش و دست به آفرینش آثاری به زبان کشور محل اقامت خود می‌زنند. در این میان ارزیابی‌های تجریدی و غافلگیرکننده‌ی منتقدان ادبی هم آنان را از ادامه‌ی کار باز نمی‌دارد. میلان کوندرا که پس از حدود دو دهه اقامت در فرانسه در سال ۱۹۹۵ در سن ۶۶ سالگی نخستین رمان خود با عنوان "آهستگی" را به زبان فرانسه نگاشت، بهایی به انتقاد نه چندان خوش‌آیند منقدانی مانند ها جین نداد و ۳ سال بعد کتاب سوم خود را به نام "هویت" به همین زبان منتشر ساخت: ها جین هر چند جسارت کوندرا را برای نوشتن به زبان فرانسه "تلاشی قهرمانانه" ‌خواند، ولی از آن به عنوان اثری ضعیف یاد کرد: «اگر داستانی را که کوندرا به‌تازگی به زبان فرانسه نوشته ["آهستگی"] با کتاب‌هایی که او پیش از این به زبان چک نوشته، مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که نثر اخیر پس از "فناناپذیری"، بسیار رقیق‌تر است.»

تنگی ‌نفس ادبی

جومپا لاهیری هم از جمله نویسندگانی است که در پی یافتن "هویت چند زبانی" خود هر ‌گونه چالش ـ از جمله نیش زهرآلود نقد نویسان‌ ـ را به جان می‌خرد. او پس از آن که به عنوان نویسنده‌‌ی شناخته شده‌ی زبان انگلیسی جوایز بسیاری را دریافت کرد، مسحور زبان ایتالیایی شد و در سال ۲۰۱۲ به رم نقل ‌مکان کرد. کتاب "به بیانِ دیگر" که به ایتالیایی نوشته شده، به شرح تلاش‌های خستگی‌ناپذیر او برای فراگیری زبان و فرهنگ ایتالیایی می‌پردازد. تِسا هادلی، منقد گاردین، در باره‌ی نسخه‌ی انگلیسی این کتاب می‌نویسد: «گاهی اوقات خشکی و سردی جملات بسیار محسوس است، مانند نویسنده‌ای که قصد دارد یک‌مرتبه از موانع پیش‌ِ رویش بپرد، اما نفس کم می‌آورد.»

نوشتن به زبان دیگری همیشه و نه اغلب با چالش‌های بزرگی همراه است؛ از جمله غلبه بر حس شرم، واهمه از ارتکاب خیانت، تلاش برای فکر کردن به زبانی دیگر، ترس از ُکند شدن ابزارهای بررسی پدیده‌ها، وحشت از باختن و نیز عوامل دیگر که می‌توانند به الکن ‌شدن حسی، بی‌رمقی فکری، تنگی نَفس بیانی و سرانجام دچار آمدن به ایست زبانی بیانجامند.

تصویر جهان با واژه‌های رنگین

شاید برای جلوگیری از این عوارض کمتر علاج‌پذیر است که برخی از نویسندگان نوشتن به زبان دیگری را در الگوبرداری از شیوه‌ی نگارش اهل قلم آن زبان خلاصه می‌کنند. در حالی که استفاده‌ی به‌جا از واژه‌ها و رعایت اصول و مبانی زبانی، با رونویسی از روی نوشته و سبک و سیاق دیگران تفاوت دارد. به‌کارگیری ناهوشمندانه‌‌ی عبارات و اصطلاحات نخ‌نماشده که از نظر پیروی از موازین دستور زبانِ غیرخودی مو لای درزشان نمی‌رود، به "تشخص" و سرزندگی کار لطمه می‌زند. نسخه‌ها‌ی مستعملی که در بهترین حالت برای نشان‌دادن تبحر نویسنده در بکارگیری زبانِ دیگری نوشته شده‌اند، خیلی زود از قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها ـ اگر اصولا به آن‌جا راه پیدا کنند ـ جمع می‌شوند. کار متفاوت، "آنی" دارد که ناخودآگاه "جذب" می‌کند.

تِسا هادلی در مورد شیوه‌ی نگارش لاهیری که برجسته‌ترین سازه‌های آن کوتاه‌نویسی و پرداخت به جزئیات است، می‌نویسد: «بعضی وقت‌ها انگلیسی لاهیری این حس را به آدم منتقل می‌کند که گویی نویسنده در حال ترجمه کردن است: به‌عنوان‌ مثال لاهیری در رمان "گودی" می‌نویسد: [او نسبت به محدودیت‌های فردی‌اش نابینا بود، هم چون حیوانی که از دیدن بعضی از رنگ‌ها عاجز است.] چیزی جذاب در انتخاب واژه‌های این جملات وجود دارد، نحوی چند لایه، فاصله‌ی موسیقایی دلپذیر و درعین‌حال دقیق و آکنده از تشخص.»

شکوفایی فن در هنر

نوشتن به زبان دیگری، نه ترجمه از زبان دیگر و نه نگارش به زبان خودی است. ترسیم جهان خود به زبانِ غیر، گونه‌ای از هنر و فن نویسندگی است که پیش شرط آن داشتن توانایی یا دست‌کم جسارت برای گذر از تنگناها و گردنه‌های دشوار معنایی ـ زبانی ـ فرهنگی است؛ "هنری" است که گر چه در ردیف هنرهای هفتگانه قرار ندارد، ولی تسلط بر موازین هر یک از آن‌ها را طلب می‌کند. "فنی" است که الفبای آن هر چند آموختنی است، ولی چیرگی بر آن تنها به درک و نهادینه ‌کردن زیر و فرارفت‌های قواعد زبانی محدود نمی‌شود. در این میان بار فرهنگی واژه، نوسان‌های صوتی و سایه ـ روشن‌های کلامی هم نقش ارزنده‌ای بازی می‌کنند؛ نقشی که بدون توجه به وزن و پویایی و صلابت یا سبکی کلمه، نثر را به حاصلی "خشک و سرد و رقیق" مبدل می‌سازد. چنین چالش‌هایی دعوت‌کننده نیستند.

چالش‌جویان ایرانی در دیاسپورا

با این حال کم نیستند نویسندگان ایرانی‌ای که در برون‌مرز به آفرینش ادبی به زبانی دیگر و هم‌چنین زبان مادری‌ خود دست ‌زده‌اند. برخی از این چالش‌جویان عرصه‌ی ادب، قلم‌به‌دستانی هستند که پس از مهاجرت یا تبعید تصمیم به نوشتن گرفته‌اند. شمار نویسندگانی که به زبان انگلیسی می‌نویسند، به دلایل گوناگون بیش از سایرین است: آذر نفیسی، مهری یلفانی، رؤیا حکاکیان، مجید نفیسی (شعر)، عزت السادات گوشه گیر، اختر نراقی، مهرنوش مزارعی از جمله‌ی‌ این نویسندگان هستند. ترکان دانشورـ پتسولد، فرهاد شوقی (شاعر)، مصطفی ارکی و فهیمه فرسایی به زبان آلمانی نوشته‌اند یا می‌نویسند. نهال تجدد، شهلا شفیق و مهستی شاهرخی، نویسندگی به زبان فرانسه را به تازگی آغاز کرده‌اند و فریده ابلاغیان و آذر محلوجیان به زبان سوئدی می‌نویسند. این فهرست ظرفیت زیادی برای طولانی‌شدن دارد، هم از نظر نام، هم از نظر زبان.

دویچه وله برای آشنایی با سه تن از این نویسندگان با آنان مصاحبه کرده است: شهلا شفیق، مهرنوش مزارعی و مهستی شاهرخی.

برای خواندن گفت‌وگوها روی لینک‌های زیر کلیک کنید:
تجربه‌ی ناکام "انقلاب مینا"

"از آينه بپرس"؛ داستان انقلاب ایران به زبان فرانسه

نوشتن به زبان رهایی

(۱) ها جین نویسنده‌ و منقد آمریکایی چینی‌تبار در ۱۹۸۴ میلادی به ایالات متحده کوچ کرد و پس از چندی به نوشتن رمان به زبان انگلیسی پرداخت. او تا کنون پنج رمان نوشته، از جمله: "یک زندگی آزاد"، "انتظار" (برنده‌‌ی "جایزه‌ی ملی کتاب) و "زباله‌ی جنگ" (برنده‌ی جایزه‌ی "پن/فالکنر")

(۲) جومپا لاهیری، نویسنده‌ی ۴۹ ساله‌ی رمان "مترجم دردها" که در سال ۲۰۰۰ برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد. "به بیانِ دیگر" نخستین کتاب او به زبان ایتالیایی است.

(۳) قادر عبدالله در سال ۱۹۵۴ در اراک به دنیا آمده و از سال ۱۹۸۸ به عنوان پناهنده در هلند زندگی می‌کند. رمان "خانه پشت مسجد" از معروف‌ترین آثار اوست.

(۴) الیا کانتی، نویسنده و پژوهش‌گر بلغاری بریتانیایی. او به زبان‌های بلغاری، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و لادینو آشنایی کامل داشت. رمان معروف او با عنوان "نابینایی" در ایران به نام "کیفر آتش" منتشر شده است.

(۵) میلان کوندرا با رمان "بار هستی" (۱۹۸۴) به شهرت رسید. "فناناپذیری"، "آهستگی"، "هویت"، "جهالت" که به فارسی "بی‌خبری" هم ترجمه شده، از جمله کارهای او است.

بهجت امید