۳۴ سال بلاتکلیفی زنان ایران برای رئیس جمهور شدن
۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه
از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ۳۴ سال میگذرد و از آن زمان تاکنون اصل ۱۱۵ آن هر چهار سال یک بار به هنگام انتخابات ریاست جمهوری مورد بحث قرار میگیرد. اما ۳۴ سال است که هیچ پاسخ مشخصی به این بحثها داده نشده است.
بر اساس این اصل، رئیس جمهوری باید از "رجل" سیاسی و مذهبی باشد. گروهی معتقدند این کلمه به معنای شخصیت است و معنای جنسیتی ندارد و گروه دیگری هم در مقابل میگویند "رجل" یعنی "مرد" و این غیرقابل تفسیر است.
اعظم طالقانی فعال ملی مذهبی و دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی اولین زنی است که در سال ۱۳۷۶ به منظور مشخص شدن تکلیف این کلمه خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرد اما صلاحیت او از سوی شورای نگهبان رد شد.
در انتخابات سال ۸۴ نیز برای بار دوم اعظم طالقانی به همراه ۸۹ زن دیگر خود را داوطلب احراز مقام ریاست جمهوری شدند که صلاحیت تمامی آنان رد شد. این گروه به اضافه تعداد دیگری از فعالان زنان در اعتراض به این اقدام شورای نگهبان در برابر دفتر ریاست جمهوری تحصن کردند اما پاسخی نگرفتند.
صفحه ویژه: ۵۰ سال حق رأی زنان در ایران
تا کنون هیچیک از اعضای شورای نگهبان موضعگیری صریحی درباره تفسیر واژه رجل نکرده است اما محمد یزدی از فقهای شورای نگهبان امسال برای اولین بار رسما اعلام کرد که زنان نمیتوانند رئیس جمهور شوند.
وی روز پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، در سخنرانی خود برای جمعی از طلاب حوزه علمیه قم در مورد کاندیداتوری عدهای از زنان برای یازدهمین دوره انتخابات گفت: «ده، دوازده خانمحضور دارند. یکی از آنها گفته که اگر رئیس جمهور شوم، نیمی از کابینهام خانمها و نیم دیگر آقایان خواهند بود. مثل معروفی هست که کسی میخواست وارد روستایی شود، اصلا راهش نمیدادند وارد روستا شود اما میگفت خانه کدخدا کجاست! قانون اجازه رییس جمهور شدن را به خانمها نمیدهد، حالا چطور این فرد ترکیب کابینه را هم مشخص کرده است.»
خبرگزاری مهر قبلا اعلام کرده بود که ۶۸۶ نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند که از این تعداد ۶۵۶ داوطلب مرد و ۳۰ نفر زن بودهاند.
این اظهار نظر مورد اعتراض فعالان حقوق زنان قرار گرفت. رضوان مقدم یکی از این فعالان بود. او در مطلبی که در سایت مدرسه فمینیستی ایران منتشر شد به ادبیات به کار گرفته شده از سوی آقای یزدی اعتراض کرد.
خانم مقدم نوشت: «آقای یزدی در سخنان خود نه تنها رقم ۳۰ نفر زن نامزد ریاست جمهوری را به دلخواه تقلیل دادهاند بلکه به خودشان اجازه میدهند خیلی راحت بگویند: "ده، دوازده خانم حضور دارند" انگار دارد از نخود و کشمش حرف میزند. هر کس که در ادبیات فارسی دستی دارد میداند این گونه صحبت کردن و چنین ادبیاتی را بکار بردن از نشانههای گفتار تحقیرآمیز است.»
رضوان مقدم علاوه بر اعتراض به ادبیات آقای یزدی، به مفهوم سخنان او نیز انتقاد کرده و نوشته است: «باید از آقای یزدی پرسید اگر شما نظرتان این است پس چرا تاکنون در مقابل این سئوال همگانی سی و چهار سال سکوت کردید و گره از این مشکل باز نکردید که منظور از رجال سیاسی چیست؟ به علاوه ایشان به جای پرداختن به این سئوال که چرا زنان از حق انتخاب شدن که يکی از بالاترين حقوق شهروندی است محرومند، میگویند "قانون اجازه رییس جمهور شدن را به خانمها نمیدهد". اگر زنان حق انتخاب شدن نداشتهاند چرا اجازه کاندیدا شدن دارند؟ چرا تاکنون در رد صلاحیتها به صراحت گفته نشده به دلیل زن بودنشان حق ندارند رئیس جمهور شوند؟»
کلمه "رجل" به معنی شخصیت و نه مرد
روزنامه اعتماد مناظرهای را با حضور محمد هاشمی و محمد جواد حق شناس عضو حزب اعتماد ملی درباره موضوع نامزدی زنان در انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرده است.
این دو فعال سیاسی که هردو به گروه اصلاحطلبان نزدیکاند، اتفاق نظر دارند که هیچ منعی برای رئیس جمهور شدن زنان وجود ندارد.
آقای حق شناس در این مناظره به تشریح فضای ابتدای انقلاب ایران و زمانی که قانون اساسی نوشته شد اشاره کرده و یادآور شده که در آن زمان کسانی که قانون اساسی را نوشتند باید تمامی ملاحظات را در نظر میگرفتند.
به گفته او کسانی در اول انقلاب حتی درباره حق رای زنان نظر منفی داشتند و از آیتالله خمینی در این باره سوال میکردند. اما در مقابل کسانی هم بودند که معتقد بودند حق رای زنان هم شامل انتخاب کردن است و هم انتخاب شدن.
گروه سومی هم بودند که میگفتند چون ریاست جمهوری مفهومی ولایی است پس حتما باید مرد باشد.
حق شناس میگوید که در جریان بحثهای گروه بررسی قانون اساسی، بندی اضافه شد که مطابق آن رئيسجمهور بايد ايرانیالاصل، تابع ايران، دارای مذهب رسمی، مومن و پايبند به مبانی جمهوری اسلامی، مرد و دارای حسن سابقه و تقوا باشد.
اما به گفته آقای حق شناس کلمه "مرد" رای نیاورد و همان رجل سیاسی باقی ماند.
او همچنین متذکر میشود که گروهی نیز در ابتدای انقلاب به دنبال این بودند که چهرهای خشن و ارتجاعی از جمهوری اسلامی ارائه دهند که قصد دارد حقوق زنان را پایمال کند و آنان را از صحنه اجتماع دور سازد. به همین دلیل عدهای مخالف این بودند که تصریح شود زنان مجاز به نامزدی برای ریاست جمهوری نیستند چرا که به این ترتیب به گفته آقای حق شناس بهانه به دست مخالفان انقلاب اسلامی میداد.
محمد جواد حق شناس ادامه میدهد: «به نظر میرسد كه بين تعطيلی يك روزه (جلسه امروز تا جلسه فردا) لابیهايی صورت گرفته و دو طرف را مرحوم شهيد بهشتی با زبان خاص خود قانع كرده است. به آقايانی كه دنبال اين بودند كه حتما بايد مرد باشد و بحث ولايت مردان را مطرح كرده، كلمه رجال را (قبولاند). آقايانی را (اعضایی) كه پيگير بودند كه زنان هم میتوانند رئيسجمهور شوند میگويد كه رجال سياسی، رجال به معنی شخصيت است كه همان رجال به مفهوم عمومی است و طبيعتا به شخصيتهايی كه در حوزه سياست صاحب نظر و توانا هستند اطلاق میشود. با اين ماجرا دو طرف را راضی كردند كه فردا بدون هيچ بحث و گفتوگويی اين مساله تاييد میشود و اين ماجرا میگذرد».
«نیازی به تحلیل و تفسیر نیست»
محمد هاشمی معتقد است اصل ۱۱۵ قانون اساسی که رجل سیاسی بودن را لازمه ریاست جمهوری میداند اصلا نیازی به تفسیر و تحلیل ندارد بلکه باید آن را به عرف و فضای جامعه سپرد.
او میگوید: «در جامعه سنتی ما پدرسالاری وجود داشت. در روستاها معتمد محل كسی بود كه از برجستگی و عرفان بيشتری برخوردار بود، هيچ قانونی هم برايش وجود نداشت. بنابراين كلمه رجل به تنهايی نيست، رجل يك جامعيت را طلب میكند تا فردی به نمايندگی از آن جامعيت فكری وارد عرصه سياسی شود. پس اين را بايستی به عرف و فضای جامعه سپرد و سپردن به يك عده كه تشخيص دهند كه رجل سياسی است يا نيست به نظر كار معقولی نيست».
هرچند زنان از اولین دور مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا کردند اما تا سال ۱۳۷۰ هیچ زنی به دولت راه نگشود. در این سال برای اولین بار هاشمی رفسنجانی، شهلا حبیبی را به عنوان مشاور رئیس جمهور در امور زنان برگزید.
اولین زنی که وارد کابینه دولت شد، معصومه ابتکار بود که در سال ۱۳۷۶ توسط محمد خاتمی رئیس جمهور وقت به ریاست سازمان محیط زیست و معاونت ریاست جمهوری منصوب شد.
مرضیه وحید دستجردی نیز اولین زنی بود که به وزارت رسید. او توسط محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ به این پست گمارده شد.
ریاست جمهوری زنان اما همچنان محل جدال بین محافظهکاران و گروههای پیشروتر است؛ گویا نگرانیهای ابتدای انقلاب هنوز از میان نرفته است.