1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هنری کیسینجر: دیپلماسی منطقه‌ای برای حل مسئله افغانستان

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

کیسنجر در مقاله‌ای در ماهنامه‌ی "سیسرو" به انتقاد از سیاست کنونی آمریکا در برابر افغانستان پرداخته است. به نظر او باید با یک دیپلماسی منطقه‌ای افغانستان را از یک مسئله‌ی سیاست جهانی به موضوعی منطقه‌ای تبدیل کرد.

https://p.dw.com/p/OvdA
عکس: AP

هنری کیسینجر، متولد ۱۹۲۳ در شهر فورت در جنوب آلمان، از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ مشاور رئیس جمهور آمریکا در امور امنیت ملی و از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ وزیر امور خارجه‌ی آمریکا بود. در سال ۱۹۷۳ به او و له دوک تو، سیاستمدار ویتنامی، به خاطر قرارداد صلح ویتنام، جایزه‌ی صلح اعطا شد.

کیسینجر، به عنوان استاد روابط بین‌المللی و تحلیلگر سیاسی شهرت بین‌المللی دارد. او همچنان در مورد مسائل عمده‌ی جهانی اظهار نظر می‌کند.

"سیسرو" (Cicero)، ماهنامه‌ی آلمانی که خود را به عنوان "مجله‌ای ویژه‌ی فرهنگ سیاسی" معرفی می‌کند، در شماره‌ی هشتم امسال (اوت ۲۰۱۰) مقاله‌ای به قلم هنری کیسینجر منتشر کرده که در انتقاد از سیاست کنونی آمریکا در افغانستان است.

سیاست و واقعیت

مقاله‌ی کیسینجر در ماهنامه‌ی "سیسرو" زیر عنوان "دیگر بهانه نیاورید" چاپ شده است. نویسنده انتقادهای فزاینده از دولت کرزای در ماه‌های اخیر را نوعی بهانه‌گیری می‌داند؛ بهانه‌گیری‌ای که هدف آن شکستن کاسه-کوزه‌ها بر سر دولت کابل و خودداری از نگرش انتقادی بر استراتژی‌ای است که آمریکا تا کنون در افغانستان پیش برده است.

هنری کیسینجر
هنری کیسینجرعکس: AP

مقاله‌ی کیسینجر این گونه آغاز می‌شود: «من از تصمیم پرزیدنت اوباما برای دو برابر کردن تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان پشتیبانی کردم و همچنان از اصول سیاست او پشتیبانی می‌کنم. اما امروز این مسئله مطرح است که: آیا سیاستی که اجرا می‌شود مبتنی بر پیش‌شرط‌هایی نیست که واقعیت افغانستان را نادیده می‌گیرند؟»

کیسنجر در ادامه می‌نویسد: «یک پیش‌فرض پایه‌ای قرار گرفته در کانون سیاست واشنگتن این است که آمریکا در یک موعد زودتر قادر خواهد بود مسئولیت امنیت را به حکومت افغانستان یا ارتش ملی آن، که انحصار اعمال قهر را در سرتاسر کشور در دست خواهد داشت، واگذار کند. این واگذاری قرار است در تابستان آینده صورت گیرد.»

«دیگر بهانه نیاورید»

به نظر کیسینجر، هم این تصور خطاست که آمریکا می‌تواند به زودی از افغانستان خارج شود و هم موعدی که برای خروج در نظر گرفته شده.

وزیر امور خارجه‌ی سابق آمریکا بعید می‌داند که افغانستان در چشم‌انداز نزدیک دارای یک حکومت مرکزی توانا شود. گسستگی‌های جغرافیایی، ساختار فئودالی، تنوع قومیتی و سنت مرکزگریزی و مرکزستیزی مانع از آن می‌شوند که کشور به وحدت برسد و به یک قدرت مرکزی تن بدهد. افغان‌ها فقط در برابر قدرت خارجی متحد عمل می‌کنند، اما چون کار به وحدت درونی خوشان برسد، پراکندگی بر وحدت غلبه می‌کند.

به هر حال تشکیل دولت مرکزی کارآمد در افغانستان در کوتاه‌مدت میسر نیست و از کرزای نمی‌توان توقع داشت که با شتاب بر گرایش‌های مرکزستیز چیره شود و کاری کند که دولت به صورتی واقعی زمام امور را در کشور در دست گیرد.

کیسینجر، بر این پایه، انتقاد از دولت کابل را بهانه‌گیری می‌داند و توصیه‌اش به واشنگتن این است که به جای بهانه‌گیری به فکر یک استراتژی همخوان با واقعیت افغانستان باشد.

دیپلماسی منطقه‌ای

کیسینجر می‌نویسد: «استراتژی در مورد افغانستان باید تغییر کند. تلاش‌های نظامی باید عمدتاً در ولایات متمرکز شوند و نه بر پایه‌ی مدل غربی بر روی حکومت مرکزی. فرصت زمانی برای تلاش سیاسی قاعدتاً طولانی‌تر از مهلت عملیات نظامی است. ما به یک چارچوب دیپلماتیک منطقه‌ای برای گام بعدی استراتژی خود در افغانستان نیاز داریم؛ گامی که مستقل از نتیجه‌ی اقدامات نظامی است. باید از موعدگذاری‌های تصنعی پرهیز کرد.»

در مقاله‌ی کیسینجر در مورد "دیپلماسی منطقه‌ای" که نکته‌ی کانونی نظر اوست، چنین آمده است: «یک دیپلماسی منطقه‌ای لازم است، زیرا علائق ما با علائق بسیاری از قدرت‌‌های منطقه‌ای انطباق اساسی دارد. به لحاظ استراتژیک همه‌ی این قدرت‌ها خود را از افغانستانی که با مهمان‌نوازی پذیرای تروریست‌ها می‌شود بیشتر مورد تهدید می‌بینند تا از ایالات متحده‌ی آمریکا. چین در سین‌کیانگ، روسیه در مناطق جنوبی‌اش، هند با اقلیت ۱۶۰ میلیونی مسلمانش، پاکستان با ساختارهای سیاسی‌اش و همچنین کشورهای کوچک در منطقه خود را از جانب افغانستانی که از تروریست‌ها حمایت کند یا آنان را تحمل ‌کند، در خطر حس می‌کنند. به این موضوع این عامل هم اضافه می‌شود: اگر گزارش‌ها درباره‌ی ذخایر معدنی افغانستان درست باشند، یک دیپلماسی منطقه‌ای برای اجتناب از یک نبرد نواستعماری نیز ضرورت می‌یابد.»

پیشنهاد مشخص کیسنجر این است که افغانستان "ایزوله" شود، از طریق یک دیپلماسی منطقه‌ای که گرد این کشور چنان حلقه‌ی محاصره‌ای از کشورهای دارای منفعت مشترک در آرام کردن منطقه بکشد که فضای حیاتی از گروه‌های ستیزه‌جو گرفته شود.

برنامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی افغانستان نیز به باور کیسینجر بایستی مبتنی بر این دیپلماسی منطقه‌ای باشد. او همچنین معتقد است که دیپلماسی منطقه‌ای می‌تواند امکانی برای دادن مشروعیت به عملیات نظامی باشد.

RN/BB

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر