۸۵ سالگی گونتر گراس؛ صدای رسای ادبیات آلمان
۱۳۹۱ مهر ۲۴, دوشنبه
"مگس یک روزه" نام مجموعهای از شعرهای گونتر گراس است که همزمان با هشتاد و پنجمین سالروز تولد او انتشار یافته است. شعری از این کتاب با عنوان "آنچه باید گفته شود" که حاوی انتقادهایی به سیاستهای دولت اسرائیل بود سال گذشته منتشر شد و جنجال فراوانی به پا کرد.
بحثهای موافق و مخالف در مورد آثار و آرای گونتر گراس موضوع جدیدی نیست و نزدیک به شش دهه است ادامه دارد. با این همه حتا در میان منتقدان سرسخت گراس نیز کمتر کسی پیدا میشود که در مورد جایگاه او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان آلمانیزبان معاصر تردید کند؛ انتقادهای جدلآمیز اغلب به مواضع سیاسی و اظهار نظرهای او در مورد مسائل اجتماعی مربوط میشود.
از پیکرتراشی و طراحی تا شعر و داستاننویسی
گراس ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ در حومهی شهر گدانسک (دانسیگ) که امروز در خاک لهستان قرار دارد به دنیا آمد و پس از فراز و نشیبهای دوران نوجوانی که با سالهای پایانی جنگ دوم جهانی همراه بود در دوسلدورف یک دوره سنگتراشی را گذراند. او در فاصله سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ در آکادمی هنر همین شهر به تحصیل طراحی و مجسمه سازی پرداخت. گونتر گراس چهار سال نیز در مدرسه عالی هنرهای تجسمی برلین به آموختن ادامه داد و در پی آن سه سالی در پاریس اقامت کرد.
گونتر گراس در سالهای اقامت در پاریس (۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹) موقتا هنرهای تجسمی را به نفع نوشتن کنار گذاشت. او تا ۱۹۵۷ دو بار طرحها و مجسمههای پلاستیکی خود را در اشتوتگارت و برلین به نمایش گذاشته بود. نخستین حضور جدی گراس در عرصه نوشتن انتشار شعر و فعالیتهایی در عرصه نمایشنامهنویسی بوده است.
طبل پر طنین پایان رخوت ادبیات آلمان
"طبل حلبی"، نخستین و مشهورترین رمان گونتر گراس، حاصل سالهای اقامت در پاریس است که پس از انتشار (۱۹۵۹) نویسندهی ۳۲ ساله را در جایگاه یکی از مهمترین نمایندگان ادبیات آلمان پس از جنگ نشاند و شهرتی جهانی نصیب او کرد. بسیاری معتقدند طبل حلبی نه تنها نقطه عطفی در کار گراس بوده که نقطه پایانی نیز بر رکود و رخوت ادبیات آلمان پس از جنگ گذاشته است.
رمان معروف گراس بخشی از "تریلوژی دانسیگ" محسوب میشود که دو کتاب دیگر "موش و گربه" و "سالهای سگی" را نیز در بر میگیرد. حدود نیم قرن پس از انتشار طبل حلبی سهگانه دیگری از گراس منتشر شد که "تریلوژی خاطرات" نام دارد. انتشار نخستین جلد از این مجموعه در سال ۲۰۰۶ (که کتابهای "در حال کندن پوست پیاز"، "صندوق" و "واژگان گریم" را در بردارد) بار دیگر به یک جنجال رسانهای در داخل و خارج از آلمان دامن زد.
جایزه نوبل، ۴۰ سال پس از انتشار طبل حلبی
گراس در خاطرات خود برای نخستین بار اعتراف میکند که حدود ۶۰ سال پیش در نوجوانی چند ماهی عضو شاخه نظامی حزب ناسیونال سوسیالیست موسوم به "اس اس" بوده است. در نظر برخی از منتقدان این اعتراف شهرت گراس را به عنوان مرد اخلاقگرا و وجدان بیدار ادبیات معاصر آلمان به شدت خدشهدار کرد.
بحثهای سالهای بعد نشان داد که این نظر چندان با واقعیت همخوان نبوده است. حساسیت جامعه روشنفکری آلمان به سخنان، و مناقشه و جدل بر سر موضعگیریهای صریح نویسنده طبل حلبی در بیش از نیم قرن گذشته همیشه کمابیش یکسان بوده و هیچگاه فروکش نکرده است.
گراس خود را روشنفکری "متعهد و مداخلهگر" میداند و حتا آنجا که تصمیمها و سیاستهای حزب مورد حمایتش، سوسیال دموکراتها، را نادرست میداند حاضر به سکوت و مماشات نیست. گونتر گراس در سال ۱۹۶۵ جایزه گئورگ بوشنر را دریافت کرد که مهمترین جایزه ادبی آلمان است. دریافت جایزههای معتبر ادبی آلمان و اروپا در سالهای بعدی ادامه یافت تا سال ۱۹۹۹ که نوبل ادبی نصیب او شد.
دفاع از سلمان رشدی و جدایی از آکادمی هنر
گونتر گراس در مصاحبهای که در سال ۱۹۷۱ انجام شد با اشاره به شهرت ناگهانی و فراگیرش در ۳۲ سالگی میگوید "شهرت اغلب مزاحم نوشتن است و هر چه آدم مشهورتر شود تعداد دوستانش کمتر میشوند." او در عین حال میافزاید همین شهرت جاهایی نیز کارساز است و از جمله باعث میشود آدم حتا از سوی دشمنان و مخالفانش نیز جدی گرفته شود.
گراس با استفاده از همین امکان از ابتدای دههی شصت به حمایت فعال از سوسیال دموکراتها برخاست و در چند دوره یاور مبارزات انتخاباتی ویلی برانت، صدراعظم مشهور سابق آلمان شد. او که حدود یک دهه عضو رسمی این حزب سوسیال دموکرات بود، در سال ۱۹۹۲ به عنوان اعتراض به سیاستهایی که آنها را نادیده گرفتن حقوق پناهجویان تلقی میکرد به عضویت خود در این تشکل خاتمه داد.
جدایی از آکادمی هنر برلین در سال ۱۹۸۹ نیز یکی از اقدامهای پر سر و صدای این نویسنده به شمار میرود. علت این جدایی خودداری آکادمی از برگزاری مراسمی در حمایت از سلمان رشدی بوده، که روحالله خمینی، نخستین رهبر جمهوری اسلامی، به دلیل نوشتن رمان "آیات شیطانی" فتوای قتل او را صادر کرد.
داستانسرایی در بطن حوادث تاریخی
شاید یکی از مهمترین جنبههای آثار ادبی گونتر گراس آمیختگی آنها با واقعیتهای جامعهی آلمان باشد. ادبیات داستانی او آیینهی تمام نمای تاریخ معاصر آلمان، به ویژه دوران پس از جنگ دوم است. تقریبا تمام رمانها و مجموعه داستانهای اصلی و شاخص گراس بنمایهی خود را از مهمترین مسائل عصر و تحولات اجتماعی آلمان میگیرند.
در رمان "بیحسی موضعی" (۱۹۶۹) جنبش دانشجویی سال ۶۸ و در کتاب "از یادداشتهای روزانه یک حلزون" رقابتهای انتخاباتی به ویژه در سال ۱۹۶۹ محور داستانها هستند.
رمان "کشتزار پردامنه" یا "عرصهی فراخ" (۱۹۹۵) به اوضاع آلمان در فاصله ساخت و فروپاشی دیوار برلین و "آوای وزغ" به تلاشهای دو کشور آلمان و لهستان برای نزدیکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مربوط میشود.
گراس در سال ۱۹۹۹ کتاب "قرن من" را منتشر میکند که در صد فصل به بازبینی قرن گذشته اختصاص دارد. او در تعدادی از آثارش نیز به موضوعهای کلیتر پرداخته که "کفچه ماهی" یکی از آنهاست. در این کتاب تاریخ مردسالاری از دوران باستان تا عصر حاضر واکاوی میشود.
شاخصترین بازماندهی نسل روشنفکران متعهد
گرچه در نوشتههای گونتر گراس رد تمام حوادث مهم تاریخ معاصر آلمان به چشم میخورد، آثار این نویسنده را نباید به مثابه "تاریخنگاری" قلمداد کرد. مهمترین کتابهای گراس آفرینشهای ادبی هستند که در آنها واقعیتهای ملموس اجتماعی در قالب ادبیات به نسلهای بعدی منتقل میشوند.
در بیش از نیم قرن گذشته صدای هیچ نویسندهی آلمانی پر طنینتر از صدای گونتر گراس نبوده است. او به نسلی از هنرمندان تعلق دارد که نویسندگان را متعهد به دخالت در امور اجتماعی و سیاسی و دفاع از ارزشهای انسانی و اخلاقی میدانست.
چنین نگرشی، دستکم آنگونه که در نیمه دوم قرن بیستم بر جامعه روشنفکری اروپا مسلط بود، دیگر مطرح نیست؛ اگر هم باشد شامل مهمترین نویسندگان و شاعران معاصر نمیشود. از این منظر گونتر گراس را میتوان شاخصترین داستاننویس باقیمانده از این نسل تلقی کرد. با این همه نگاهی به برنامههای مفصلی که به مناسبت هشتاد و پنجمین سالروز تولد گراس در شهرهای مختلف آلمان برگزار میشود نشان میدهد که او همچنان برای اغلب شهروندان نویسندهای بزرگ و داستانسرایی کمنظیر است. سه سال پیش جشن پنجاه سالگی انتشار طبل حلبی به یکی از بزرگترین جشنهای ادبی سالیان اخیر تبدیل شده بود.