"میدانم، پس میتوانم"
۱۳۸۶ مرداد ۳۰, سهشنبهاصولاً بیشتر آدمها در ذهنشان مرزی را میان توانمندیهای دخترها و پسرها قائل شدهاند که همیشه هم مطابق با واقعیت نیست. این مرزبندی ذهنی در شغلهای گوناگون نیزبه چشم میخورد؛ به طورمثال مهندسی عمران که به گمان برخی افراد حرفه زنانهای نیست، چراکه "زنان علاقهای به خاکی شدن ندارند".
این پیشداوری مدتهاست که در برخی از کشورها منسوخ شده و در بسیاری دیگر هم در حال از بین رفتن است. دیدن یک زن با کلاه ایمنی و لباس کار بر سر یک ساختمان، تصویر چندان بیگانهای هم به حساب نمیآید و برای مهندسان مرد هم کار کردن با همکاران زن به طور مشترک بر سر یک پروژه چندان سخت وعجیب نیست.
در ایران هم رشته مهندسی عمران رفته رفته جای خود را در بین دختران باز کرده است و هرساله دانشگاههای این کشور شاهد نسل جدید دانشجویان زن عمران است. در جمع دانشجویانی که به ووپرتال آمده بودند، دختران هم حضور قابل توجهی داشتند. به همین دلیل نگاهی به جایگاه این رشته در بین دختران و تفاوتهای کارشان در مقایسه با پسران انداختهایم.
زور بازو همیشه کارساز نیست
گروه به دو دسته دختران و پسران تقسیم شده است و هر دو دسته مشغول آجرچینی هستند، اما ظاهراً یک اشتباه محاسباتی کوچک از جانب پسرها باعث شده است تا آجرها کمی نامنظم روی هم قرار بگیرند.
دخترها کمی آنطرفتر به آرامی و با تمرکز مشغول ریختن ملات و سوار کردن آجرها روی هم هستند. میانگین سنیاشان ۲۱سال است و ظاهرشان هم کمی با حوصلهتر از پسرها نشان میدهد. ابروهای به هم گره خورده دخترها که کمی ملات هم رویشان نشسته است به نوعی منتقل کننده دقتی است که آنها در کارشان دارند.
آرمیتا دختر جوانی است که از دو سال پیش به آلمان آمده و در حال حاضر مشغول گذراندن یک دوره کارآموزی و کار با این گروه است.
او در مورد تفاوت کار کردن دو گروه دخترها و پسرها و تمیز از آب در آمدن نتیجه، معتقد است که دخترها تا به اینجا بهتر از پسرها بودهاند: «ردیفهایی که دخترها آجر چینی کردند از نظر صافی و طرازبودن حتی خیلی بهتر از پسرهاست، مثلاً دیروز یک گروه شش ردیف آجر ساختند و فقط هم پسر بودند، اما پروفسور پگلز (Pegels) آخر سر همه را خراب کرد و گفت که این کاملاً اشتباه و کج است. خوب این نشان میدهد که دخترها واقعاً دقتشان در این مسائل بیشتراست. پسرها از نظر زور بازو و این طور چیزها خیلی قویترهستند اما از نظر دقت،به نظر من دخترها خیلی بهتر بودند.»
زور بازوعنصر مهمی است که معمولا ویژگی بارز پسرها بهشمار میرود .
گلناز، دانشجوی رشته مهندسی عمران معتقد است که یک زن نیازی ندارد تا قدرت ضربات چکشش به محکمی ضربات یک مرد باشد. به نظر او برای ایجاد توازن بین تواناییهای زن و مرد، راه حلهای بهتری هم پیدا میشوند: «به نظر من همکاری و این که همفکری بکنند. حالا لزومی ندارد که من حتماً چکش سفت بزنم. اینجا سقفی که اجرا شد برای ما یک کم مشکل است که اجراش بکنیم. به خاطر همین مسئله یک سری از پسرها عهدهدار این کار شدند، ولی یک سری از کارهای دیگرهست که نیاز به دقت دارند و خانمها به عهده گرفتند. اینجا هیچ کسی برتری نسبت به کس دیگری ندارد، قدرت یک چیز خدادادی است و ما باید از آن امکاناتی که به ما دادهاند به نحو صحیح استفاده کنیم. یک مدیریت توانمند به نظر من در اینجا به کار برده شده است.»
از جامعه تا انتخاب
هر کدام از دختران با انگیزههای مختلفی به سراغ رشته عمران رفتهاند که علاقه، نقطه مشترک آنهاست. رشته عمران در تصور خیلی از آدمها یک رشته مردانه است و کار کردن یک دختر به عنوان یک مهندس ساختمان آنچنان هم با عرف جامعه همخوانی ندارد. به همین دلیل هم دخترها از سختیها و مشکلاتی حرف میزنند که یک مهندس زن بر سر کارش با آنها روبرو میشود، از کارگرهای ساختمانی گرفته تا برخورد و دید اجتماع نسبت به مهندسان عمران زن.
زهرا اردستانی در این زمینه معتقد است: « شخصاً برای من مهم نیست اما محیط اطرافم مهم است، این که مردها و پسرهایی که، اطراف آدم هستند او را قبولش داشته باشند، یعنی حرفش را قبول بکنند و آنها را به یک دید بدی نگاه نکنند، که حالا تا یک حدودی این دید هنوز در ایران نیست. این که یک پسر به خودش بقبولاند حالا مثلاً حرف یک دختر را به عنوان یک رئیس یا یک همگروهی قبول کند.»
انتخاب دانشجوها برای شرکت دراین پروژه به عهده طرف ایرانی، یعنی دانشگاه اصفهان بوده است. اما مبنای این انتخاب در بعضی از موارد، بهویژه در بین دختران، آنچنان ارتباطی به تواناییهای علمی آنها نداشته است.
بنا بر گفتههای پروفسور پگلز به طور مثال مسائل جانبی دیگری هم در این انتخاب دخیل بودند: «متأسفانه ما در زمینه پیشانتخاب دانشجوها چندان موفق نبودیم، چراکه ظاهراً عواملی وجود داشتند که ما اینجا، در آلمان، در نظر نگرفته بودیم. مثلاً اگر یک دختر جوان کاملاً موهایش را در زیر روسری نمیپوشانده است، این میتوانسته دلیلی باشد برای این که انتخاب نشود، هر چند که انگلیسی را بسیارعالی حرف میزده است ، فوق العاده هم با انگیزه بوده و در ضمن نمرات درسی خوبی را داشته است. اینجا بود که ما تعجب کردیم چرا این دختران جوان انتخاب نشدند.»
دانستن و توانستن
برخی از دخترانی که به ووپرتال آمدهاند اظهار میکنند که وقتی به ایران بازگشتند، شاید به عنوان یک مهندس ساختمان کار نکنند و بیشترعلاقه دارند در سمت مهندس ناظر بر سر ساختمانها حاضر شوند. البته در بین این افراد هم کسانی پیدا میشوند که به تواناییهای خود ایمان دارند و حاضرند تا در مقابل این پیشداوریها بایستند.
فرزانه میگوید: « من خودم روحیهام خیلی با این کارها سازگاره، تو ایران دنبالش هستم، ولی خوب خیلی مواقع به خاطر این که یک دخترم نمی توانم. خوب پذیرفته نیست توی جامعه. من فقط فکر میکنم به عنوان یک مهندس، مهندس آینده ایران، باید چند تا چیز را کنار گذاشت: فکر بقیه، تنبلی و این که خدا خودش درست میکند. وقتی که من بگویم تفاوتی نیست و ایمان داشته باشم که تفاوتی نیست، قطعاً نخواهد بود. حتی به عنوان یک مهندس عمران که فوقالعاده شغل مردانه و پسرانهای معرفی میشود همه جا، من مثل یک پسر، شاید خیلی بهتر از او، خیلی خوب میدانم که میتوانم کار بکنم، پس می توانم.»