بغداد سالیانی دراز برای مسلمانان جهان مرکز علم و دانش بود. بخشی از این نقش را بعدها مصر در مذهب تسنن برعهده گرفت. کربلا و نجف در همین راستا به عنوان "حوزه"های مشهور و معتبر "علمیه" در تاریخ شیعه همیشه اعتبار داشتهاند. تا پیش از جنبش مشروطه رهبران تشیع در این شهرها سکونت داشتند. اگرچه در جنبش مشروطه تنی چند از آنان به مشروطهخواهان پیوستند، بیشترشان اما همچنان مخالف مشروطه ماندند.
رضاشاه در پیشبرد برنامههای خویش کوشید تا دین را نیز به خدمت دولت درآورد. در این راه عبدالکریم حائری، مرجع تقلید شناختهشده جهان تشیع را تشویق کرد تا با حضور در قم همان تشکیلاتی را در ایران بازسازی کند که در کربلا و نجف وجود داشتند. با اینکه قم به مرکز اسلام در ایران تبدیل شد، ولی از اعتبار کربلا و نجف کاسته نشد. بسیاری از روحانیون صاحبنام، از جمله خمینی، در کربلا و نجف ساکن بوده، درس خوانده و یا کلاسهای درس داشتهاند.
دینها در تاریخ و جهان سنت هیچگاه با آشتی در کنار هم نزیستهاند. به قول یان آسمن، پژوهشگر آلمانی، خشونت در ادیان ابراهیمی امری بنیادی است. با موجودیت کشور اسرائیل و آغاز تنشهای روزافزون بین عربها و اسرائیل، "آزادی قدس" به شعاری استراتژیک برای سازمانهای فلسطینی تبدیل شد. در ایران نیز نه تنها مسلمانان همیشه خود را در کنار فلسطینیها احساس میکردند، بلکه شماری از مارکسیستها و اعضای جنبش چریکی ایران هم در اردوگاههای آنان آموزشهای نظامی میدیدند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
در روزهای منتهی به انقلاب بهمن ۵۷ نیز، در میان صدها شعار، گاه شعارهایی در دفاع از فلسطینیان شنیده میشد. شعار "آزادی قدس" یادگار همین روزهاست که همچون رؤیایی هدفمند در سخنان نوحاکمان مسلمان جلوهگر شد. برای آزادی قدس اما راهی زمینی وجود نداشت. با آغاز جنگ ایران و عراق شعار «راه آزادی قدس از کربلا میگذرد» خیلی سریع همگانی شد؛ بر شاهراهها و جادهها نوشته شد و به تابلوهایی در مناطق جنگی راه یافت. حاکمیت در آرزوهای خود میخواست نخست کربلا را از دست صدام حسین و عراق آزاد سازد و از آنجا راه به قول خود "آزادسازی فلسطین" را هموار کند.
در شعار "لبیک یا امام حسین" که در شمار متداولترین شعارهای تاریخ جمهوری اسلامی است، حقیقتی نمادین نیز نهفته است که بر آمادگی برای کشته شدن در راه امام حسین دلالت دارد. در پس این شعار مرگ هزاران جوان را میتوان دید که قربانی جاهطلبیهای رژیم شدهاند. در واقع نظام جمهوری اسلامی تنها مخالفان خود را نکشت، جان بسیاری از هواداران خویش را نیز به هزاران ترفند گرفت.
در راه "آزادی کربلا" هزاران جوان ایرانی کشته شدند، شهرها ویران شد و میلیونها نفر بیخانمان شدند. در واقع راههای رسیدن به کربلا با خون جوانانی رنگ گرفت که عاشق زندگی بودند. با "نوشیدن جام زهر" از سوی خمینی و پایان جنگ ایران و عراق، اگرچه کربلا آزاد نشد، ولی به تدریج پس از مرگ صدام حسین پایگاهی شد برای هدفهای جاهطلبانه و توطئههای جمهوری اسلامی در منطقه.
بیشتر بخوانید: روح عاشورا در جان پادشاه؛ نقش شاهان ایران در رونق کربلا
پس از سقوط صدام، حکومت جمهوری اسلامی در بازسازی مناطق شیعهنشین و به قول خودش "بهشت روی زمین" نقش بزرگی داشت. در حالی که هنوز در شهرهای جنگزده ایران امکانات حداقلی زندگی وجود نداشت، "ستاد بازسازی عتبات عالیات" با بودجهای عظیم کار خویش را آغاز کرد تا به قول رهبر «وفاداری خود به اهل بیت رسول خدا را به اثبات برساند.»
جمهوری اسلامی در استیلای بر مناطق شیعهنشین عراق، از یکسو میکوشد تا در کنار بازسازی "اماکن مقدس"، با ساختن درمانگاه و بیمارستان و مسجد و دیگر امکانات رفاهی، در دل مردم این مناطق نفوذ کند و از دیگر سو با سوءاستفاده از احساسات توده مردم به نفع خود، با استفاده از امکانات دولتی، چندین بار در سال راهاندازی کاروانهای زائران ایرانی به سوی کربلا را سازمان دهد. در هر نوبت و هر بهانه هزاران نفر از "دلباختگان اهل بیت" پیاده و سواره همراه این کاروانها میشوند تا به خرج دولت راه زیارت در پیش گیرند.
شمار زائران کربلا را در اربعین تا ۲۰ میلیون نفر تخمین میزنند. بخش وسیعی از آنان را جمهوری اسلامی از طریق "تورهای زیارتی" از تاجیکستان، آذربایجان، پاکستان، ترکیه، لبنان، افغانستان، سوریه و دیگر مناطق شیعهنشین، به همراه زائران ایرانی، به خرج خود سازمان میدهد. هدف از این کار به شکلی مقابله با مکه است: امام حسین در برابر حضرت محمد و یا شیعه در برابر سنی؟ و شاید هم جمهوری اسلامی ایران در برابر عربستان سعودی.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
"رستورانهای صحرایی" جمهوری اسلامی در این روزها در مناطق مختلف شهر بر پا هستند. این غذاخوریها با آشپزها و کارکنان ویژهای که از ایران به همراه صدها کامیون مواد خوراکی به همین قصد آمدهاند، میکوشند نماد جمهوری اسلامی باشند در جهان اسلام.
به موازات چنین برنامههایی، با استفاده از سادهپنداریهای مردم و اعتقادات دینی آنان، در ایران ضریحهایی نمایشی برای رهبران دینی در نجف و کربلا میسازند. آنها را شهر به شهر و منطقه به منطقه میگردانند تا "امت مسلمان" در میان نوحههای دلخراش، غرق در "شور حسینی"، بخشی از پساندازهای خود و چهبسا تکه طلا و یا نقرهای که در خانه دارد را برای ساختن چنین ضریحهایی تقدیم کند. برای نمونه برای ضریح امام حسین در سال ۱۳۹۱ تنها در شهر قم، مردم بیش از ۱۱۸ کیلو طلای ناب و ۴۶۰۰ کیلو نقره هدیه دادند. این نیز گفتنیست که قبرها در عراق هستند، ولی برای هر قبری "هیأت امنای ساخت ضریح" در ایران فعال است. "مقام معظم رهبری" نیز بر کارها نظارت دارد.
"بارگاه امام علی" در همین راستا در مساحتی بالغ بر ۲۱۸ هزار متر مربع، که ۱۰۰ هزار متر مربع آن زیارتی و ۱۱۸ هزار متر مربع آن برای خدمات فرهنگی و بهداشتی است، تنها نمونهایست از دهها مورد دیگر. ستاد بازسازی این پروژه، که شامل مهمانسرا، کتابخانه، حوزه علمیه و غذاخوری است، گنجایش آن را بین ۳۰۰ هزار تا نیم میلیون نفر برآورد کرده است. "صحن حضرت زهرا" هم نمونهای دیگر است که با زیربنایی بالغ بر ۲۵۰ هزار متر مربع، مجموعهای متشکل از عبادتگاه، خوابگاه، موزه و مرکز فرهنگی را شامل میشود.
بیشتر بخوانید: رونق جسد در شهر شیعیان؛ راه دراز مردگان ایرانی تا کربلا
تا سالهای سال صادرات ایران به کربلا، فقط جنازه بود و زائر. واردات نیز مُهر و تسبیح و خاک کربلا و کفن بود که زائران هنگام بازگشت به همراه میآوردند. در پی انقلاب بر عده زائران افزوده شد، بر واردات اما "ساخت چین" نقش بسته است. چین در این میان نه تنها تسبیح، بلکه سجادههایی مجهز به فناوریهای کامپیوتری را نیز برای شیعیان میسازد.
در سایه همین رفتارها، عراق امروز به مرکزی برای بدهبستانهای سیاسی تبدیل شده است. نه تنها عوامل آشکار و پنهان جمهوری اسلامی، بلکه آمریکا و دیگر کشورها نیز در آنجا فعال هستند.
و چنین است که در ویرانی فزاینده شهرهای ایران، کربلا و نجف روز به روز آبادتر میشوند تا پایگاهی شوند برای اهداف عظمتطلبانه جمهوری اسلامی.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.