نوک مگسک حملهی نظامی زیر خال ایران
۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبهجمهوری اسلامی از زمان انتشار اخبار مبنی بر احتمال حملهی نظامی به تأسیسات اتمی ایران همواره از پاسخهای "کوبنده" و اقدامات تلافیجویانه سخن رانده است؛ پاسخهایی که برخاسته از "تمام ظرفیتهای" این کشور هستند. آخرین موضعگیری در این خصوص در سخنان علی خامنهای، رهبر ایران، در نماز جمعه اخیر عنوان شد: «ما هم تهدیدهایی داریم که به وقت خود اعمال می شود».
باراک اوباما یکشنبهی گذشته سعی در آرامکردن بازار داغ تجزیه و تحلیلها کرد: «تصور نمیکنم که اسرائیل تصمیم نهایی برای حمله به ایران را گرفته باشد». رئیس جمهوری آمریکا در شرایط کنونی به دنبال راه حلی دیپلماتیک برای حل مناقشهی اتمی ایران با غرب است.
حمله در بهار؟
مقالهای در روزنامهی آمریکایی "نیویورک تایمز" باز هم موضوع حمله به تأسیسات اتمی ایران را داغ کرد. رونن برگمن، روزنامهنگار اسرائیلی که با منابع اطلاعاتی فراوانی در ارتباط است، در این مقاله نوشت: «پس از گفتوگو با بسیاری از تصمیمگیرندگان بلندپایهی اسرائیلی از جمله فرماندهی ارتش و رئیس سازمان امنیت به این نتیجه رسیدم که اسرائیل امسال [۲۰۱۲] به ایران حمله خواهد کرد».
برگمن خود معتقد است که برنامهی هستهای جمهوری اسلامی در ۹ ماه آینده به نقطهی "ایمن" در برابر حملهی نظامی خواهد رسید. به همین دلیل فشار برای حملهای پیشگیرانه روز به روز افزایش مییابد.
پس از آن هم "واشنگتن پست" نوشت که لئون پانهتا، وزیر دفاع ایالات متحده، برآورد میکند که اسرائیل بین آوریل و ژوئن سال جاری (میانهی فروردین تا میانهی خرداد ۱۳۹۱) به ایران حمله کند.
روزنامهنگار اسرائیلی معتقد است که به احتمال منابع وزیر دفاع آمریکا از منابع او مطلعتر هستند.
ایران هستهای در کنار مواضع ضد اسرائیلی تهران و حمایت سران جمهوری اسلامی از گروههای افراطی همچون حزبالله و حماس، خطر هولوکاستی دیگر را به تلآویو القا میکند.
برگمن، روزنامهنگار اسرائیلی به نقل از اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، میگوید که یک ایران هستهای «قطعا میتواند شعاع عمل ما» در مقابله با گروههای افراطی را «محدود کند».
ترسهای ایران
در سوی دیگر این معادله تهران قرار دارد. به اعتقاد بروس ریدل، کارشناس اسبق سیا در امور خاورمیانه، «هر دولت ایرانی در پی دستیابی به سلاح اتمی است». ریدل مشاور ارشد چهار رئیس جمهوری اخیر آمریکا – از زمان جورج بوش پدر تا کنون – بوده است.
ریدل به چند دلیل معتقد است که تحریمها به توقف برنامهی هستهای تهران نخواهند انجامید. از جمله این که ایران در منطقهای حضور دارد که قدرتهای هستهای روسیه، اسرائیل، پاکستان و هند حضور دارند. ناوگان پنجم ارتش ایالات متحده هم در آنجا مستقر است.
از سوی دیگر تجربهی عراق و افغانستان نشان داده که کشورهای این منطقه عملا توانایی مقابله با حملات غرب را ندارند.
به اعتقاد این تحلیلگر آمریکایی، تجربهی لیبی هم "نمونهی جالبی" است: «قذافی [رهبر پیشین لیبی] پیشتر دست از برنامهی هستهای خود کشیده بود و هنگامی که ناتو بر فراز کشورش منطقهی پرواز ممنوع اعلام کرد، قدرت مقابله نداشت».
اسرائیل هم در مورد کارآمدی تحریمهای بینالمللی علیه ایران تردید دارد. به همین دلیل است که از مدتها پیش بحث میان موافقان و مخالفان حملهی نظامی در این کشور در جریان است.
گابریل بندور، مدیر مرکز مطالعات امنیت ملی در حیفا (اسرائیل) از «شکاف» در میان صاحبنظران اسرائیلی میگوید. این کارشناس بحث در مورد حمله به ایران را قسماً جنگ روانی میداند که دو هدف را دنبال میکند: نخست ترساندن تهران و دوم ترغیب غرب به برخورد قاطعتر با جمهوری اسلامی.
او در عین حال بحث در مورد حملهی نظامی به ایران را نشانی از سردرگمی سران تلآویو میداند و معتقد است که «در مورد این پرسشهای بنیادین اتفاق نظری وجود ندارد».
پیآمدهای خطرناک یک حملهی نظامی
با وجود این که ارتش اسرائیل مدتهاست خود را برای حمله به ایران آماده میکند، موفقیتآمیز بودن این اقدام روشن نیست.
ایران مواد هستهای خود را در مکانهای مختلفی از جمله تأسیسات فوردو در نزدیکی قم نگه میدارد. این تأسیسات در عمق حدود ۷۰ متری زمین ساخته شدهاند و مشخص نیست که موشکهای سنگرشکن از پس تخریب آن برآیند.
به فرض موفقیت حمله، در خوشبینانهترین صورت برنامه هستهای تهران ۵ سال و آنطور که وزیر دفاع آمریکا پیشبینی میکند تنها ۲ سال عقب خواهد افتاد. در بدترین حالت اما حمله به نتیجه نمیرسد و زیان آن برای اسرائیل بیشتر از سود آن خواهد بود.
کسی نمیداند موشکهای دوربرد ایران چه خسارتی میتوانند به اسرائیل وارد کنند. خطر گروههای افراطی مورد حمایت تهران را هم نباید از یاد برد. اینکه آیا حزبالله لبنان و حماس در حملات تلافیجویانه علیه اسرائیل شرکت میکنند یا نه هم مشخص نیست.
گمانهزنیها در مورد "آتشی فراگیر"
ریدل، مقام اسبق سیا، این پرسش را مطرح میکند: آیا اسرائیل منتظر حملهی حزبالله میماند یا مجبور خواهد شد حملهای پیشگیرانه علیه این گروه ترتیب دهد؟ او تنها نگران گسترش جنگ به لبنان نیست، بلکه معتقد است آتش جنگ احتمالی دامن تمام منطقه را خواهد گرفت.
به نظر او، حکومت ایران حمله با جتها و بمبهای ایالات متحده را عملیاتی آمریکایی میداند و با حمله به سفارتخانهها و پایگاههای نظامی این کشور در منطقه به آن پاسخ میدهد. تهران همچنین با حمایت از طالبان و دیگر گروههای افراطی مستقر در غرب افغانستان، آرامش نسبی این منطقه را از بین خواهد برد.
به اعتقاد ریدل، «ایران میتواند نبرد دشوار کنونی در افغانستان را برای ناتو و آمریکا به جنگی غیرقابل کنترل تبدیل کند». در کنار این، افزایش لجامگسیختهی بهای نفت هم فاجعهای برای اقتصاد شکنندهی کنونی در سطح جهان است.
آمریکا با وجود این همواره تأکید کرده که در مقابله با برنامهی هستهای ایران استفاده از گزینهی نظامی هم منتفی نیست. باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، اخیرا گفت: «ما در سالهای گذشته به طور مفصل برنامههایی را که در خلیج [فارس] داریم سنجیدهایم و حاضریم در صورت نیاز هر گزینهای را عملی کنیم».
«زمان حمله به ایران فرا رسیده است»
«فکر نمیکنم رئیس جمهور [آمریکا] تا زمانی که مجبور نشود، چنین تصمیمی [حمله به ایران] بگیرد». این سخن متیو کرونیک است؛ کارشناس تسلیحاتیای که تا سال ۲۰۱۱ مشاور ارشد دفتر وزیر دفاع ایالات متحده بود. کرونیک همچنین عضو انجمن کارشناسی "مشاورهی ارتباطات خارجی" ایالات متحده است.
او در روزهای آغازین ماه جاری میلادی (فوریه ۲۰۱۲) مطلبی زیر عنوان "زمان حمله به ایران فرا رسیده است" منتشر کرد؛ مطلبی که به نوشتهی مجلهی آلمانی "اشپیگل" «کارشناسان امور خاورمیانه از تهران تا تلآویو را شوکه کرد».
به نظر کرونیک راهحل دیپلماتیک راه به جایی نمیبرد و تنها دو گزینه وجود دارد: ایران هستهای یا حملهی نظامی: «هر دو گزینه وحشتناک هستند اما من معتقدم که حملهی نظامی بهتر است. با توجه به این واقعیت که امکانات نظامی ایالات متحده برتر است، بهتر است اگر قرار بر حمله شد، آمریکا این کار را انجام دهد و نه اسرائیل». کرونیک معتقد است که حملهی نظامی ایالات متحده برنامهی هستهای جمهوری اسلامی را تا ۱۰ سال عقب خواهد انداخت.
اوباما و پانهتا بارها به سران اسرائیل گفتهاند که مخالف حملهای نظامی در شرایط کنونی هستند، زیرا چنین اقدامی تمام تلاشهای انجامشده برای حل دیپلماتیک مشکل را از مسیر خارج خواهد کرد.
آلمان هم به خویشتنداری دعوت میکند. توماس دمیزیه، وزیر دفاع دولت آلمان، اخیراً در گفتوگویی نسبت به «ماجراجویی» هشدار داد.
هنینگ ریکه، کارشناس مسائل اتمی در "انجمن سیاستهای خارجی آلمان" یادآوری میکند که تأمین امنیت اسرائیل از سیاستهای اصلی کشور آلمان است. به گفتهی او اگر اسرائیل درگیری نظامی پیدا کند، ممکن است آلمان همچون سال ۲۰۰۶ (پس از جنگ لبنان) در قالب مأموریت تأمین صلح وارد عمل شود.
البته در صورت پذیرش فرضیهی بروس ریدل، فاصله زمانی تا عملیشدن چنین مأموریتی بسیار زیاد است: «احتمال بسیار نزدیک به واقعیتی وجود دارد و آن هم این که کشمکشی از بیروت تا تنگهی خیبر در افغانستان در بگیرد و بار اصلی پایان دادن به آن بر دوش آمریکا باشد».
PB/FW