نسل نویی از تبعیدیان ایرانی
۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعهتلویزیون NDR (شبکه شمال آلمان)، در برنامه ZAPP (در روز ۲۲ نوامبر) گزارشی پخش کرد دربارهی میترا خلعتبری، خبرنگاری که به تازگی از ایران گریخته است. در گزارش شرح داده شد که چگونه پس از اعلام نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری سرکوب منتقدان و دگراندیشان شدت گرفته است. فشار بر خبرنگاران منتقد باعث شده است که گروهی از آنان ایران را ترک کنند، ای بسا شبانه و بدون گذرنامه. میترا خلعبری، یک نمونه است.
موج مهاجرت
در رسانههای اروپایی بر تعداد این گونه گزارشها در مورد ایران در دورهی اخیر به صورت چشمگیری افزوده شده است. سایت هفتهنامهی آلمانی "اشپیگل" در گزارشی با عنوان "فرار از ایران − عبور از مرز به سمت غرب" موج مهاجرتی را که پس از سرکوب جنبش اعتراضی در ایران آغاز شده، توصیف میکند. این گزارش نیز با شرح اعتراضی که خطر دستگیری را به همراه داشته میآغازد و سپس فرار از مرز ایران و ترکیه را شرح میدهد، عبور از کوهها در شبهای سرد و سپس گریز از ترکیه با گذرنامهای جعلی به مقصد آلمان.
در گزارش "اشپیگل" میخوانیم: در ماههای گذشته هزاران ایرانی کشور را ترک کردهاند. «نسل نویی از ایرانیان تبعیدی شکل گرفته است که اکنون میکوشد در برلین و پاریس، در لندن یا شهرهای بزرگ ایالات متحدهی آمریکا مستقر شود.»
فرار نخبگان
اینان چه کسانی هستند؟ "اشپیگل" مینویسد: «اکثر آنانی که جسارت آغاز نویی را دارند، جوان و تحصیلکردهاند. دانشجویند، خبرنگارند، فعال سیاسیاند. وضعیت وخیم سیاسی باعث میشود که ایران نخبگانش را از دست بدهد.»
در ادامهی این گزارش آمده است: «بنابر اطلاعات "گزارشگران بدون مرز" از زمان انتخابات بیش از صد خبرنگار ایرانی وارد اروپا شدهاند. گروه بزرگ دیگری به ترکیه یا عراق فرار کردهاند و در اینجا منتظر دریافت روادید برای سفر به غرب هستند. به گفتهی یک دیپلمات غربی در تابستان امسال صدها ایرانی، تنها به پاریس، یکی از مراکز سنتی ایرانیان تبعیدی، وارد شدهاند. برلین نیز چنین است.»
یکی از خبرنگارانی که پس از وقایع اخیر کشور را ترک کرده است، حنیف مزروعی است. او در روز ۱۲ آذر (۳ دسامبر) در مراسم اعطای جایزه "جامعه بین المللی حقوق بشر" به او در برلین، حال و روز دوستان و همکاران خود را چنین توصیف کرد: «حدود ۱۷۰ روز قبل من به همراه جمعی از مردم کشورم به امید ساختن فردای بهتر گرد هم آمدیم تا با امید به آینده بهتر، فردای کشورمان را بسازیم؛ جمعی از جوانان پرشور و مردان و زنان آبدیده در کارزار روزگار، اما نمیدانستیم که شاید آن دیدار آخرین دیدار هر کدام از ما با یکدیگر باشد.»
"اشپیگل" به نقل از یکی تبعیدیان اخیر مینویسد: «به آلمان که وارد شدم، شاد نبودم. این احساس را داشتم که خاطراتم را در صندوقچهای ریختهاند، در آن را قفل کردهاند و اکنون کلیدش را از من دریغ میدارند.»
RN/YK