1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پیشنهاد برگزاری سمینار برای سبب‌شناسی حمله به دانشگاه

۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

پروفسور علی گرجی، استاد دانشگاه مونستر، در نامه‌‌ای به رئیس قوه‌ی قضائیه خواستار برپایی سمیناری در ایران در مورد حمله به دانشگاه‌ها شد. وی همچنین در روزنامه‌ی تایمز به تاریخچه‌ی جنبش دانشجویی ایران ‌و سرکوب آن پرداخت.

https://p.dw.com/p/J93I
صحنه‌ای از آثار حمله به کوی دانشگاه تهران
صحنه‌ای از آثار حمله به کوی دانشگاه تهرانعکس: AP

۷۸ تن از اساتید دانشگاه‌های جهان طی نامه‌ای خواستار محکومیت خشونت در دانشگاه‌های ایران و پیگیری آن از طرف نهادهای حقوقی و مدنی ایران و جهان شدند.

پروفسور علی گرجی‌، مبتکر این طرح، در نامه‌ای به ریاست قوه‌ی قضائيه ضمن اشاره به این درخواست، خواستار پیگیری تهاجم ‌به حریم دانشگاه‌‌های ایران و اطلاع‌رسانی در این مورد شد. وی همچنین تقاضا کرد که با برپایی سمیناری در ایران راه‌های پیشگیری از این رویکرد بررسی شود.

نامه به رئیس قوه‌ی قضاییه

پروفسور علی گرجی،‌استاد دانشگاه مونستر در رشته‌ی تحقیقات مغز و اعصاب، در این نامه‌ که برای آیت‌الله شاهرودی ارسال شد به سرکوب دانشجویان در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۷۸ اشاره کرده و می‌نویسد که این تهاجم در جامعه‌ی ایران به «رویه‌ای متداول» تبدیل شده و یکی از دلایل تداوم این رویه‌ی «بسیار زشت و خطرناک عدم عزم جدی سیستم قضایی در چند دهه‌ی اخیر بوده است.».

وی در ادامه به «آخرین یورش به دانشگاه‌های ایران» و محکومیت آن توسط چند تن از مسئولان ارشد کشور و بررسی آن توسط کمیته‌ای متشکل از چند تن از نمایندگان مجلس اشاره نموده و ابراز امیدواری می‌کند که این بار با این مشکل به «شکل دیگری برخورد شود».

دکتر گرجی از آقای شاهرودی می‌خواهد که پیگیری‌های احتمالی قوه‌ی قضائيه را به آگاهی مردم رسانده و عاملان را به مجازات برساند. وی همچنین به وظیفه‌ی قوه‌ی قضائيه در «پیشگیری از وقوع جرم» اشاره می‌کند و از آقای شاهرودی می‌خواهد که ترتیب برپایی سمیناری از متخصصان رشته‌های مختلف در جهت سبب‌شناسی و ریشه‌کنی «حمله به دانشگاه‌ها» را بدهد.

«تاریخچه‌ی خشونت در دانشگاه‌های ایران» در روزنامه‌ی تایمز

روزنامه‌ی تایمز در شماره‌ی روز پنج‌شنبه، ۱۳ اوت، مقاله‌ای به قلم پروفسور علی گرجی منتشر کرد با عنوان "تاریخچه‌ی خشونت در دانشگاه‌های ایران".

دکتر گرجی در این مقاله به حمله‌ی «تکان‌دهنده» به کوی دانشگاه تهران، دستگیری حدود ۱۵۰ دانشجو و کشته و مجروح شدن آنها اشاره می‌کند و می‌افزاید که «شماری از دانشجویان نیز در خیابان‌های تهران در جریان اعتراض به روند برگزاری و نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد» جان خود را از دست دادند.

دکتر گرجی سپس به تاریخچه‌ی جنبش دانشجویی و حوادث ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشگاه‌های ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: «دانشگاه‌های ایران همواره با سرکوب بیرحمانه‌ی صاحبان قدرت روبرو بوده‌اند. در دسامبر ۱۹۵۳ در تظاهرات اعتراض‌‌آمیز دانشجویان سه دانشجو کشته شدند.»

نام این سه دانشجو مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ‌نیا بود. آنها در جریان اعتراض به دیدار ریچارد نیکسون، معاون رئيس‌جمهور آمریکا، که پس از کودتای ۲۸ مرداد از ایران انجام شد کشته شدند.

نویسنده سپس به ادامه‌ی سرکوب دانشجویی در دوران شاه اشاره می‌کند و خاطرنشان می‌سازد: «در سال ۱۹۷۸ که جنبش دانشجویی علیه سیاست‌های شاه باز هم اوج گرفت سرکوب ادامه یافت و تعداد زیادی از دانشجویان جان خود را از دست دادند.»

ادامه‌ی سرکوب دانشجویان در جمهوری اسلامی

در روزنامه‌ی تایمز با اشاره به حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸ آمده است: «در ژوئیه‌ی ۱۹۹۹ در پی اعتراض دانشجویان به ممنوعیت روزنامه‌ی اصلا‌ح‌طلب "سلام"، نیروی انتظامی و انصار حزب‌الله به کوی دانشگاه تهران و دیگر خوابگاه‌های این شهر حمله کردند. آنها اموال دانشجویان را تخریب کرده و به ضرب و شتم آنها پرداختند.

تعداد زیادی از دانشجویان دستگیر شده و دست کم یک نفر به ضرب گلوله‌ی مأموران از پای درآمد. برخی از دانشجویان را دادگاهی و برایشان حکم اعدام صادر کردند. در پی اعتراض‌های داخلی و خارجی این احکام به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت. اما یکی از دانشجویان پس از اعتصاب غذا در زندان جان خود را از دست داد.»

دکتر گرجی در ادامه به سرکوب جنبش دانشجویی در دیگر شهرها، از حمله اصفهان و شیراز اشاره می‌کند و با تأکید بر اینکه در هفت دهه‌ی گذشته دانشگاه‌های ایران همواره جبهه‌ی مبارزه علیه شاه و دیکتاتوری بنیادگراهای جمهوری اسلامی بود می‌نویسد: «به دلیل قوانین و مقررات سخت‌گیرانه‌ی حاکم بر دانشگاه‌ها در دوران پس از انقلاب نارضایتی در میان اساتید نیز روز به روز فزونی گرفت.»

«جنبش دانشجویی ایران از فقدان رهبری نیرومند رنج می‌برد»

نویسنده‌ی مقاله‌ی «تاریخچه‌ی خشونت در دانشگاه‌های ایران» به نقصان بزرگ جنبش دانشجویی ایران یعنی فقدان رهبری نیرومند اشاره می‌کند و می‌نویسد که جنبش دانشجویی به همین دلیل «همواره به شکلی سرکوب و خنثی شد. مقام‌های مسئول دانشگاه اغلب از سوی دولت انتخاب می‌شوند و از جنبش دانشجویی برای کسب حقوق مدنی در دانشگاه حمایت کافی نمی‌شود.»

«نه تنها در عرصه‌ی داخلی بلکه در عرصه‌ی خارجی نیز از جنبش دانشجویی ایران حمایت کافی نشد.»

دکتر گرجی سپس از غرب انتقاد می‌کند و می‌نویسد :«غرب به دلیل طرفداری از شاه تا پیش از انقلاب به شدت در برابر جنبش دانشجویی ایستادگی می‌کرد. پس از انقلاب نیز، آمریکا و متحدانش هرگز از جنبش دانشجویان و اعتراضات کادر علمی حمایت نکردند.»

دکتر گرجی با اشاره به اینکه عدم حمایت تشکل‌های آکادمیک غرب از دانشجویان و اساتید ناراضی ایران جنبش دانشجویی این کشور را نسبت به غرب بدبین کرده، می‌نویسد: « اما اوضاع فعلی فرصتی تاریخی به دست داده تا غرب اشتباه‌های گذشته‌ی خود را جبران کند. دانشگاه‌ها و هیأت‌های علمی غرب باید از این فرصت استفاده کرده و با نشان دادن همبستگی خود با دانشگاه‌های ایران و محکوم کردن سرکوب جنبش دانشجویی اعتماد از دست رفته را به دست آورند.»

«مهم‌ترین اقدام به رسمیت نشناختن احمدی‌نژاد به عنوان رئيس‌جمهور است»

دکتر گرجی سپس می‌افزاید: «با وجود این، هیچ چیز به اندازه‌ی امتناع غرب از به رسمیت شناختن محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئيس‌جمهور مهم نیست.»

«اگر رهبران غرب دست احمدی‌نژاد را به دوستی بفشارند همانگونه که اسلافشان با شاه چنین کردند، آن‌وقت دست دوستی دانشگاهیان ایران را از دست خواهند داد و برای اینکه بتوانند دست دوستی جامعه‌ی آکادمیک ایران را دوباره به دست بیاورند، باید زمان طولانی منتظر بمانند.».

نویسنده :فریبا والیات

تحریریه: رضا نیکجو

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه