میزگرد: مقررات جدید «بالاترین» و انتقاد کاربران
۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبهبالاترین یک وبسایت اجتماعی اشتراک لینک است که توسط مهدی یحیینژاد در سال ۲۰۰۶ راهاندازی شد. این وبسایت که با هدف عرضه، پیدا کردن و جداکردن لینکهای جدید توسط کاربران بر اساس ساختار وبسایت معروف دیگ (Digg) ایجاد شده، از ساختار رأیگیری برای هر لینک استفاده میکند.
تنها کاربران عضو این وبسایت می توانند لینک ارسال کنند، رأی بدهند و یا نظرشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. در زمان شروع به کار بالاترین، عضویت برای همه آزاد بود اما اکنون تنها با دریافت دعوتنامه میتوان عضو شد.
پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ در ایران این وبسایت به یکی از ابزار اصلی منتقدان و مخالفان حکومت ایران در ابراز نظر و انتشار اخبار و رویدادها تبدیل شد.
به همین دلیل نیز از سوی حکومت ایران به عنوان یک سایت وابسته به "کشورهای متخاصم" شناخته میشود. در حالی که مدیر این وبسایت معتقد است که اعضا و کاربران بالاترین، جهتگیریهای سایت را مشخص میکنند.
در ماههای اخیر تصمیم ادارهکنندگان بالاترین برای وضع قوانین تازه در جهت محدود کردن "انتشار لینکهای توهینآمیز علیه مذهب و باورهای دینی" با مخالفتهایی روبرو شده است.
بالاترین در مورد قوانین تازه خود دست به انجام یک نظرسنجی زد که نتایج آن در وبلاگ این سایت منتشر شده است. در تازهترین رخداد، مدیران این وبسایت امکان دسترسی بیش از ۲۰۰ کاربر را به این وبسایت برای مدت مشخص و یا به صورت دائم مسدود کردند.
مدیران سایت در توضیح اقدام خود اظهار داشتند که این کاربران قوانین بالاترین را به طور مکرر نقض کردهاند. برخی از این کاربران این ادعا را رد میکنند.
در اینباره "رو در رو" با سه خبرنگار، وبلاگنویس و فعال فضای سایبر و همچنین مؤسس بالاترین میزگردی تشکیل داد که حاصل آنرا میتوایند در دو قسمت بخوانید. شرکت کنندگان در این گفتوگو آرش آبادپور، نویسنده وبلاگ کمانگیر، امین ثابتی، نویسنده وبلاگ ندای امروز، فرد پطروسیان سردبیر وبسایت رادیو فردا و مهدی یحیینژاد، مؤسس بالاترین هستند.
بیشتر بدانید : بیوگرافی شرکت کنندگان در میزگرد در لینک پایین صفحه
رو در رو: "بالاترین“ یک سری قوانین تازه را برای سایت خودش تصویب کرده که بیشتر در رابطه با توهین به اعتقادات مذهبی است. این موضوع با واکنش بسیاری از کاربران هم روبرو شده و برخی این وبسایت را متهم میکنند به اینکه شاید آزادی بیان را نقض میکند و یا اعتقادات برخی دیگر را به نفع مذهبیها، نادیده میگیرد. آرش، تو چقدر با این نظر موافقی؟
آرش آبادپور: من تلاش کردم بعد از اینکه این اتفاقات شروع شد، مقداری راجع به آن بخوانم. اما همانطوری که مهدی یحیینژاد هم در وبلاگ "بالاترین" نوشته بود، حجم مطالب زیاد است و بسیاری از وبلاگها و سایتها هم در اینباره نوشتهاند. من سعی کردم در حدی که میتوانم بخوانم. طبق نظرسنجی خود "بالاترین“، اگر اشتباه نکنم، آن افراد احساسشان این است که "بالاترین" تمایلی به نفع افراد مذهبی دارد. اتفاقاً خوب است که در ادامه، مقداری راجع به آن نتایج و اعداد و ارقام صحبت کنیم که خود آن نظرسنجی راجع به خودش چه میگوید.
من فکر میکنم "بالاترین" یک رسانهی مشارکتی است و کاری که نهایتاً انجام میدهد، این است که سیاستهایی میگذارد برای اینکه کاربرهایش جذب شوند و مشارکت کنند. از این جهت است که کار کمی سخت میشود. یعنی نمیشود همزمان کاربر را دعوت به مارکت کرد و هم به او گفت که من میخواهم تو را در یکسری چهارچوبها بگذارم.
آن جامعهی کاربری خود را نشان میدهد. بهنظر میرسد آن جامعهی کاربری خود را اینجوری نشان داده که گاهی هم میخواهد با مذهب، فراتر از خطوط قرمز نه فقط رسمی که حتی عرفی ما برخورد کند و اینجاست که تصادم ایجاد میشود.
من شخصاً به عنوان یک کاربر، درک میکنم که "بالاترین" چرا دارد این کارها را انجام میدهد. البته این به این معنا نیست که این کارها باید انجام شود یا نتیجهی مثبتی دارد و یا برای آیندهی "بالاترین" خوب است. صرفاً درک میکنم که فضا چطور است.
امین! "بالاترین" در مرامنامه خودش نوشته «روح "بالاترین" بر پایهی آزادی و دمکراسی است و هرکسی در چهارچوب قوانین میتواند رأی بدهد و نظرش را با دیگران به اشتراک بگذارد.» این به این معنا است که هرکسی که عضو "بالاترین" میشود، باید مجموعهی این قوانین را بپذیرد. حالا اگر این قوانین به نوعی نقضکنندهی آزادی بیان باشد، باید آنها را هم بپذیرد و قانونمند رفتار کند. آیا شما با این سبک موافق هستید؟
امین ثابتی: قوانین اولیهی "بالاترین" را اگر بخوانید، بنیانگذارش مهدی یحیینژاد آمده قوانینی را بر اساس قانون اساسی آمریکا گذاشته است، که اساس آزادی بیاناش این است که همه، هرچه میتوانند بگویند و مهم نیست که توهین است یا نه.
اما وقتی سه چهار سال گذشت، به این نتیجه رسیدند که این ایدهآلی که در آمریکا هست را در ایران نمیتوان پیاده کرد. برای همین، الان سعی میکند بر اساس شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران، بیاید قانونهایی درست کند که حداقل تا جایی که ممکن است، دامنهی ریزش کاربران کمتر بشود.
مهدی! آیا شما قوانینی را که نوشتهاید، بعد از چند سال، به نوعی دارید بومیسازی میکنید؟ یعنی سعی میکنید آن را با شرایط ایران تطبیق بدهید؟
مهدی یحیینژاد: همان چیزی که امین گفت، تا حدی درست است. قوانین اولیه، تقریباً با ایدهآلهایی که در آزادی بیان قانون اساسی آمریکا گنجانده شده، نوشته شده بود. در عمل هم تا چهار سال جواب داد. مخصوصاً موقعی که وبسایت کوچک بود و تعداد خواننده و کاربر آن کم بودند، مشکلی نبود.
منتها وقتی که وبسایت بزرگتر شد و خوانندههایش بیشتر شدند و خوانندههایی پیدا کرد که حتی لزوماً آدمهایی نبودند که خیلی اینترنتباز باشند و چشمشان به مطالب خیلی متنوع قبلاً خورده باشد، یکباره وضعیت عوض شد و عملاً گروههایی درست شدند که سعی کردند از فضای عمومیای که درست شده، برای تبلیغ نوع فکر خودشان بهطور گروهی استفاده کنند.
تا اینجا مشکلی نبود، ولی چون فضا خیلی آزاد بود و مکانیسمهای "بالاترین" طوری طراحی شده بود که تیترهایی که هیجانیتر بودند یا بحثانگیزتر بودند را بیشتر پوشش میداد یا باعث میشد که آنها بیشتر امپلیفایر بشوند، نتیجه این شد که یکسری آدمهایی که رادیکالتر بودند و حرفهایی میزدند که در جامعه حساسیتبرانگیزتر بود، فضای بیشتری را در صفحهی اول وبسایت اشغال میکردند. در حالی که در جامعهی واقعی، چنین چیزی حقشان نبود. یعنی اگر واقعاً مکانیسمهای "بالاترین" میتوانست انعکاسدهندهی درستی از جامعه باشد، اینها در جامعهی واقعی این حجم فضا را نمیتوانستند اشغال بکنند و بهنظرم، این ضعف تکنیکی "بالاترین" است.
از آن طرف هم صفحهی اول وبسایت، فضای عمومی است. شما در فیسبوک صفحهی شخصی خودتان را دارید، در آنجا هرچه میخواهید، میتوانید بنویسید و تنها کسانی میبینند که با شما دوست میشوند. ولی وقتی در "بالاترین" یک صفحهی اصلی دارید، هرچه را آنجا بنویسید، در آن صفحه نمایش داده میشود و این صفحهی اصلی فضای عمومی است.
از طرف دیگر، شما هرجا که فضای عمومی دارید، آزادی بیان مطلقی که وجود دارد، مقدار زیادی محدودتر میشود. به این معنی که چون افراد خیلی مختلفی آن مطلب را میبینند، باید بالاخره یکسری مرزهایی گذاشت تا مشکلاتی که پیش میآید، کمتر بشود.
در سال گذشته ما شاهد این مسئله بودیم که آدمهایی که برای اولین بار به طرف "بالاترین" میآمدند یا اینکه آشناییشان با اینترنت در حد خیلی کمی است و متوجه نیستند که مطالب وبسایتهای وب۲ بیشتر از کاربرانشان میآید و مدیریت وبسایتها کنترل خیلی کمی دارند، لینکهایی را روی صفحهی اول وبسایت میدیدند که شوکه میشدند و به "بالاترین" ایمیل میزدند که شما چطور دارید اجازهی انتشار چنین مطالبی را میدهید و به عقاید مردم در ایران توهین میکنید و…
نظرسنجی "بالاترین" از کسانی که دارند "بالاترین" را میخوانند و حاضر شدند فرم نظرسنجی را پر کنند، نشان داد که ادامه پیدا کردن این وضعیت "بالاترین" منجر به آن میشد که ما مخاطبمان را در ایران بیشتر و بیشتر از دست میدادیم.
فرد! به نظر تو، آیا واقعاً رسالت مدیران "بالاترین" این است که انعکاسدهندهی جامعهی واقعی ایران باشند؟ ما میدانیم که حتی در کشورهای غربی هم بین جامعهی مجازی و واقعی اختلافنظر هست. یعنی همیشه جامعهی مجازی، به نوعی شاید پیشروتر و مدرنتر یا ساختارشکنتر بوده است. تو موافق این نظر مهدی هستی که میگوید برای حفظ مخاطب وضع این قوانین لازم بود؟
فرد پطروسیان: اولین مسئله این است که ما نمیتوانیم واقعاً بگوییم جامعهی مجازی، پیشروتر از جامعهی واقعی است. چون خود جامعهی مجازی هم تکه تکه است. تو میتوانی در جامعهی مجازی وبلاگهای خیلی افراطی "جندالله" را هم ببینی. این را هم نمیتوانیم بگوییم که آیا عقاید جامعهی واقعی در جامعهی مجازی منعکس میشود یا نه. چون در ایران نه نظرسنجی درست و حسابیای وجود دارد و نه مرکزی وجود دارد که آماری در این مورد بگیرد.
دوم اینکه، آیا رسالت مدیر یا مدیران "بالاترین" این است که منعکس کنندهی عقاید جامعه باشند؟ به نظرم، رسالت آنها چیزی است که در خود "بالاترین" نوشته شده است. یعنی پیش از هرچیز، سایت "بالاترین" سایتی است که توسط یک سری افراد اداره میشود. با اینکه سایت مشارکتی است، بنیانگذاری دارد و مالکیتی وجود دارد. به این دلیل مدیران سایت میتوانند سیاست سایتشان را عوض کنند و اگر کسی خوشاش نمیآید و مشکل دارد، حق انتخاب هم دارد و میتواند مثلاً به سایتهای مشابه دیگر مراجعه کند.
بخش دوم این گفتوگو روز ۸ دی (۲۹ دسامبر) منتشر خواهد شد.
مهدی محسنی
تحریریه: فرهاد پایار