معلولان ایران؛ از تنگنای بودجه تا تبعیضهای اجتماعی
۱۳۹۸ آذر ۱۲, سهشنبهماده اول قانون جامع حمایت از معلولان، دولت را به فراهم کردن زمینههای لازم برای تامین حقوق معلولان موظف میکند. کلیه وزارتخانهها، سازمانها، موسسات و شرکتهای دولتی موظفند دسترسی افراد دارای معلولیت به خدمات اجتماعی و عمومی را فراهم کنند. دولت باید افراد دارای معلولیت را تحت پوشش بیمه درمانی و بیمه تکمیلی قرار دهد، سه درصد استخدامها در دستگاههای مصرفکننده بودجه عمومی کشور، باید به افراد دارای معلولیت اختصاص داشته باشد. وزارت مسکن و شهرسازی باید حداقل ده درصد از واحدهای ارزان را به معلولان نیازمند تخصیص دهند. صدا و سیما وظیفه دارد دستکم دو ساعت در هفته، در ساعات مناسب، برنامههایی با کیفیت برای آشنایی مخاطبان با جامعه معلولان تهیه کند و...
این قانون، اسفند ۱۳۹۶ به تصویب رسیده و اردیبهشت ۹۷ برای اجرا به دستگاههای ذیربط ابلاغ شده است. انجام تعهدات مندرج در آن اما به دستانداز بودجه، کمبود منابع مالی و ناهماهنگیهای اداری و ساختاری افتاده است .
سوم دسامبر روز جهانی افراد دارای معلولیت است. دویچه وله برای مرور نیازها و واقعیات زندگی روزمره این گروه، با بهروز مروتی، کنشگر مدنی و مدیر کمپین معلولان گفتوگو کرده است. او در این گفتوگو، کمکهای پرداختی به جامعه معلولان را "تحقیرآمیز" میخواند و از تساهل بهزیستی در انجام تکالیف قانونی و عدم نظارت بر تعهدات دولت گلایه میکند.
.......................
● دویچه وله: قانون حمایت از حقوق معلولان در چه مرحلهای از اجرا قرار دارد؟
بهروز مروتی: این قانون در مرحله اجراست، اما دولت بودجه قانون را پرداخت نکرده یا اعتبارش را تخصیص نداده است. الان ۹ ماه از سال گذشته اما تنها قشری که افزایش مستمریها از محل هدفمندی یارانهها را نگرفتهاند، افراد دارای معلولیت یا مددجویان بهزیستی هستند.
با تلاش بروبچههای "کمپین معلولان" قرار شد سازمان برنامه این بودجه را پرداخت کند. ما پارسال هزار و صد میلیارد تومان نوبت بودجه گرفتیم اما پس از ۹ ماه که هیچ ندادند، تازه میگویند قرار است تا آخر سال ۵۵۳ میلیارد تومان آن را بدهند. در حالیکه بودجه واقعی مورد نیاز اجرای قانون، در اصل ۱۲هزار و پانصد میلیارد تومان است. الان که کمتر از یک دهم آن را تقبل کردهاند، با گذشت ۹ ماه از سال میگویند نصفاش را میدهیم و ما به این اعتراض داریم. بخشهای دیگر قانون هم به صورت جزیی دارد اجرا میشود من به صراحت میتوانم بگویم که دو تا سه دهم درصد این قانون دارد اجرا میشود
● خبرگزاری ایلنا از قول شما نوشته که ۱۶ درصد بودجه تامین شده. این با این که میگویید یک دهم درصد اجرا شده تناقض ندارد؟
درست است. این مقداری از قانون که دارد اجرا میشود به کل بودجه ربط ندارد. از ماده ۲۷ و ماده ۷ که خواستند اجرا کنند یک بخش کوچکی اجرا شده است. مثلا ماده ۲۷ و ۳۰ برای معلولان شدید و خیلی شدید، حداقل حقوق وزارت کار را در نظر گرفته یعنی ماهی یک میلیون و هفتصد هزار تومان اما تازه پریشب از بین حدود ۸۰۰هزار خانوادهای که عضو دارای معلولیت دارند، تنها برای ۱۹۱هزار خانوار بین ۱۲۰ تا ۱۶۰هزار تومان واریز کردند. به همین دلیل میگویم قانون خیلی دارد کم اجرا میشود و تازه این دو روز است دارد اجرا میشود.
● آماری قابل اتکاء و رسمی از جمعیت افراد دارای معلولیت در ایران وجود دارد؟
آن چه که سازمان بهزیستی میگوید یک میلیون و پانصد هزار نفر تقریبی است که بالا پایین دارد. این آمار کسانی است که تحت پوشش بهزیستی هستند و در این سازمان پرونده دارند.
● طبعا همه در بهزیستی ثبتنام نکرده و تحت پوشش آن نیستند...
دقیقا. پانصد هزار نفر هم جانباز هستند که در پرونده بهزیستی نیستند. مشکل اینجاست که در آخرین سرشماری جمعیت در سال ۱۳۹۵ افراد معلول را آمارگیری نکردند؛ در حالیکه سازمان بهداشت جهانی بین ۱۱ تا ۱۵درصد از افراد هر جامعه را افرادی محسوب میکند که درجات متفاوتی از معلولیت دارند.
● چه تفکیکی در همین آمار موجود از نظر محدوده و نوع معلولیت وجود دارد؟
طبق آماری که بهزیستی به ما داده ۶۳درصد مرد و ۳۷ درصد زن هستند. ۳۹ درصد جسمی حرکتی هستند که بیشترین میزان مربوط به آنهاست. نابینایان ۱۱درصد و ناشنوایان ۱۳ درصد این جمعیت را تشکیل میدهند. معلولیت ذهنی ۲۴ درصد که قابل توجه است. روانی مزمن ۸ درصد، صوت و گفتار۵ درصد.
● از نظر شدت و ضعف چه؟
عنوان کردهاند که معلولیت خفیف ۱۷درصد، متوسط ۲۹درصد، شدید ۳۶ درصد، خیلی شدید ۱۴ درصد و پنج درصد هم نامشخص آمارگیری شده است.
● اکثریت غالب این آمار مربوط به افرادی است که مشکلات حرکتی دارند. آیا فضای شهری برای این گروه مناسبسازی شده؟
متاسفانه با وجودی که از سال ۶۷ قوانین استاندارد شهرسازی را داریم، این رعایت نشده است. حتی قانون مصوب سال ۸۳ هم که ماده دو آن به مناسب سازی و دسترسی پذیری میپرداخت، اجرا نشد و الان پس از تصویب قانون جامع معلولان، تقریبا میتوان گفت که شهرداریها به جز یکی دو شهر کوچک مثل یزد که آقای سپنتا فعالیت کرده، کسی نمیداند تکلیف این قانون چیست.
بارها با وزارت کشور نامهنگاری کردهایم ولی کاری انجام نگرفته است. مناسب سازی در سه حوزه معابر، اماکن عمومی و حمل و نقل صورت نگرفته و این از عمدهترین مشکلاتی است که مشارکت افراد دارای معلولیت در اجتماع را سخت میکند. مثلا اگر شما شغل پیدا کنید ولی نتوانید برای رفتن به سر کار به راحتی تردد کنید و از حمل و نقل عمومی استفاده کنید، چه سودی دارد؟
ناشنوایان در مراجعه به ادارات خیلی مشکل دارند زیرا کسی نیست که زبان اشاره بداند و بتواند با آنها ارتباط بگیرد و منظورشان را درک کند.اخیرا خیلی تبلیغ میشود که مناسبسازی صورت گرفته، اما واقعیت امر این است که شهرهای محروم واقعا چیزی ندارند. در تهران اتفاقاتی افتاده که البته به صورت شبکه و برنامه ریزی شده هم نیست؛ اما شهرهای کوچک از همین امکانات حداقلی هم محرومند. در همین تهران، متروها دسترسی پذیری ندارند. تنها چند ایستگاه آسانسور دارد و معلوم نیست ایستگاهی که من میخواهم بروم قابل استفاده فرد ویلچرنشین باشد یا نه.
● پلهای عابر پیاده هم همین مشکل را دارند و عبور و مرور از خیابانها با نردهکشیهای وسط راه خیلی خطرناک است.
دقیقا همین است. یک بخشی از این مشکلات فرهنگی است، ضمن آن که مسئولان و متولیان، تخصصی در مسائل افراد دارای معلولیت ندارند. مشکل بودجه هست، مشکل فرهنگی و نگاه و دیدگاه است. معلولان شرایط درمانی و رفاهی خیلی بدی دارند. این تنها مشکل جسمیحرکتیها نیست، بلکه نابینایان هم همین مشکلات را در تردد دارند. چندی پیش ما یک عضو بسیار نخبه جامعه معلولان را که نابینا بود و در المپیادهای ریاضی فعال بود، از دست دادیم. آقای جواد ایزدی به خاطر عدم امنیت در ایستگاه اتوبوس، لای در اتوبوس ماند و به طرز فجیعی جان خودش را از دست داد.
● گفتید در حوزه درمان و توانبخشی مشکلات زیاد هستند. در جامعهای که این همه جانباز و مجروح جنگی دارد، چرا زیرساختهای لازم برای حمایت از معلولان دیده نمیشود؟
ما فقط در مناسب سازی معابر و اماکن و حمل و نقل، از خدمات مشترک با جانبازان برخورداریم وگرنه خدماتی که به آنها در مسئله حقوق، مسکن، سهمیه یا هرچیز دیگر ارائه میشود، آرزوی سایر معلولان است. متاسفانه تبعیض زیادی در این زمینه هست. جانبازان بیمه تکمیلی یا بیمه مناسبی دارند اما ما از داشتن حداقل بیمه محروم هستیم. تنها یک بیمه سلامت داریم که عمومی است و مال همه مددجویان و قشرهاست. طبق قانون ما باید بیمه توانبخشی داشته باشیم که به دلیل عدم اعتبار و تخصیص منابع اجرا نمیشود. شما در نظر بگیرید کسانی که نیاز به گفتاردرمانی، کاردرمانی، فیزیوتراپی دارند هیچ کدام نمیتوانند از عهده هزینههای سرسام آور بر بیایند و فشار روحی این محرومیت، تبعات خیلی زیادی برای خود فرد و خانوادهاش دارد.
● آقای مروتی شما در صحبت با ایلنا گفتهاید تامین همین بودجه ضعیف دستاورد طومارها و تجمع جلوی مجلس بوده است. آیا باز هم برنامه دارید که مطالبات را به این شکل بیان کنید.
اگر آرشیو کمپین را دیده باشید ما در دو ماه اخیر سه نامه به سازمان برنامه بودجه نوشتیم که هنوز پاسخ ندادند. آن طومار هم خیلی زمان و انرژی برد و توقع داشتیم دستاورد بیشتری داشته باشد. همین امروز گفتند از آن مبلع نصف را میخواهند بدهند نمیدانیم از این پیامهای منفی چه استخراج کنیم. بدترین وضعیت شغلی و معیشتی و درمانی را داریم اما هر چه فریاد زدهایم گوش شنوا نداشته است. رویکردشان مثبت نیست. دچار یک یاس و سرخوردگی و سرکوب شدهایم.
● معمولا در پاسخ و توجیه به اولویتهای دیگر کشور اشاره میکنند.
ما این همه منابع داریم. این همه فرار مالیاتی داریم... میشد بودجه قانون را از منبع افزایش مالیات دخانیات تامین کنیم، اما ارادهاش نیست و همه را انداختهاند گردن خانوادهها که بالاخره هر فرد معلول خانوادهای دارد که مواظبش خواهد بود. میگویند تو معلولی برای چه میخواهی درس بخوانی، برای چه کار کنی، چرا ازدواج کنی. این چنین نگاهی در میان مسئولان هست.
● صندوق حمایت از فرصتهای شغلی افراد دارای معلولیت در چه وضعی است؟
این صندوق اصلا تا الان تشکیل نشده است. آن هم مشروط به تامین بودجه هاست. این یکی از مشکلات ما وام اشتغال است که به بهانه این وام، حتی مستمری تحقیرکننده و ناچیز معلولان را قطع میکنند.یک مستمری ۶۳هزار و پانصد تومن میگیرند که به ازای هر یک نفر اضافی، ده هزار تومان بیشتر میشود. یکی هم ۱۰۸هزار و پانصد تومان است که مال هدفمندی یارانههاست و به همه هم نمیدهند.
● کمک هزینه تحصیلی چه؟
آن را حدود دو میلیارد تومان از بودجهای که دادهاند، میخواهند به کسانی که در دانشگاههای دولتی تحصیل میکنند بدهند. در دانشگاه آزاد ۲۰ درصد تخفیف میدهند به بهزیستی و بهزیستی بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد شهریهها را میدهد. البته در اصل تحصیل باید برای افراد دارای معلولیت کاملا رایگان باشد اما در مقطع دکترا بهزیستی تا ۴ میلیون تومان کمک میکند منوط به این که بودجه کافی داشته باشد.
این بودجه تحقیرکننده است. ما با این بودجهها تحقیر میشویم شما فرض کن یک یازدهم بودجه مورد نیاز را دادهاند و تازه قرار است نصفش را ندهند. میگویند برای سال بعد حداقل ۲۰هزار و ششصد میلیون تومان بودجه مورد نیاز این قانونه ولی ده تا ۱۵درصد افزایش پیدا میکند و در بهترین حالت به هزار و سیصد چهارصد میلیون تومان.
● آیا جامعه معلولان و تشکلها با همدیگر تعامل مناسبی دارند؟
خیر؛ وضعیت تشکلها خوب نیست. حقیقت این است که تشکلهای مدافع معلولان بسیار کمیاب و نادرند. کمپین اولین تشکل پیگیر حقوق آنها بود. ما تشکلهای زیادی داریم که متاسفانه برای گرفتن منابع خیلی منفعل هستند. مثلا ما اعلام کردیم که تشکلها نامه بنویسند با هدف این که بودجه امسال محقق شود و بودجه سال بعد هم اضافه شود، اما به غیر از یکی دو تشکل، سایرین استقبال نکردند. برای تجمعها هم که فراخوان دادیم کسی نیامد. کسانی که در عکسهای تجمع میبینید، همگی فعالان مستقل هستند. این نقطه ضعف تشکلهای حقوق معلولان است.
● از اقدامات بهزیستی چه بیلانی میدهید؟
سازمان بهزیستی، متولی رسمی جامعه معلولان و مطالبات آنهاست اما آیا در دفاع از حقوق آنها موفق است؟ نه... چون ۱۸ ماه از ابلاغ قانون میگذرد و به عنوان متولی از هیچ ادارهای که این بودجه را تخصیص نداده، گلایه نکرده است. به این ترتیب، چگونه میشود از شهرداری یا صدا و سیما انتظار داشت که مدافع معلولان باشند. صدا و سیما طبق ماده ۲۱ قانون، باید ۵ ساعت در هفته برای افراد دارای معلولیت و آشنایی جامعه با مشکلات آنها برنامه تولید کند اما این کار را نمیکند. آیا بهزیستی یقه صداوسیما را گرفته است؟ خیر. علیرغم شعارها هیچ کاری نمیکنند.
بهزیستی همین شنبه ۹ آذر نشست خبری داشته اما تنها با رسانههای وابسته به خودش حرف میزند.هیچ روزنامهنگار یا فعال مستقل در نشست نیست که مبادا سوال چالشی بپرسد. یکی از مشکلات ما این است که الان نزدیک پنجاه تا شصت درصد بودجه توانبخشی سازمان بهزیستی خرج ۴۷هزار معلول میشود که در مراکز شبانهروزی معلولان نگاهداری میشوند. چرا باید ۵۰ درصد شصت درصد بودجه توانبخشی هزینه ۴۷هزار نفر باشد و یک میلیون و چهارصد هزار نفر بدون رسیدگی بمانند؟
اکثر خدمات و امتیازهایی که دارند، برای معلولیتهای شدید و خیلی شدید است. برای کودکان یا زنان دارای معلولیت چیزی اختصاص ندادهاند و کاری نکردهاند. ناشنوایان از حق زبان اشاره برخوردار نیستند. شبکه ملی ناشنوایان را که نزدیک هفتاد کانون و موسسه دارد به عنوان متولی به رسمیت نمیشناسند؛ در حالی که اینها از وزارت کشور مجوز دارند. از آن طرف سایر انجمنها و شبکهها را در مقابل هم قرار میدهند. همین کار را با شبکه ملی جسمی حرکتی انجام میدهند. واقعا نمیدانم دیگر چه بگویم....