«حاکمیت میخواهد ژست پیروزمندانه بگیرد»
۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبهخبرگزاری کار ایران، ایلنا متن اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران در مورد دستگیری اعضای یک شبکه جنگ سایبری آمریکا در ایران را منتشر کرده است.
در این اطلاعیه از شبکهای با نام «ایران پروکسی» نام برده شده که ۳۰ نفر از اعضای آن دستگیر شدهاند. از جمله اقدامات این شبکه به ادعای دادستانی تهران موارد زیر بوده است: تخلیه بانکهای اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایتهای اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد بستر امن تلفنی برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه و سایر رسانههای غربی.
دادستانی تهران همچنین مدعی شده که اعضای این شبکه با «مجموعه فعالان حقوق بشر» نیز در ارتباط بودهاند.
با سراجالدین میردامادی روزنامهنگار اصلاحطلبی که هماکنون در پاریس سکونت دارد در مورد این بیانیه گفت و گو کردهایم.
دویچهوله: آقای میردامادی، دادستانی تهران اطلاعیهای منتشر کرده و در آن خبر از دستگیری اعضای شبکهای به نام "ایران پراکسی" داده و اعلام کرده که کار این شبکه، تخلیهی بانکهای اطلاعاتی کشور، نفوذ در سایتهای اینترنتی، مبارزه با فیلترینگ و… بوده است. وجود و فعالیت چنین شبکهای در ایران، اساساً چقدر امکانپذیر است؟
سراجالدین میردامادی: همانطور که میدانید از همان ماههای اول، بحران کنونی ایران وارد فضای سایبری و رسانهای شد و جنگ اصلی مخالفان و موافقان حاکمیت در بعد رسانهای، به ویژه در بعد اینترنتی و سایبری جریان گرفت. حکومت برای گسترش اقتدار خود و سرکوب بیشتر، سعی میکرد هرچه بیشتر فضای اطلاعرسانی را تنگ و تنگتر کند.
این روند عملا با تعطیلی روزنامهها و فیلترینگ و حتی برخورد با ماهوارههای خارجی که حاکمیت فکر میکرد بیشترین تاثیر را در بهخیابان کشاندن معترضان دارد، ادامه پیدا کرد. تا این که بسیاری از روزنامهنگاران و وبلاگنویسان یا دستگیر شدند، یا مجبور به سکوت و ترک شغل خود و یا عدهی زیادی از آنان نیز کشور را اجبارا ترک کردند و با فضای اختناق و امنیتی شدیدی که در داخل ایران وجود داشت، دیگر عملا فعالیت خاصی امکانپذیر نبود.
در میان اتهامات ذکر شده که به نظر میرسد جز پرونده سازی و فرایند سرکوب رسانهای، چیز دیگری نمیتوان اسم آن را گذاشت، شاید مهمترین کاری که این جمع انجام میداد، همانطور که از اسم جمع هم برمیآید، بحث فنی پروکسی است؛ یعنی گذر یا عبور و به نوعی فریب فیلترهایی که حاکمیت بر سر راه دسترسی کاربران به سایتهای اینترنتی مستقل از حاکمیت گذاشته است.
این جرمی است که حاکمیت نمیتواند آن را تحمل کند و سعی میکند در راستای فیلترینگ و مبارزه با سرکوب رسانهای، هرکسی که حتی به صورت فنی هم به این فرایند فیلترشکنها و فریب فیلترها کمک میکند، او را سرکوب، بازداشت و دستگیر کند.
آیا اساساً در قوانین ایران چنین عنوان مجرمانهای وجود دارد؟ یعنی کسی به عنوان این که مثلا از فیلترشکن استفاده کرده و یا حتی آن را توزیع کرده است، میتواند تحت تعقیب قضایی قرار بگیرد؟
آنچه که میتوان به عنوان منطق کلی از آن اسم برد، این است که بهنظر نمیرسد، وقتی یک فضای سانسور رسانهای توسط حاکمیت اعمال میشود، کسانی که میخواهند با این سانسور رسانهای که بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی هم هست، مبارزه کنند، مجرم باشند یعنی مبارزه کنندگان در بعد فنی مبارزه با سانسور، مرتکب جرمی نشدهاند.
اما چنین برخوردی را در کنار این امر میتوان دید که حاکمیت خودش به صورت ارگانیزه و به صورت کاملا علنی و آشکار، ارتش سایبریای ایجاد میکند که تلاش میکنند سایتهای داخل و خارج منتقد حاکمیت و نه لزوماً حتی سایتهای برانداز را هک کنند و در واقع یک فضای راهزنی اینترنتی و سایبری را در داخل و خارج در سطح دنیا به راه میاندازد و بودجهی آن را هم تامین میکند.
در حالی که در فرایند حقوق سایبری و قوانین سایبری داخل و خارج ایران، این امر جرم است و بیشتر باید با آنها برخورد شود، اما به دلیل این که در راستای سرکوب رسانهای حاکمیت تلقی میشود، آن را آزاد میگذارند و به آن بودجه هم میدهند و برعکس با کسانی که ضد سانسور عمل میکنند، برخورد شدید و خشن انجام میدهند.
اما گویا دامنهای اتهامات فقط به فضای سایبری و اینترنتی محدود نمیشود. در اطلاعیهی دادسرای عمومی، اتهامات این گروه به فعالیت حقوق بشری هم رسیده و حتی گروهی تحت عنوان "فعالان حقوق بشر" را مورد هدف قرار داده و از برخی از اعضای آنها نام برده و گفته که آنها هم تحت پیگرد هستند و حتی ممکن است از طریق پلیس اینترپل در خارج از کشور دستگیر شوند. این روزها گویا هر فعالیتی از طرف مخالفان، به فعالیتهای حقوق بشری ربط داده میشود و جلوی آن از طرف دولت گرفته میشود. این به نظر شما نشاندهندهی چه چیزی است؟
بیتردید همینطور است و این نشاندهندهی ضعف حاکمیت، علیرغم رجزخوانیهای مکرر رهبری و حاکمان در داخل جمهوری اسلامی، پس از راهپیمایی مهندسی شدهی ۲۲ بهمن و در واقع ژست پیروز میدان گرفتن، پس از یک بحران ۸-۹ ماهه و این که مردم و به ادعای آنها اکثریت جامعه از حاکمیت در برابر جریان اعتراضی حمایت میکنند، است.
اما برخورد با چند نفر که در فرایند ضد فیلتر و ضد سانسور در اینترنت فعالیت میکنند و یا برخورد با فعالان حقوق بشری، این سؤال را در برابر حاکمیت قرار میدهد که اگر شما حاکمیت مقتدری هستید و اکثریت مردم هم از شما حمایت میکنند، چگونه از یک فعالیت نرم اطلاعرسانی یا حقوق بشری و حمایت از چهار زندانی، اینقدر ترس و واهمه دارید و آنها را محدود میکنید و دستگیر میکنید؟
در حالی که حتی اگر این رسانهها و سایتهای اینترنتی به ادعای شما دروغ میگویند و تخریب میکنند، شما صد برابر و هزاران برابر امکاناش را دارید که توسط رسانههای خودتان؛ صدا و سیمای خودتان، سایتهای خودتان، روزنامههایی که به صورت آزادانه و با بودجههای میلیونی و میلیاردی دارند تامین میشود، با آنها مقابلهی رسانهای بکنید، چه ترسی از این افراد دارید؟ چرا آنها را دستگیر میکنید؟ و چه ترسی از فعالان حقوق بشری دارید که از چهار زندانی حمایت میکنند و یا چهار خبر دستگیری را انتشار میدهند؟ چرا آنها را با این نحوه و شکل وحشیانه سرکوب میکنید؟
اینها همه نشاندهندهی آن است که حاکمیت علیرغم ادعایی که میکند، بعد از راهپیمایی مهندسی شدهی ۲۲ بهمن، دست بالا را ندارد و همچنان از موضع ترس و ضعف با فعالان مدنی، فعالان اینترنتی و فعالان حقوق بشر برخورد میکند.
آقای میردامادی، بخش دیگری از این اطلاعیه به شناسایی دانشمندان هستهای کشور اشاره کرده و گفته است این هم یکی از وظایف اعضای این شبکه بوده که البته در ابتدای اطلاعیه از آن فقط به عنوان یک شبکهی سایبری و اینترنتی نام برده شده بود. چند وقت پیش هم شاهد ترور یک استاد فیزیک هستهای دانشگاه تهران بودیم؛ بعد دستگیری افرادی که گفته میشود اعضای شبکهی سایبری هستند و بعد ربط دادن این شبکه به شناسایی دانشمندان هستهای کشور. چگونه میشود این موضوعات را به هم ربط داد؟
به طور کلی یک سناریوی واحد وجود دارد که دستگاههای متعدد و مختلف قضایی، نظامی، امنیتی و پلیسی در داخل، از آن سناریوی واحد پیروی میکنند. آن سناریوی واحد، دستورالعمل واحدی هم دارد و آن این که باید با جریان اعتراضی به شکل خشن و بدون تعامل و تسامح برخورد شود. در بعد رسانهای هم به همین شکل است.
در بعد علمی، فنی و تکنولوژی و در ارتباط با اساتید دانشگاه و دانشمندان متخصص داخل کشور نیز آنچه از خارج میآید و تماسهایی که از خارج از کشور در قالب مثلا مصاحبه صورت میگیرد، یا کنفرانسهایی که آنها را دعوت میکنند و به ویژه رفت وآمدهای به خارج از ایران، همه را در یک رویکرد امنیتی- اطلاعاتی ارزیابی میکنند.
به طور کلی، دستگاههای حاکم بر اساس همان سناریوی امنیتی و اطلاعاتی که دارند، تلاش میکنند اندیشمندان، روزنامهنگاران، اهالی فرهنگ و هنر و همهی کسانی را که میتوانند به نوعی جای پایی در خارج از کشور داشته باشند؛ رفت و آمدی با خارج از کشور داشته باشند، تماسی، ایمیلی، نامهای، مقالهای برای خارج از کشور بنویسند و یا بالعکس را هرچه بیشتر محدود کنند و مانع از ارتباطات علمی و فرهنگی بشوند.
در آستانهی نوروز تعدادی از زندانیان سیاسی، البته با قرار وثیقههای سنگین آزاد شدند. به نظر میرسید که حاکمیت قصد دارد مقداری در این زمینه کوتاه بیاید و آوانسی به مخالفان بدهد. حتی عدهای گفتند ممکن است تا عید زندانی سیاسی دیگری نداشته باشیم. ولی از سوی دیگر میبینیم ۳۰ نفر دیگر در رابطه با این شبکه پروکسی بازداشت شدهاند و عدهی دیگری هم هنوز در زندان ماندهاند. برداشت شما چیست؟
در خصوص آزادی و یا عدم آزادی زندانیان سیاسی در آستانهی نوروز، علیرغم این که بعضیها حکم یا تحلیل کلیای صادر میکنند و فکر میکنند یک قاعدهی کلی در رفتار دستگاههای قضایی در خصوص برخورد با زندانیان وجود دارد، من فکر میکنم نمیتوان خیلی حکم یا تحلیل کلیای را در این رابطه قائل شد.
اما میشود این را گفت که در آستانهی سال نو، حاکمیت شاید بخواهد با همان مانورهایی که میدهد، نشان دهد که دست بالا را دارد و از بحران عبور کرده و با تعهدها و فشارهایی که ممکن است از زندانیان بگیرد، آنها را به صورت موقت آزاد کند. یعنی یک ژست پیروزمندانه و در عین حال دست بالا و از موضع قدرتی را بگیرد و بخشی از این زندانیان را آزاد کند و از این طریق میزان محبوبیت اندکی هم برای خودش فراهم بیاورد. مضافا بر این که از آنان تعهد بگیرد که بیرون زندان مصاحبه نکنند و حرفی نزنند.
ولی به نظر میرسد بعد از عید بسیاری از آنان را به زندان برگرداند. خیلی از آنان شاید قبل از عید هم به زندان برگردند. به ویژه زندانیانی که مواضع محکم و تندتری را علیه رأس حکومت داشتهاند؛ افرادی مانند آقای زیدآبادی، سحرخیز و… را چه بسا حتی آزاد هم نکنند و سختگیریهای بیشتری را با آنان اعمال کند. ولی بهطور کلی، به رفتاری که حاکمیت با زندانیان میکند، نباید خوشبین بود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بهمن مهرداد