نیمنگاهی به فوتبال ایران در سال ۱۳۸۹ • گپی با مجید نامجو مطلق
۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبهدویچه وله: سال ۱۳۸۹ رو به پایان است. فوتبال باشگاهی ایران در حالی دارد به پایان سال جاری خورشیدی میرسد که استقبال تماشاگران از بازیها، هفته به هفته کمتر میشود و برای تماشای دیدار تیم سابقتان، استقلال مقابل استیلآذین، فقط چند صد نفر به استادیوم میآیند. چرا وضعیت فوتبال باشگاهی ایران به این روز افتاده است؟
مجید نامجو مطلق: این عدم استقبال تماشاگرها دلایل زیادی دارد. عمدهترین آن هم فکر میکنم عدم حضور ستارهها است. الان چند سالی است که فوتبال ما از ستاره خالی شده و شمار بازیکنهای بزرگ، بازیکنهایی که تماشاگرها را به ورزشگاه بکشانند، خیلی کم شده است. فوتبال به سمت و سویی رفته که کار گروهی، کار تاکتیکی و قدرت بدنی بازیکنها، بیشتر از ظرافتهای فنی بازیکنها مد نظر مربیهاست. این اصلی است که در حال حاضر در فوتبال روز دنیا دارد رعایت میشود. ما این مسئله را حتی در بالاترین سطح فوتبال دنیا هم میبینیم. در زمانی که ما فوتبال بازی میکردیم، در فوتبال دنیا بازیکنهای بزرگ و تأثیرگذار خیلی زیاد بودند. فوتبال روز دنیا الان به این سمت و سو رفته که بیشتر کار گروهی مد نظر است، بیشتر توان بدنی بازیکنها مد نظر است و این مسئله در فوتبال ایران هم تأثیرگذار بوده است. دلیل دوم را هم فکر میکنم این باشد که الان تلویزیون ما فوتبال روز دنیا را بهطور مستقیم دارد نشان میدهد و زیباییهایی که فوتبال روز دنیا دارد به بیننده میدهد، قابل قیاس با فوتبال باشگاهی ما نیست.
در دوران فعالیت شما، در دهههای ۶۰ و ۷۰ خورشیدی، فوتبال ایران از سطح فوتبال جهان خیلی فاصله داشت. اما در آن دوران برای دیدار بازیهای متوسط باشگاهی ایران، ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر به استادیوم میآمدند...
آن موقع فوتبالهای روز دنیا به صورت مستقیم در ایران پخش نمیشد. مردم همان فوتبالی را که در ایران بود بهطور مستقیم میدیدند. ولی در زمان حال، شما بهترین بازیهای روز فوتبال دنیا را دارید از طریق تلویزیون میبینید و شاهد زیباییهای این بازیها هستید و دیگر این فوتبالی که توی ایران برگزار میشود، نمیخواهم بگویم سطحاش پایین است، سطح آن نسبت به فوتبال ما، سطح خوبی است، ولی بیننده چون آن بازیها، آن ظرافتها و آن حساسیت فوتبال را میبیند، این مسئله مقداری روی فوتبالی که ما الان توی ایران برگزار میکنیم، تاثیرگذار است.
اما یقیناً به این شدت نمیتواند تأثیرگذار باشد که برای تماشای بازی استقلال، فقط ۷۰۰ نفر به استادیوم بیایند. مجید وارث، تحلیلگر فوتبال و مجری پیشین برنامهی "ورزش و مردم"، در گفتوگو با ما گفت: «مردم ایران دیگر فوتبالی را نمیخواهند ببینند که مدیرعاملان آنها حاجآقاهای عاشق شهرت هستند». نظر شما در این مورد چیست؟
نه؛ من نظرم اینطور نیست. آقای وارث نظر شخصی خود را گفته است. اعتقاد من این است که بالاخره اینهایی هم که توی فوتبال ما هستند، دارند زحمت میکشند. فوتبال به این صورت نیست، چون الان باشگاههایی که به صورت خصوصی در ایران دارند فعالیت میکنند، شاید یکی دوتا باشند. بقیهی باشگاهها، باشگاههای دولتی هستند و طبیعی است که مدیران آن هم مدیران دولتی باشند. برآورد کردن آن هزینهها و نیازهای مالی هم باید بهوسیلهی کسانی باشد که از عهدهی این کار بربیایند. الان من نوعی بخواهم مسئولیت تیم بزرگی را بر عهده بگیرم، برآورد بودجه برای من یکمقدار مشکل است. این به نظر من، دلیل قانعکنندهای نیست. برگردیم به دلایل عدم استقبال تماشاگران. سومین عامل آن این است که فوتبال ملی ما امسال در هیچ ردهای نتوانست نتیجه بگیرد. در تمام مسابقات آن انتظارات را برآورده نکرد. همیشه اینجوری بوده که وقتی تیمهایی از فوتبال کشورمان به مقامهای قهرمانی میرسند، شور و اشتیاق را در تماشاگرها بیشتر میکند و مردم بیشتر بهطرف فوتبال میروند و استقبال بیشتری از مسابقات میکنند. اما یکی دو سالی است که تیمهای ما هنوز آن نتایج لازم را در سطح آسیا نگرفتهاند. دورهای که ما بازی میکردیم، بازیها اکثراً روزهای تعطیل برگزار میشد، ولی الان به خاطر فشردگی بازیها، به خاطر اینکه تیمها زیاد توی لیگ هستند و باشگاههای ما درگیر چند جام هستند، این فشردگی بازیها دلیل بر این شده که خیلی از بازیها در روزهای غیرتعطیل برگزار شود و در زمستان هم که باشد، بازیها معمولاً ساعت ۲ و ۳ بعدازظهر برگزار میشوند.
ولی میزان استقبال مردم از فوتبال ملی ایران هیچ وقت به این حد نرسیده بود که برای تماشای دیدار تیم ملی امید مقابل قرقیزستان، فقط ۵۰ نفر در داخل استادیوم باشند. چنین کارت قرمزی را تا بهحال مردم ایران به فوتبال ایران و دستاندرکاران ورزش ایران نشان نداده بودند.
در گذشته هم همین بوده، وقتی تیمهای فوتبال ما نتیجهی لازم را نمیگرفتهاند، مقداری استقبال تماشاگران همیشه کم بوده است. همیشه، همیشه کم میشده است. برعکس آن، مثلاً وقتی من در تیم استقلال بازی میکردم، قهرمان آسیا شده بودیم، تیم ملیمان در همان سال قهرمان بازیهای آسیایی پکن شد، تیم پرسپولیس قهرمان جام حذفی آسیا شد. اینها باعث میشد که اشتیاق در جوانها بیشتر بشود و بیشتر به استادیومها بیایند. مهمترین عاملاش هم کمبود ستارهها است که در دورهی ما باشگاههای خیلی بزرگ و خیلی زیادی بودند که هرکدامشان میتوانستند دههاهزار نفر را به استادیوم بکشند.
بپردازیم به ابعاد و کم و کیف تکنیکی فوتبال باشگاهی در ایران؛ ارزیابی شما از ۸۹ چیست؟
من فکر میکنم اگر ما دنبال این هستیم که فوتبالمان به یک سطح مطلوبی در آسیا برسد، باید هزینه کنیم. اعتقاد من این است که ما از نظر ساختار فوتبالمان یا سختافزار فوتبالمان در مضیقه هستیم. من خودم در قطر، در باشگاه "اسد" که در تهران با تیم استقلال مساوی کرد، بازی میکردم. ۲۱ سال پیش، باشگاه اسد واقعاً یک مجموعهی کامل بود که چهارتا زمین فوتبال، امکانات ورزشی از نظر سالنهای تنیس، بدمینتون و… داشت. ولی متأسفانه هنوز که هنوز است، ما در فوتبالمان این شرایط را برای باشگاههایمان بهوجود نیاوردهایم. ما اگر دنبال پیشرفت هستیم، باید سرمایهگذاری کنیم.
اما میزان سرمایهگذاری در حقوق بازیکنان که الان فوقالعاده بالا است و قابل مقایسه با بعضی از لیگهای فوتبال معتبر اروپا است؟
منظور من از نظر ساختار و سختافزار فوتبال است.
شما در توضیحاتتان از واژهی ما استفاده کردید. منظورتان از ما چه کسانی است؟
منظور از ما، مسئولین ورزش است. اگر آنها دنبال این هستند که جایگاه فوتبالمان را که در گذشته داشتیم، بهدست بیاوریم، نیازمند این است که هزینه کنیم. این هزینه باعث میشود که امکانات بیشتری برای جوانها بهوجود بیاید.
اما این موضوعی است که در طول سی سال اخیر بارها و بارها تکرار شده.
ما مشکلمان تغییراتی است که در سطح ورزش کشورمان انجام میشود. یعنی مدیرانی که میآیند زیربنایی را بسازند و یک کار اصولیای را انجام بدهند، بعد از دو سه سال تغییر پیدا میکنند و کسان دیگری جای آنها را میگیرند. اعتقاد من این است که این مشکلات هست و باید بیاییم خیلی کارشناسی به این قضیه نگاه کنیم. حمایت همه را هم لازم داریم. باید همه دست به دست هم بدهیم تا بتوانیم ورزش کشورمان را به یک مرز پویایی برسانیم.
از دیدگاه فنی، عملکرد چهار تیم برتر فوتبال ایران که ذوبآهن، سپاهان، استقلال و پرسپولیس هستند را در سال ۸۹ چطور دیدید؟
تیم سپاهان با حضور بازیکنان خارجی، حتی قویتر از تیم ملی است. همین باعث شده که فوتبال از آن شرایط دو قطبی خارج بشود و من فکر میکنم زیبایی فوتبال هم به همین است که قدرتها پراکنده بشوند. برای تیمهای استقلال و پرسپولیس توان مقابله با تیمهای ذوبآهن و سپاهان دیگر واقعاً سخت است. به نظر من خیلی خوب است که شهرستانها هم دارند سرمایهگذاری میکنند.
چه پدیدههایی را در سال ۱۳۸۹ در فوتبال باشگاهی ایران مشاهده کردید؟
متأسفانه به دلیل نتایجی که تیم ملی نگرفت، فکر میکنم امسال پدیدهای نداشتیم؛ چه در بعد بازیکنسازی، چه در بعد قهرمانی و چه در بعد زیبایی فوتبال. امسال، سال خوب فوتبال ما نبود. شما موقعی میتوانید پدیده بهدست بیاورید که چیزی کسب کرده باشید و چون ما این شرایط را نداشتیم، من فکر نمیکنم پدیدهای هم داشتیم.
نکتهی عجیب دیگر در فوتبال دولتی باشگاهی ایران، بدهکاریهای باشگاههای دولتی به مربیان و بازیکنان است. رسول کربکندی که در چندین سال اخیر سمت سرمربیگری را در تیمهای صبای قم، راهآهن شهر ری، ذوبآهن اصفهان و برق شیراز بر عهده داشت، در گفتوگو با ما گفت که هنوز طلبکار حقوقاش است. چرا باشگاههای دولتی هم مربیان و بازیکنان خود را از نظر مالی در بلاتکلیفی قرار دادهاند؟
این ضعف است دیگر. من خودم مثلاً مدتی در آلمان بودهام و اطلاع دارم که بودجهی باشگاهها قبل از شروع بازیها باید تعیین شده، تصویبشده و در بانک بوده باشد و بعد از آن باشگاهها وارد مسابقات میشوند و این بهخاطر توانمندی حرفهایگری فوتبال روز اروپاست. متأسفانه در ایران اینطور نیست. من در صحبتهایی که با یکی دوتا از این مسئولین داشتم، گفتم شما تیمهایی که بودجه را تعیین میکنند، نقدینگیاش را حساب کنید و با توجه به آن نقدینگیشان وارد مسابقات بشوید و اجازه بدهید بر اساس نقدینگیشان خرید کنند، بازیکن بخرند، مربی بیاورند و… ولی متأسفانه این موارد رعایت نمیشود و چون باشگاهها دولتی هم هستند، پول دولت یک روز زودتر میآید، یک روز دیرتر میآید و این مشکلات بهوجود میآید. من هم قبول دارم که این شرایط، شرایط خوبی نیست.
در پایان سال ۱۳۸۹، چه چشماندازی را برای دو تیم سابقتان، استقلال و پرسپولیس میبینید؟
من فکر میکنم امسال شرایط به گونهای است که این دوتا تیم، جزو مدعیان اصلی قهرمانی نیستند. فقط امیدوارم بتوانند در جام باشگاهی آسیا نتایج خوبی بگیرند. به دلیل اینکه این دو تا تیم هنوز که هنوز است در قلب مردم جا دارند. هنوز هواداران میلیونی، حتی در خارج از کشور هستند که به این دوتا تیم عشق میورزند. امیدوارم شرایطی بشود که این حمایتهای مردمی را ما از دست ندهیم. امیدوار هستم که فوتبال ما به جایگاهی برسد که مانند باشگاههای اروپا، بلیطهایاش از یک سال پیش فروش برود، صندلیهایاش از یک سال پیش پیشفروش بشود. این هم به لطف یک کار گروهی انجام میشود؛ یک کار زیربنایی. ما هنوز در تیمهای پایه، متأسفانه با مشکل پرورش بازیکن مواجه هستیم. ما در ردههای پایهمان نتوانستیم اصولی کار کنیم. من خودم یادم هست زمانی که در تیم جوانان بانک ملی بازی میکردم، آنقدر بازیکن خوب به تیمهای راهآهن و بانک ملی میآمدند که واقعاً اننتخاب کردن ۲۰ نفر بین این همه آدم کار سختی بود و هرساله ما شاهد بودیم که بازیکنهای خیلی بزرگی از تیمهای راهآهن و بانک ملی به باشگاههای بزرگ فوتبال و تیم ملی میپیوستند. متأسفانه الان بانک ملی اصلاً منحل شده است و تیمی به نام بانک ملی دیگر وجود ندارد. من امیدوارم در ردهی پایه بتوانیم دوباره مانند گذشته در پرورش استعداد فعال باشیم و اعتقادم این است که با یکی دو تا نتایج خوبی که فوتبالمان در سطح آسیا بگیرد، این مشکل کمبود تماشاگر هم حل خواهد شد.
مصاحبهگر: فرید اشرفیان
تحریریه. شهرام احدی