سی سال از بازگشت آیتالله خمینی به ایران برای کسب قدرت گذشت
۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبهدر این روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، میلیونها ایرانی در فرودگاه مهرآباد و مسیر گذر آیتالله خمینی به استقبال او شتافتند. یک هواپیمای ویژهی خطوط "ایرفرانس" این مرجع تقلید شیعه را پس از ۱۶ سال تبعید به کشور بازگرداند.
در این میان آیتالله خمینی به نماد مبارزه علیه حاکمیت پهلوی بدل شده بود. محمدرضا شاه پهلوی پیش از ورود آیتالله خمینی در ۱۶ ژانویهی ۱۹۷۹ به همراه بستگان و پیروان نزدیک خود ایران را ترک گفته بود. وی با خروج خود در عمل عنان قدرت را به مخالف سرسخت خود واگذار کرده بود.
در همان روز ورود آیتالله خمینی، وی با یک هلیکوپتر راهی "بهشت زهرا" شد، جایی که بسیاری از قربانیان مقاومت علیه رژیم شاه به خاک سپرده شده بودند. در اینجا بود که این رهبر روحانی برای نخستین مرتبه از خاک کشورش مردم ایران را مورد خطاب قرار داد و گفت: «من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث رفت فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. ممکلت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیهی اقتصاد خراب کرد. کارهایی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کار خود افساد بوده است. فرهنگ را ما را عقب نگه داشته است. تمام انسانها و شأن انسانی ما را از بین برده است این آدم.»
مخالفت با "انقلاب سفید" و طرح کاپیتولاسیون
سخنان این رهبر ۶۷ ساله مملو از خشمی بود که طی دهها سال انباشته شده بود. وی در سالهای دههی ۱۳۲۰ طرح حکومت اسلامی را ریخته بود. او ۲۰ سال پس از آن با سخنرانیهای آتشین خود در قم پا به عرصهی سیاست گذارد و مخالفت خود را در سال ۱۳۴۲ خورشیدی با طرحهای سیاسی و اقتصادی محمدرضا شاه بیان کرد.
علت سخنان مخالفتجویانهی آیتالله خمینی در سالهای ۱۳۴۲−۴۳ لایحهی دولت دربارهی "انقلاب سفید" بود. زیر فشار دولت آمریکا، شاه قصد داشت با این لایحه دست به یک رشته اصلاحات به منظور تقسیم اراضی کشاورزی و بهبود در گسترهی آموزش بزند. هدف شاه ایجاد دولتی مدرن بود که با "حکومت اسلامی" آیتالله خمینی هیچ سنخیتی نداشت.
یکی دیگر از موارد مخالفت آیتالله خمینی با شاه، تصویب طرح قرارداد کاپیتولاسیون میان ایران و آمریکا در سال ۱۳۴۳ در دو مجلس سنا و شورای ملی بود. بر اساس این طرح مأموران سیاسی کشورهای امضاکنندهی قرارداد (ایران و آمریکا) در خاک یکدیگر از مصونیت قضایی برخوردار میشدند و کشور میزبان قانوناً نمیتوانست آنها را محاکمه کند.
بر اساس این قرارداد، محاکمهی مأموران سیاسی مجرم در کشور دیگر، بر اساس قوانین کشور خود آنان بود و مأموران سیاسی از پرداخت تمام عوارض شخصی، مالی، مملکتی و شهری معاف بودند.
دورهی تبعید آیتالله خمینی
در آن هنگام شاه از مخالفتهای عصیانگرایانهی آیتالله خمینی برآشفت و دستور دستگیری و حصر خانگی وی را داد. این مرجع تقلید، زمان کوتاهی بعد به ترکیه تبعید شد و سپس در سال ۱۹۶۵ به نجف در عراق رفت. وی از تبعید در نجف نیز در مخالفت با رژیم شاه از پای ننشست و در این سالهای تبعید کتاب "ولایت فقیه" را نگاشت که بعدها به مانیفست انقلاب اسلامی در ایران بدل شد.
انعقاد "قرارداد الجزیره" میان محمدرضا شاه و رئیس دولت عراق، صدام حسین، در سال ۱۹۷۵، فضایی از تنشزدایی میان دو کشور همجوار فراهم آورد. در پی آن تهران دست از حمایت کردهای شورشی عراق کشید و در عوض بغداد نیز تمهیداتی را فراهم آورد که فعالیتهای مخالفتجویانهی آیتالله خمینی محدود شود.
این محدودیتها باعث شد که مرجع تقلید شیعیان معترض ایران محل تبعید خود را به فرانسه، در محلی نزدیک پاریس موسوم به "نوفل لوشاتو" تغییر دهد. دولت فرانسه پذیرش آیتالله خمینی به خاک خود را حرکتی غیردوستانه علیه رژیم شاه قلمداد نکرد.
در آن هنگام ژیسکار دستن، رئیس جمهوری وقت فرانسه، گفته بود: «در مورد آنچه که به آیتالله خمینی مربوط میشود، باید بگویم که او تحت مقررات عادی به فرانسه آمده است. او بهعنوان یک فراری سیاسی در اینجا اسکان نگزیده است و چنین موقعیت حقوقی را ندارد، بلکه همچون دیگر اتباع خارجی، محل اقامت او در فرانسه است.»
از "نوفل لوشاتو" بود که آیتالله خمینی موج فزایندهی مبارزهی ایرانیان علیه رژیم شاه را رهبری کرد. از آن زمان به بعد، شاه دیگر میدانست که مقصد بعدی آیتالله خمینی از فرانسه به ایران خواهد بود.
کسب قدرت
آیتالله خمینی پس از بازگشت به ایران، در مخالفت شدید با دولت موقت شاپور بختیار سخن گفت. شاه بهعنوان آخرین تلاش برای حفظ نظام پادشاهی، با انتخاب شاپور بختیار بهعنوان نخست وزیر موافقت کرده بود. شاپور بختیار از شخصیتهای جبههی ملی ایران بود که خود تا چندی پیش از آن در زندان رژیم شاه در حبس به سر میبرد.
شاپور بختیار در سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) در پاریس به قتل رسید.
آیتالله خمینی در سخنانش در "بهشت زهرا" مردم را به مقاومت قاطع در برابر دولت بختیار فراخواند و خواستار تشکیل دولت خود شد. وی گفت: «ما میگوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیرقانونی است و اگر اینها ادامه بدهند، اینها مجرماند و باید محاکمه بشوند. و ما آنها را محاکمه میکنیم. من دولت تعیین میکنم. من تو دهن این دولت میزنم. من دولت تعیین میکنم. من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم. من به واسطهی اینکه ملت من را قبول دارد ...»
سرکوب مخالفان در پی کسب قدرت
در پی کسب قدرت و تعیین یک دولت موقت به نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان، آندسته از شخصیتهای دستگاه رژیم پهلوی که فرصت خروج از کشور را نیافتند، در برابر دادگاه قرار گرفتند. بسیاری از آنها سریعا اعدام شدند، بیآنکه فرصت دفاع قانونی از خود را داشته باشند.
در طول سالهای بعد رهبران و اعضای برخی احزاب و تشکلهای مذهبی و غیر مذهبی که با رهبران جمهوری اسلامی از در مخالفت و ستیز برآمدند، مورد پیگردی قرار گرفتند. بسیاری از این نیروها به اعدام محکوم شدند و دهها هزار نفر به خارج از مرزها پناه بردند.
از نظر برخی مفسران، بدینگونه آیتالله خمینی موفق شد حاکمیت "ولایت فقیه" را بر سراسر ایران بگستراند. به عقیدهی مفسر دویچه وله، پتر فیلیپ، واژهی "رهبر معظم" واژهای الزامآور و مخالفت با آن نه تنها بیهوده، بلکه خطرناک شد. آیتالله خمینی در سالهای نخست انقلاب کوشید انقلاب اسلامی خود را به دیگر کشورهای همجوار اسلامی صادر کند.
جنگ ایران و عراق، عامل تثبیت حکومت جدید
آیتالله خمینی در پی کسب قدرت خود را در سطح جهان به رهبر مبارزه با اسرائیل و ایالات متحدهی آمریکا بدل کرد. وی این دو کشور را به ناسزا "شیطان کوچک و بزرگ" خواند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۹۸۹ فتوای قتل نویسندهی بریتانیایی "سلمان رشدی" را صادر کرد.
در آن هنگام افکار عمومی جهان نسبت به سیاستهای آیتالله خمینی بسیار بدبین بودند. بسیاری ایرانیان نیز از روی دلسردی و سرخوردگی از کشور خود روی برگرداندند.
از نظر پتر فیلیپ، آیتالله خمینی احتمالا تحکیم قدرت خود را مدیون صدام حسین بود. وی جنگی را با ایران آغاز کرد که هشت سال تمام به طول انجامید. در اثر این جنگ هر دو کشور ایران و عراق صدمات و آسیبهای فراوان دیدند.
فیلیپ میافزاید، تهاجم از خارج به جمهوری نوپای اسلامی ایران بهانهای بود که توجه مردم ایران از خطاهای اساسی حکومت جدید منحرف شود. با پایان جنگ در سال ۱۹۸۸ جمهوری اسلامی ایران تثبیت شده بود.
آیتالله روحالله خمینی در سوم ژوئن ۱۹۸۹ درگذشت.