پرونده اعدامهای سیاسی ۶۷ هنوز باز است
۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبهشامگاه شنبه (۱۴ سپتامبر/ ۲۳ شهریور) به مناسبت بیستو پنجمین سالگرد اعدامهای سیاسی تابستان ۱۳۶۷ به همت کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین مراسمی در یکی از محلههای دارای بافت جمعیتی چندفرهنگی پایتخت آلمان برگزار شد. شادی صدر٬ امید منتظری٬ عصمت طالبی و سیاوش محمودی از سخنرانان این مراسم بودند.
سخنرانی شادی صدر، حقوقدان و از "سازمان عدالت برای ایران"، درباره مراحلی بود که به گفته وی "جنبش دادخواهی" در ۲۵ سال گذشته طی کرده و نیز درباره آنچه این جنبش همچنان پیش رو دارد. خانم صدر گفت: «بدون داشتن تحلیل درست از آنچه بر این جنبش گذشته نمیتوان چشمانداز درستی را برای این جنبش تصور کرد و قدمهایی را برداشت تا در نهایت به هدف اصلی این جنبش رسید که همانا دادخواهی٬ پاسخگویی عاملان و آمران و روشن شدن حقیقت و اعاده حیثیت از تمامی کسانی است که به اسم منافق یا کمونیست منحرف به جوخههای اعدام سپرده شدند.» او گفت که در فقدان یک چشمانداز روشن برای آینده ایران٬ جنبش دادخواهی باید به ساز و کارهای تازهای فکر کند.
بیشتر قربانیان اعدامهای سیاسی تابستان ۶۷ که شمار آنان را تا پنجهزار نفر برآورد کردهاند، در گورهای بینام در شهرهای مختلف، از جمله در گورستان خاوران در تهران، به خاک سپرده شدهاند.
مراحل مختلف جنبش دادخواهی در ۲۵ سال گذشته
شادی صدر در سخنان خود در مراسم یادبود قربانیان زندانهای سیاسی ایران در دهه ۶۰ گفت که "جنبش دادخواهی" سه مرحله را طی کرده است. او از مرحله اول به عنوان مرحله "افشاگری" نام برد و گفت: «وقتی اولین خبرها میرسد از اینکه یک اتفاقی در زندان افتاده است و هنوز هیچ کس دقیق نمیداند چه شده است٬ چه کسانی بودهاند٬ برای چه اعدام شدهاند و یک عالم علامت سوال دیگر شکل میگیرد تا وقتی چند ماه بعد معلوم میشود تعداد زیادی از زندانیان در طول دوره بسیار بسیار کوتاهی در زندان اعدام شدهاند.» صدر گفت، مرحله افشاگری اینجا شروع میشود. وی با بیان اینکه "من نمیتوانم بگویم جنبش دادخواهی از تابستان ۶۷ شروع شد"، تابستان ۶۷ را یک "نقطه عطف" در "جنبش دادخواهی" خواند.
او درباره مرحلهی اول این جنبش گفت: «به شکلهای مختلف باید فاجعهای که عمیق و حسابشده سانسور شده و سکوتی بسیار مرگبار درباره آن وجود دارد روایت شود.» به گفته صدر، هدف اولیه این جنبش شکستن سکوت است. او گفت: «با جنایتی مواجه هستیم که هیچ وقت نتوانست پاسخی درخور نه در فضای بینالمللی و نه در درون مرزهای ایران پیدا کند.»
به گفته صدر، "جنبش دادخواهی" در این مرحله نماند و برای پاسخگویی به "سوالات محتوم" وارد مرحله دیگری شد. صدر با اشاره به استقرار جمهوری اسلامی و نبود امکان پیگیری قضایی در داخل سیستم حاکمیت ایران گفت: «در مرحله دوم لازم بود مشخص شود که ماهیت حقوقی کشتار ۶۷ چه بوده است. جنایت علیه بشریت بوده است؟ نسلکشی بوده است؟ چون هر جنایتی تعریف خود و سپس ابزار رسیدگی خود را دارد.»
وی در این مرحله از تلاشهایی مثل تلاش "بنیاد برومند" نام برد که سعی کرده است به این سؤال جواب بدهد که ماهیت کشتار ۶۷ چیست. او همچنین از برخی کوششهای فردی یاد کرد برای آنکه با برخی نهادهای سازمان ملل تماس برقرار کنند تا قربانیان کشتار ۶۷ به عنوان "ناپدیدشدگان قهری" ثبت شوند.
در نقد "فرهنگ مصونیت" غالب بر جامعه ایران
صدر با بیان اینکه در این مرحله هنوز به مطالعات عمیقتری احتیاج است درباره مرحله سوم سخن گفت و از آن با عنوان "پاسخگو کردن آمران و عاملان جنایتها" نام برد و هدف آن را پایان دادن به دور باطل "جنایت بیعقوبت" دانست.
وی پاسخگو کردن را عامتر از صرف محاکمه خواند و گفت: «معنی عام پاسخگویی خیلی فراتر از محاکمه یا راهکار حقوقی است. جنبش دادخواهی باید به این فکر کند که استراتژیهایش برای پاسخگو کردن چیست. بخصوص در حالتهایی که رژیمهای دیکتاتوری مستقر هستند و هنوز چشماندازی به سوی دموکراسی وجود ندارد.»
او از فرایندی با عنوان "نامیدن و سرافکنده کردن" سخن گفت و آن را این طور توضیح داد: «گاهی اوقات همین شاید نوعی پاسخگو کردن باشد وقتی مادری میگوید این فرد آمده بود وقتی بچهام را بردند٬ این همانیست که الان رئیس فلان اداره است و بقال سرکوچه به او میگوید سلام حاج آقا.» صدر ادامه داد: «این جامعه را با این سؤال مواجه میکند که چند درصد آدمهایی که امروز آدمهای محترمی به نظر میرسند در سی سال پیش شکنجهگر و بازجو بودهاند و دارند با یک گذشته تاریک بین ما زندگی میکنند.»
صدر گفت که مستندسازی معطوف به ناقضان٬ عاملان و آمران خیلی کم انجام شده است: «ما داستانهای زندانیان را میدانیم ولی معمولا در مستندسازیهای انجام شده نپرسیدهاند برای مثال که چه کسی شکنجهات کرد. خیلی وقتها جوابی وجود ندارد اما خیلی وقتها جوابی هم وجود دارد بخصوص در شهرهای کوچک که مردم همدیگر را میشناسند.»
او همچنین از پاسخگو کردن "مطلعان" سخن گفت و از کسانی نظیر "توابها" سخن به میان آورد که "به نوعی شاهد بخشی از ماجرا بودهاند".
صدر در نهایت از "فرهنگ مصونیت" در جامعه ایران به عنوان یکی از چالشهای پیش روی جنبش دادخواهی نام برد و در توضیح آن گفت، "فرهنگی است که بر جامعه ایران غلبه دارد، فرهنگی است که می گوید گذشتهها گذشت".
روایت داخل و بیرون حصارهای زندان تابستان۶۷
در میزگردی در مراسم یادبود جانباختگان سیاسی دهه ۶۰ با شرکت حمید نوذری، عضو هیئت مدیره کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین، همچنین امید منتظری٬ فعال سیاسی٬ عصمت طالبی٬ عضو خانواده چهار جان باخته دهه ۶۰ ٬ سیاوش محمودی٬ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و شاهد دوره اعدامهای سیاسی تابستان ۶۷ سخن گفتند.
سیاوش محمودی که در زمان اعدامهای ۶۷ زندانی بوده است از فضای زندان در هنگام آغاز اعدامها سخن گفت. او گفت که شدت لحن اکبر هاشمی رفسنجانی در اولین نماز جمعه پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) تحریککننده بود و پس از آن ابتدا تلویزیونهای بندها را بردند، سپس رادیوها و دسترسی به روزنامه را قطع کردند و ملاقاتها را کاملا برچیدند: «در بیخبری کامل قرار داشتیم. بچههای بندهای مختلف خبرها را به هم میرساندند. اولین خبر اینطور به ما رسید که روی یک تکه کاغذ کوچک نوشته شده بود که ۲۰۰ نفر را اعدام کردهاند. برخی میگفتند این تعداد اعزام شدهاند نه اعدام. برای ما هم عجیب بود که چرا٬ چه اتفاقی افتاده است. اما بعد از آن، خبرها حکایت از اعدام مجاهدین در گوهردشت داشت که به طور مشخص یک زندانی عادی تلی از دمپاییها را کنار نانوایی سولهی گوهردشت دیده بود و بعدها عدهای از بندهای دیگر خبر دادند که از عدهای وصیتنامه هم خواستهاند.»
وی درباره چرایی پنهانی انجام گرفتن اعدامها گفت: «این سؤال پیش میآمد که چرا کسانی را که به آنها حکم دادهاید اعدام کردید؟» او با اشاره به اینکه هنوز در ایران چهار سال یک بار انتخابات برگزار میشود گفت: «معلوم است که این حکومت نمیآید بگوید ما به یکسری طبق قوانین خودمان حکم دادیم و بعد اعدامشان کردیم.»
عصمت طالبی در این مراسم با شرح چگونگی جان باختن سه برادر و همسرش گفت: «گاهی احساس میکنم شانههایم زیر سنگینی این همه بار ضعیف است و وقتی با دیگر خانوادههای اعدامی مواجه میشوم این بار را بیشتر احساس میکنم.»
وی سپس به بیان پیگیری بینتیجه وضعیت اعضای خانوادهاش تا وقتی خبر اعدام آنها داده شد و تلاش برای دیدار با نخستوزیر وقت٬ میرحسین موسوی٬ و آیتالله حسینعلی منتظری پرداخت.
اعدام پدر٬ مورد اتهامی پسر
امید منتظری پسر حمید منتظری از فعالان سیاسی چپ است که در تابستان ۶۷ در زندان اوین اعدام شد. او یکی از دستگیرشدگان عاشورای ۱۳۸۸ بود. عاشورای ۸۸ یکی از خونینترین تقابلها بین معترضان به نتایج انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ و حاکمیت خوانده شده است. منتظری مجبور شد در همان سال در دادگاههای جمعی جمهوری اسلامی که نمایشی خوانده شدهاند به عنوان متهم حاضر باشد. در کیفرخواست او به اعدام پدرش در دهه ۶۰ نیز اشاره شد.
منتظری در مراسم شامگاه شنبه در برلین گفت: «در کیفرخواست اختصاصی من ماجرای اعدام پدرم هم به عنوان یک مورد اتهامی یا به هر حال مورد سوء ظن مطرح شد. اتفاق عجیبی بود اما چیزی نبود که من یکباره در دادگاه با آن مواجه شده باشم٬ این موضوع به طور مداوم در بازجوییها هم مورد استفاده قرار میگرفت.»
امید منتظری همچنین به شرح مواجهه با بازجوی پدرش در زمان بازجوییها پرداخت و گفت: «این که این شخص حقیقی بود یا چه میزان حرفی که میزد درست بود مشخص نیست اما در بازجوییها یک بار بازجوی بازنشسته پدرم را آوردند. یک بار هم در ملاقات حضوری من و مادرم که او هم در آن زمان در زندان بود سر و کلهاش پیدا شد.»
منتظری گفت این نکتهای است که نشان میدهد فاجعه در سال ۶۷ متوقف نشد. او درباره شکنجه روانی خود با استفاده از این وسیله چنین توضیح داد: «در آن زمان که تعدادی هم در مراسم ۹ دی خواستار اعدام "حرمتشکنان عاشورا" شده بودند به شدت من را تحت فشار روانی قرار میداد. چون وقتی تو از کودکی تصویری از گورستان جمعی داری٬ تصویری از قتل عام داری٬ با خودت میگویی این هم از اینها برمیآید. مخصوصا در آن دوره با توجه به شدت خشونتهایی که دیده بودیم٬ قبلش ماجرای کهریزک بود٬ این فکر شدت میگرفت.»
امید منتظری در بخشی از سخنرانی خود به واکنش جامعه ایران به فجایع دهه ۶۰ پرداخت. به نظر او، جامعه هنوز آمادگی بازخوانی و جبران آنچه در دهه ۶۰ اتفاق افتاده را ندارد. او گفت: «به دلایل مختلف مثل تغییر گفتمان مبارزه در ایران این آمادگی هنوز در جامعه ایران وجود ندارد٬ با ادبیاتی که زمانی با رفیق سیاسیمان صحبت میکردیم نمیتوانیم با مردم صحبت کنیم. برای جوان همسن من که سابقهی سیاسی هم نداشته شنیدن کلمه پاسدار٬ کلمه رژیم٬ کلمه شهید یا تکراریست یا پسزننده است. باید بپذیریم چیزهایی در جامعه تغییر کرده است. یک تغییر این است که شیوه مبارزه در ایران جنبشی شده و از شکل سازمانی و نهادی بیرون آمده است.»
به نظر امید منتظری، اینکه جمهوری اسلامی در باره اعدامهای دهه ۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ پاسخگویی نمیکند به این دلیل است که نیازی به پاسخگویی نمیبیند. منتظری معتقد است که زمان لازم است تا یک "جنبش دادخواهی" به معنای جنبشی که تبدیل به خواست مردم شده باشد بوجود آید. به باور وی، "جنبش دادخواهی" در رفتار سازمانهای سیاسی و نهادهای حقوق بشری خلاصه نمیشود.