میزگرد: مقررات جدید «بالاترین» و انتقاد کاربران - بخش دوم
۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبهدر ماههای اخیر تصمیم ادارهکنندگان بالاترین برای وضع قوانین تازه در جهت محدود کردن "انتشار لینکهای توهینآمیز علیه مذهب و باورهای دینی" با مخالفتهایی روبرو شده است.
بالاترین در مورد قوانین تازه خود دست به انجام یک نظرسنجی زد که نتایج آن در وبلاگ این سایت منتشر شده است. در تازهترین رخداد، مدیران این وبسایت امکان دسترسی بیش از ۲۰۰ کاربر را به این وبسایت برای مدت مشخص و یا به صورت دائم مسدود کردند.
مدیران سایت در توضیح اقدام خود اظهار داشتند که این کاربران قوانین بالاترین را به طور مکرر نقض کردهاند. برخی از این کاربران این ادعا را رد میکنند.
در اینباره "رو در رو" با سه خبرنگار، وبلاگنویس و فعال فضای سایبر و همچنین مؤسس بالاترین میزگردی تشکیل داد که حاصل آنرا میتوایند در دو قسمت بخوانید. قسمت اول این گفتگو در لینک پایین این صفحه قابل دسترسی است.
شرکت کنندگان در این گفتوگو آرش آبادپور، نویسنده وبلاگ کمانگیر، امین ثابتی، نویسنده وبلاگ ندای امروز، فرد پطروسیان سردبیر وبسایت رادیو فردا و مهدی یحیینژاد، مؤسس بالاترین هستند.
بیشتر بدانید : بیوگرافی شرکت کنندگان در میزگرد در لینک پایین صفحه
رودرو: آرش، به تحلیل نظرسنجی بالاترین اشاره کردی. مهدی هم به همان قضیه اشاره کرد. خود تو چه برداشت مشخصی از آن نظرسنجی داشتی؟
آرش آبادپور: سایتهایی مانند "دنباله" و "سبزلینک" وجود دارند، همین چند روز پیش سایت "هزاردستان" بیرون آمد و بههرحال بعد از "بالاترین"، این تب در وب فارسی شروع شد و وبسایتهای اینچنینی زیادی بهوجود آمدند. اما واقعیت این است که در مقایسه، "بالاترین" شمارهی یک است. به هر دلیلی که میتوان راجع به آن صحبت کرد. بنابراین، اینکه افراد این گزینه را دارند که بیرون بروند، وجود دارد. اما حتماً خواهند جنگید که بیرون نروند.
بیاییم به دو طرف نگاه کنیم؛ یعنی طرفی که مهدی یحیینژاد و تیماش نشسته و دارد کاربرها را به مشارکت دعوت میکند و طرف دیگر که کاربرها نشستهاند. بنا بر نتایجی که خود "بالاترین" منتشر کرده، حدود ۴۷۰۰ نفر در نظرسنجی شرکت کردند که ۵۰درصدشان گفتهاند داخل ایران هستند و ۸۵درصد این شرکتکنندهها مرد هستند. این نکتهی خیلی جالبی است که فقط ۱۵درصد شرکت کنندهها دختر هستند. ما میدانیم که در فضای آنلاین معمولاً این عدم تناسب وجود دارد، اما اینجا عدم تناسب عجیبی را میبینیم. ۴۲درصد این افراد لیسانس دارند.
یک نکتهی جالب این است که ۷۷درصد شرکت کنندهها در نظرسنجی، گفتهاند که یا عضو "بالاترین" نیستند و یا فعالیت نمیکنند. این یعنی، ما یک اقلیت خاموش داریم و در واقع، ۲۳درصد دارند محتوا تولید میکنند، ۷۷درصد تماشا میکنند یعنی سه برابر. بنابراین قضیه را نباید اینطور نگاه کرد که سایت "بالاترین" مشارکتی است و عدهی زیادی دارند مشارکت میکنند. نه، فضا اینشکلی نیست.
۶۸درصد پاسخدهندهها گفتهاند یا بیخدا هستند، یا بیدیناند و یا عمل نمیکنند. این درصد حرف مهدی را تأیید میکند و من تصور نمیکنم اگر ما این نظرسنجی را در جامعهی ایران انجام بدهیم، چنین نظری را بگیریم. این نشان میدهد که این جامعه، لزوماً دقیقاً آن جامعه نیست و تفاوتهایی دارد.
این نکته هم جالب است که ۹۴درصد افرادی که در نظرسنجی شرکت کردهاند، گفتهاند که لینک آن را در "بالاترین" دیدهاند. من شخصاً لینک را در گودر (گوگلریدر) و در تویتر دیدم. ولی اینکه ۹۴درصد این افراد خودشان دارند نظر میدهند، یعنی اینکه ما با جامعهای طرف هستیم که دارد در مورد خودش نظر میدهد و دارد حرفهای خودش را میزند. این کمی کمک میکند که سعی نکنیم این نتایج را به وبفارسی گسترش بدهیم و به این شکل آنالیز کنیم. نه؛ این یک جامعهای است که دارد در مورد خودش حرف میزند.
فکر میکنم در ادامهی بحث، مقداری راجع به این هم صحبت کنیم که اتفاقی که افتاده، یعنی اینکه "بالاترین" بیاید بگوید: «مجموعهای که دارید مشارکت میکنید، من میخواهم راه را ببندم و نمیخواهم بگذارم یکسری لینکها بیایند تو»، یک بحث است و بعد راجع به این حرف بزنیم که این چقدر شبیه نظام فیلترینگی است که بهنظر میرسد همهی ما با آن مشکل داشته باشیم.
بعد به پیشنهادی بپردازیم که خود "بالاترین" در پستاش گذاشته است که افراد بتوانند انتخاب کنند چه چیزی در صفحهی اولشان بیاید. اینجا به حرف مهدی برمیگردد که میگوید ما یک صفحهی اول داریم که همه آن را میبینند. شاید "بالاترین" باید پیشنهادی را که خودش در انتهای پستاش (در وبلاگ بالاترین) گذاشته، مقداری جدیتر بگیرد. یعنی افراد بتوانند این قدرت را داشته باشند که بگویند این موضوع برای "من" توهینآمیز است، نه اینکه لزوماً این موضوع توهینآمیز است.
مهدی یحیینژاد: پیشنهاد ما دقیقاً این بود که چون صفحهی اول بالاخره فضای عمومی است، کنترل روی آن مقداری بیشتر باشد و ما مطالبی را که واقعاً حساسیتبرانگیز است و بخشی از جامعه آنها را توهینآمیز میبیند، نگذاریم به صفحهی اول بروند و جای دیگری در "بالاترین" باشد که کسانی که علاقهمندند بروند آنجا، این مطالب را ببینند. این باعث میشود کاربری که برای اولینبار به اینترنت میآید و صفحهی "بالاترین" را باز میکند، یکباره دو تا لینکی که دارد به خدا و پیغمبر فحش میدهد، نبیند و بگذارد برود. ما در همین حد میخواستیم صفحهی اول را کنترل کنیم.
منتها واقعیتاش این بود که این کاربرها با گروههایی که درست کردهاند، یک مونوپولی روی لینکهایی که به صفحهی اول میرسید داشتند و کاملاً در مقابل تیم "بالاترین"، در این زمینه، قرار گرفتند و در چند هفتهی گذشته سعی کردند با تمام قدرتشان سیستم "بالاترین" را مختل کنند.
خصوصیت وبسایتهای مشارکتی این است که سیاستهای کلی وبسایت را تیم گرداننده تعیین می کند. یعنی اکثر وبسایتهای وب۲ همینطورند که سیاستهای کلیشان را تیم یا شرکتی که آن وبسایت را دارد، مشخص میکنند.
در جایی مانند "بالاترین"، ما سعی میکردیم فیدبک کاربرها را تا حد امکان در مورد تصمیمهایی که میگیریم در نظر داشته باشیم. ولی در نهایت، قبلاً و هنوز هم ما حرف آخر را در مورد سیاستهای کلی وبسایت میزنیم.
البته این برای وبسایتی که یک روح دمکراتیک دارد و لینکها با رأی کاربرها به صفحهی اول میرسد، مقداری ثقیل است. یعنی از یک طرف میگویند: ما داریم در بازیای شرکت میکنیم که شما دارید میگویید، لینکهایتان بهطور دمکراتیک به صفحهی اول میرسد، از آن طرف، قوانین گردش بازی را شما میگذارید. اینکه تمایز بگذارند بین قوانین بازی و خود بازی، مشکل میشود و بعضی کاربرها بیش از آن چیزی که در اختیارشان قرار داده شده میخواهند و این موجب میشود بهطور مدام بین کاربرها و تیم اصطکاک وجود داشته باشد.
منتها در فضای وب انگلیسی، این را ما نمیبینیم. چون مثلاً گوگل سیاستی میگذارد که در وبلاگ گوگل اعلام میشود و دیگر کسی جایی برای اعتراض ندارد. جایی نیست که اعتراض بکنید. ولی در "بالاترین" و فضای وب فارسی اینجور نیست.
من اگر یک تصمیم دو خطی بگیرم و در وبلاگ "بالاترین" بنویسم، مطمئن باشید که هزاران اعتراض به آن میشود، تحریم میکنند، فحش میدهند و… یعنی اصلاً فضا، فضای متفاوتی است. میشود گفت ما در گذشته، این تفاوت جامعهی وب فارسی را با دنیای وب غیرفارسی در نظر نگرفته بودیم.
امین ثابتی: من نکتهای را توضیح بدهم؛ مهدی در مورد کاربرانی صحبت کرد که مثلاً اولین بار به "بالاترین" مراجعه کردهاند. من یک بررسی انجام دادم. مثلاً وبلاگی باز شده که نزدیک ۲۶۰ کاربر اعلام کردهاند که "بالاترین" در روزهای اخیر حسابهایشان را بسته است. نگاهی کلی به صفحه اطلاعات این کاربرها کردم و تاریخ عضویتشان را دیدم. اکثریت قریب به اتفاقشان، بعد از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ که جو سیاسی ایران شدیداً بالا بود و "بالاترین" آن موقع به عنوان جایگاه سیاسی مخالفین دولت ایران عمل میکرد، عضو شدهاند.
من در این مورد با مهدی موافقام که بسیاری از کاربرانی که الان حذف شدهاند، کاربرانی بودهاند که شاید تازه عضو "بالاترین" شده باشند و تازهکار بودند. میانگین سنیشان را نمیدانم، ولی حدسام این است که شاید به اقتضای سنشان، حرکات رادیکالی انجام میدادند، مانند توهین و یا دشنام که باعث شده حسابشان بسته شود.
از این نظر، من حق را به "بالاترین" میدهم و در این مورد، سیاست کلی "بالاترین" را تایید میکنم. چون اولاً، در تمام سایتهای دنیا، فارغ از بحثهای سیاسی- اجتماعی، یک سیاست کلی وجود دارد و آن هم این است که دشنام و توهین نباید باشد.
حال اینکه بر اساس قانون اساسی آمریکا پیش میرود یا نه را کاری نداریم، ولی در کل، حتی تویتر را نگاه کنید، همین چند وقت پیش حساب گروه حامی ویکیلیکس را که ناشناس بود بست. حال به هردلیلی که خیلیها هم اعتراض کردند. ولی در نهایت میگویند باید این اتفاق بیفتد.
یک نکته را هم نباید فراموش کنیم؛ "بالاترین" کار خیلی خوبی کرد و آن هم این بود که برای اولینبار در این سطح وسیع، آزادی بیان را در وب فارسی مطرح کرد. تا آن زمان، من ندیده بودم که در وب فارسی آزادی بیان در این سطح و با این همه کشاکش بحث بشود و مورد نقد قرار بگیرد که مثلاً همین الان ما داریم در مورد آن بحث میکنیم و صدها وبلاگ دیگر هم در این مورد مطلب نوشتهاند.
سئوالی از فرد دارم و آن اینکه همهی بچهها تقریباً همنظر هستند که یک مونوپولی آنجا وجود دارد. من نظرات خیلی از کاربرها و یا وبلاگها را که میخواندم، آنها هم اشاره میکردند به گروههایی، اعم از گروههای قومی، اسلامگرا و یا حتی گروههای چپ که دستهجمعی رأی میدهند. چقدر این احتمال وجود دارد که گروههای طرفدار جمهوری اسلامی، به صورت سازماندهی شده، در این وبسایت وارد بشوند و آنها بخشی از این بحثها را برای ضربه زدن به اعتبار سایت ایجاد کنند؟
فرد پطروسیان: قبل از پاسخ به این سئوال، خیلی کوتاه توضیحی در مورد حرفهای امین دارم و آن اینکه وقتی از یکسری تازهکار که احتمالاً رادیکال شدهاند نام میبریم، ممکن است فضا و تصور خودی و غیرخودی کردن را ایجاد کند. یعنی یکسری کاربرها قدیمی هستند، یک سری هم بعد از ۲۲ خرداد آمدهاند و اینها وارد نیستند… من فکر میکنم خود این طرز نگاه، حالت فیلترینگ دارد. یعنی تازهواردها و قدیمیها. بهنظر زیاد جالب نیست که از این زاویه وارد شویم و قضیه را به این شکل ببینیم. چون شاید این تازهواردها هم خیلی آدمهای کاریای هستند و اینکه رادیکال هستند، خُب جو جامعهی ایران در ۳۰ سال گذشته جو رادیکالی بوده است.
قبل از اینکه به سئوال اصلی من جواب بدهی، برگردیم به امین و ببینیم او در این مورد چه توضیحی دارد.
امین ثابتی: من خودم مخالف هرگونه فیلترینگ هستم. من نمیخواهم خودی و غیرخودی راه بیاندازم. ولی مثلاً وقتی من میخواهم وارد دانشگاه بشوم، باید یک پایهی اولیه داشته باشم. منظور من بهطور کلی این بود که ما برای وارد شدن به یک عرصه، یک دانش حداقلی لازم داریم. حال هر عرصهای میخواهد باشد. چه وب۲ باشد، چه دانشگاه، چه مدرسه. منظور من این است که باید یک دانش اولیه داشته باشیم.
این حدس من است و هیچ مبنای علمیای ندارد. من فقط در بررسی چند ساعتهای که سریعاً انجام دادهام، این حدس را میزنم که ممکن است یکی از دلایل مهم مسئله تازهکار بودن کاربرها باشد. اما اصلاً نمیخواهم بحث خودی و غیرخودی راه بیاندازم.
فرد، در بارهی سئوال من که فکر میکنی بخش پدافند سایبری سپاه چقدر میتواند به صورت سازماندهی شده دخالت کند؟ شاید چون لینکهای مذهبی یا به طرفداری از حکومت، در آنجا خیلی رأی نیاورد، شیوهی دیگری را برای این کار پیش گرفته باشند؟
فرد پطروسیان: من فقط یک جمله بگویم و آن اینکه "دانش اولیه داشته باشند"، مانند آن است که موقع انتخابات به مردم بگوییم هرکسی که سواد لازم را دارد، بیاید رأی بدهد. من فکر میکنم نظر دادن راجع به یک لینک یا مطلب، زیاد به دانش اولیه ربطی ندارد. اگر بخواهیم آزادی بیان را در نظر بگیریم.
ولی اینکه گروهی عمل میکنند، پرواضح است. خیلیها، حتی سبزها هم در "بالاترین" بر سر یک سری مسائل معلوم است که گروهی عمل میکنند که رأیها بالا میرود و یا حتی جبهه میگیرند. این اصلاً مسئلهی غیرعادیای نیست. در آمریکا هم موقع انتخابات مجلس نمایندگان و سنا، در سایتها و وبلاگهای مشارکتی، گروههای دمکرات یا جمهوریخواه و یا "تیپارتی"، بهصورت گروهی عمل میکردند و این اصلاً جزو طبیعت و سرشت سایتهای مشارکتی است.
در ارتباط با پدافند سایبر و ارتش سایبری، درست است که جمهوری اسلامی بارها علناً گفته است که در جنگ نرم سرمایهگذاری کرده و وبسایتها و اینترنت را هم جنگ نرم میبیند و در دادگاهها هم از تویتر و فیسبوک به عنوان متهم اسم میبرد، ولی تا موقعی که ما مدرکی نداشته باشیم، نمیتوانیم متهم کنیم و یا اینکه بگوییم اینها واقعاً وارد عمل شدهاند و به صورت نامهای غیرمشخص و یا هویتهای دیگری میخواهند یک جنگ سایبری را بین گروههای مختلف راه بیاندازند یا اینکه با توهین به مذهب و دین، شدیداً مردم را تحریک کنند. این حدس و گمانی است که میشود راجع به همه گفت.
آرش، ما میدانیم "بالاترین" یک وبسایت اجتماعی خیلی تأثیرگذار در فضای سایبر فارسی است. چه پیشنهاد مشخصی داری برای اینکه این وبسایت بتواند از این مشکلاتی که الان درگیرش است، رها بشود؟
آرش آبادپور: مهدی گفت که گوگل تصمیمی میگیرد و در وبلاگش اعلام میکند و دیگر همان است و اینکه در "بالاترین" اگر این کار انجام بگیرد، مخالفت زیادی با آن میشود و تحریم میشود. بیایید به همین قضیه نگاه کنیم. ما رویههایی از گوگل را به صورت وبلاگ میبینم و بعد گوگلی را میبینیم که در زیرتماسهای زیادی دارد و با گروههای وبلاگی ارتباط دارد. یعنی اینجور نیست که وبلاگستان به معنای بزرگش، صبح بلند شود و ببیند گوگل فلان تصمیم را گرفته است. اصلاً اینطور نیست. ارتباطات وجود دارد.
من فکر میکنم "بالاترین" اگر برایش مهم است، باید بتواند چنین کامیونیتیای (گروهی) ایجاد کند. یک گروه کار ایجاد کند و مثلاً ۱۵ وبلاگنویسی را که در فضای وبلاگستان مورد اعتمادند، جمع کند، تصمیماتاش را به آنها بگوید و سعی کند با آنها حرف بزند. ما دیدیم که بعد از این قضیه، بچهها پست نوشتند و در مورد این موضوع حرف زدند. میتواند قبل از اینکه آن موج بیاید، یک آمادهسازی انجام بگیرد و چنین نظرسنجیای انجام بشود.
به این ترتیب، "بالاترین" میتواند تصمیماتش را از قبل، از این طریق، به صورت ملایمتری وارد وب کند، به جای اینکه اعلام شود که فرضاً تصمیم ما این است. چنین تصمیمی بهوضوح ایجاد موج میکند، ایجاد تحریم میکند و اصلاً دیگر در چنین فضایی همه چیز گم میشود. احتیاج هست که مقداری آرامتر، بین "بالاترین" و وب، یک لایهی میانگینی قرار بگیرد.
امین، نظر شما چیست؟ یا در بارهی بحث قبلیای که من با فرد داشتم، نکتهای را میخواهی اضافه کنی؟
امین ثابتی: در مورد پیشنهاد؛ به نظر من، مسئولین "بالاترین" الان از بالا به کاربران نگاه میکنند. الان جوی بهوجود آمده که همه رفتهاند جزیرهای در وب فارسی برای خودشان درست کردهاند که "بالاترین" یکی از این جزیرههاست، سبزها یک جزیرهاند و بقیه …
ولی برای اینکه "بالاترین" موفق بشود، همان نظر آرش را دارم که باید بنشید و با بقیه گفتوگو داشته باشد، نه اینکه یکشبه بیاید مثلاً اعلام کند که ما میخواهیم لینکهای مذهبی را حذف کنیم. بهطور کلی، باید مدیریت "بالاترین" خود را همردهی کاربرهایش قرار بدهد و آن موقع تصمیمگیری کند، نه از دید کسی که صاحب وبسایت است و اینکه این وبسایت من است و من دوست دارم این تصمیمگیری را بکنم. این مشکل ایجاد میکند.
فرد پطروسیان: من اتفاقاً مخالف این پیشنهادها هستم. بهنظر من، مدیریت، شورای دمکراتیک نیست که مردم رأی بدهند و بعد مدیر "بالاترین" بیاید تصمیم بگیرد. مدیریت سایت با توجه به یک سری مسائل از قبیل اینکه کاربرهایش در ایران را از دست ندهد، یا به قول خود مهدی، کاربرهای تازه وارد شوکه نشوند و یا به هر دلیل دیگری، تصمیمی میگیرد و نتایجاش را هم میبیند. اگر کاربران خیلی ناراحتاند، به جاهای دیگری میروند. مشتریهایش را از دست میدهد. اگر نه میتوانند با همین "بالاترین" بدون توهین به مذهب، کارهایشان را ادامه بدهند، پس معلوم است موفق شده است. ولی اینکه یک سری اکیپ جمع کند که آنها رأی و نظر بدهند و بعد طبق آن نظرات، بیاید با مردم مکاتبه کند، ارتباط برقرار کند، اصلاً عملی نیست.
از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید متشکرم.
مهدی محسنی
تحریریه: فرهاد پایار