یک روز در نقش خامنهای و بازی در سناریوی جنگ
۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبهمدتهاست که برنامه اتمی ایران به موضوعی بحرانزا تبدیل شده است. اکنون اما به نظر میرسد که این بحران به اوجی خطرناک نزدیک میشود. غرب تحریمها را شدیدتر میکند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با نگرانی بیشتری نسبت به برنامه هستهای ایران مینگرد. اسرائيل خود را در معرض خطر جدیتری میبیند و این همه امکان یک حمله نظامی از سوی این کشور را افزایش میدهد.
آمریکا این علائم را بسیار هشداردهنده تلقی میکند. وزیر دفاع آمریکا در توضیحی اواخر هفته گذشته به این موضوع اشاره کرد و گفت که احتمال یک حمله نظامی از سوی اسرائیل بسیار زیاد است. او زمان این اقدام را بهار امسال تخمین زد.
بازیگر نقش خامنهای
اما این حمله چگونه عملی خواهد شد و چه پیامدهایی خواهد داشت؟ یکی از راههای به دست آوردن تصویری کمابیش واقعی از عواقب حمله نظامی، بازسازی چنین صحنهای با همه ابعاد آن و افرادی است که در برابر یکدیگر ایفای نقش میکنند.
کریم سجادپور، کارشناس مسایل ایران در بنیاد کارنگی اواخر سال گذشته میلادی در مجله Foreign Policy فاش کرد که انستیتیو "بروکینگ" که مرکز مطالعات استراتژیک امور ایران در آمریکاست عینا چنین سناریویی را بازی کرده است.
براساس گزارش سجادپور، دهها کارشناس مسایل خاورمیانه برای بازی در این سناریو شرکت کردند تا صحنهای دقیق از کنشها و واکنشهای سیاسی و نظامی را به اجرا درآورند. این گروه سه تیم تشکیل دادند: ایران، اسرائيل و آمریکا. سجادپور خود در نقش آیتالله خامنهای بازی کرده است.
«شهدای بیگناه» در تلویزیون
صحنه اول این سناریو با یک حمله غافلگیرانه اسرائيل به نیروگاههای هستهای ایران شروع میشود. اگرچه این نیروگاهها به عمد در نزدیکی مناطق مسکونی ساخته شدهاند، ولی تلفات غیرنظامی آن کم بوده است. با این حال سجادپور در نقش خامنهای در تلویزیون ظاهر میشود و فغان از «شهادت صدها نفر، بویژه زنان و کودکان بیگناه» براه میاندازد. تلویزیون دولتی ایران هم تصاویری خونین نشان میدهد تا نفرت از اسرائیل را به اوج برساند و حس وطنپرستی را به خدمت حکومت اسلامی درآورد.
دعوت از کروبی و موسوی
گام مهمتر اینکه برای همراه کردن مخالفان، آیتالله خامنهای از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران مخالفان در ایران که اکنون در حبس به سر میبرند، و همینطور محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران دعوت میکند تا در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شوند و حمله به ایران را با شدیدترین لحن محکوم کنند و همزمان همدردی خود را با رژیم ابراز نمایند.
عربستان سعودی و اسرائیل
در این سناریو واکنش نظامی ایران از این قرار است: شلیک موشک به حوزههای نفتی عربستان سعودی در شرق این کشور. البته همه این موشکها به هدف نمیخورند، ولی بهای نفت ناگهان بالا میرود.
موشکهایی هم به سوی اسرائیل شلیک میشوند و حزبالله لبنان و حماس هم دست به یک سری حملات به اسرائیل میزنند. در افغانستان هم نیروهای متحد غرب به شکل غیرمستقیم از سوی نیروهای محلی طرفدار ایران مورد حمله قرار میگیرند.
بمبگذاری در اروپا
در اروپا هستههای تروریسیتی فعال میشوند و بمبهایی در شهرهای مختلف منفجر میشود. هدف این است که کشورهای اروپایی برای تحت فشار گذاشتن اسرائیل به تکاپو بیافتند و اذهان عمومی در اروپا اسرائیل را به خاطر بیثبات کردن خاورمیانه محکوم کند.
با این همه ایران از یک کار خودداری میکند: تحریک آمریکا!
پس از حمله اسرائیل، یک پیک سری از واشنگتن به ایران میرسد که حامل این پیام است: آمریکا از اقدام اسرائيل خشنود نیست و اسرائیل را به شدت تحت فشار خواهد گذاشت.
واکنش آمریکا
آمریکاییها تلاش میکنند از کانالهای مختلف با ایران ارتباط برقرار کنند، اما حکومت ایران روی خوش نشان نمیدهد. حرکت آمریکا در ایران این طور تعبیر میشود که راه برای حمله متقابل به اسرائيل باز است، و آمریکا واکنش سختی به این حمله نشان نخواهد داد.
پس از ۲۴ ساعت این بازی پایان مییابد بدون آن که نتیجه نمایش چندان روشن باشد. گفته شد در این سناریو هدف این نبود که نظریه خاصی اثبات شود، بلکه مهم درک بهتر واکنش طرف مقابل بوده است.
نتیجه
شرکت کنندگان از بازی در این سناریو نتایج مختلفی گرفتند. آنها که معتقد بودند هزینه حمله نظامی اسرائيل برای این کشور بیش از منافع آن است، به این نتیجه رسیدند که سناریو تاییدی بود بر نظر آنها.
آنها که حمله نظامی به نیروگاههای اتمی ایران را کاری قابل قبول میدانستند نیز بر عقیده خود باقی ماندند.
اما آقای سجادپور که نقش خامنهای را بازی کرده به نتیجه دیگری رسیده است: هیچکس، همینطور هیچ ایرانی نمیتواند بگوید در صورت چنین اتفاقی چه واکنشی نشان خواهد داد. پیامدهای درازمدت این سناریو هم برای هیچکس بهطور دقیق روشن نیست، به جز اینکه: فاجعه خواهد بود!
NK/DK