مخالفان سدسازی در ایران چه میگویند؟
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبهدر این همایشها که طی روزهای شنبه تا دوشنبه، ۱۳ تا ۱۵ مارس (۲۲ تا ۲۴ اسفند)،در تهران و تنکابن برگزار شد منتقدان سدسازی به ابراز نظرات خود پرداختند.
دومین همایش یکشنبه، ۲۳ اسفندماه، در دانشگاه شهید عباسپور تهران برپا شد. عباس محمدی، مدیر گروه دیدهبان کوهستان، یکی از سخنرانان این همایش بود. وی از سدها به عنوان «یکی از بزرگترین عوامل مخرب محیطهای کوهستانی و طبیعت ایران» نام برد و گفت، سازندگان و حامیان سدسازی چنان چهرهی دروغین و «تقدیسشده»ای از سدسازی ساخته و آن را معادل آبادانی جا زدهاند که تقریبا همه میپندارند که زندگی بدون سد ممکن نیست.
عباس محمدی معتقد است که ساخت سد نه تنها موجب مختل شدن جریان طبیعی رودخانهها میشود بلکه حیات آبزیان را نیز به مخاطره میاندازد: « ماهیانی که در آبهای روان و پراکسیژن زندگی میکردند دیگر نمیتوانند در آنجا زندگی کنند. آب روان تبدیل میشود به آب عمیق راکد و اکسیژن آن کمتر میشود. بنابراین ماهیانی که به صورت طبیعی در آب پرجریان، سرد و اکسیژندار زندگی میکردند دیگر نمیتوانند زندگی کنند».
بسیاری از طرفداران سدسازی معتقدند که در نبود سد آب در پاییندست رودخانهها،یعنی جایی که آب به دریا ریخته میشود، هدر میرود. در حالیکه عباس محمدی میگوید: « در همان قسمت، یعنی جایی که آب شیرین رودخانه به آب شور دریا متصل میشود یکی از پیچیدهترین اکوسیستمها و مفیدترین زیستبومها شکل میگیرد و این تضاد شور و شیرین و آرامشی که آب در نزدیکی دریا به وجود میآورد یک تنوع زیستی شگرف را پدید میآورد».
همچنین: «اگر بخواهیم از نظر اقتصادی نگاه بکنیم معمولا این نقطهها بهترین نقطهها برای تخمگذاری ماهیها و پرندگان مهاجر هست و مردم با صید ماهی و گرفتن پرنده ارتزاق میکنند. نمونههای خیلی بارز در شمال ایران دلتای سفیدرود و در جنوب ایران تالاب شادگان است. شاید دهها هزار نفر در کنارهی دلتای سفیدرود و رودخانههای دیگر و همینطور در جنوب ایران مثلا در کنارهی تالابهای هورالعظیم و شادگان زندگی میکنند و این زندگی کاملا وابسته به آبی است که ما به اشتباه میگوییم به صورت استفاده نشدن هدر میرود. این اختلالی است که با سدسازی به وجود میآید. وقتی سد زده میشود این آب به دریا نمیرسد یا بسیار ناچیز میرسد و نتیجهاش این میشود که ما آمدیم از نظر اقتصادی به جامعهای سود برسانیم اما جامعهی دیگر را از شیوهی معیشت خودش محروم کردیم ».
*******
دویچهوله: آقای محمدی به چه دلیل با سدسازی مخالفت میشود؟
عباس محمدی: ما میگوییم، رودخانهای که در مسیر طبیعی خودش حرکت میکند یک اکوسیستم بارور هست و این اکوسیستم چه از لحاظ طبیعی و چه از نظر اقتصادی در درازمدت برای انسان مفید است. تجربه نشان داده که دستکاری در سیستم رودخانهها هم روی موجودات زندهی غیر انسانی و هم روی انسانها اثر منفی دارد.
در ایران ادعا میشود که سدسازی برای تولید برق و تأمین آب یا برای کشاورزی ضروری است، اما آمار و ارقام نشان میدهد که این کاملا اغراقشده است و تأثیر سدسازی بر این مقولهها بسیار ناچیز است، یعنی این تأثیر در مقایسه با هزینهای که این کار به اقتصاد و محیط زیست تحمیل میکند بسیار کمتر است.
ما سعی کردیم با استفاده از آمار رسمی موجود اینها را تجزیه و تحلیل بکنیم. آمار نشان میدهد که چیزی حدود ۵ درصد از برق تولیدی ایران از طریق سدها تأمین میشود یا حداکثر با یک برآورد خوشبینانه حدود ۱۰ درصد زمینهای کشاورزی ایران زیر پوشش شبکهی سدسازی است. در حالیکه برای این ۱۰ درصد آب و ۵ درصد برق تأمینی، ما هزینهی گزافی را متحمل شدهایم و تمام درههای اصلی ایران، تمام رودخانههای مهم و کوچک و متوسط ایران بر اثر سدسازی آسیب دیده و این آسیب کاملا مشهود است. به این دلیل ما معتقدیم که سدسازی در مجموع برای ما مفید نبوده یا حداقل در این سطح گسترده اصلا خوب نیست. الان در ایران حدود ۵۰۰ سد برزگ و متوسط داریم و گویا قرار است که این تعداد تا ۱۰۰۰ سد برسد که این به هیچ وجه معقول نیست.
خیلیها سدسازی را باعث توسعهی کشاورزی میدانند. آیا همین طور است؟
آمار و ارقام وزارت نیرو نشان میدهد که چیزی حدود ۱۰ درصد از زمینهای آبی ایران از آب سدها استفاده میکنند. یعنی ۹۰ درصد کشاوزری ما به جریان طبیعی رودخانهها یا آبهای زیرزمینی وابسته است. بنابراین در مقابل زیانی که سدسازی به رودخانهها وارد میکند این ۱۰ درصد ارزشی ندارد. ضمن اینکه اگر روشهای آبیاری ما در ایران اصلاح شود، به راحتی میتوانیم بیش از این ۱۰ درصد از آب موجودمان، آبی که به صورت طبیعی روان هست یا آبهای زیرزمینی خودمان استفاده کنیم. به طور مثال ما در ایران برای تولید یک کیلو گندم حدودا یک متر مکعب یعنی ۱۰۰۰ لیتر آب را مصرف میکنیم در حالیکه این مقدار را میتوان با روشهای بهزراعی و اصلاح آبیاری به۵۰۰ لیتر آب رساند. بد نیست بدانیم که در کشورهای پیشرفته ۳۰۰ لیتر آب صرف تولید همین مقدار گندم میشود. پس ما میتوانیم بدون استفاده از سد ۵۰ درصد از این آبی که الان داریم هدر میدهیم را به دست بیاوریم.
این ۵۰۰ سدی که با هزینهکردن میلیاردها دلار در ایران ساخته شده ۱۰ درصد از آب کشاورزی یا ۵ درصد از برق ما را تأمین میکند. در صورتی که میتوانیم هزینهای بسیار کمتر از این پولی که صرف سدسازی کردیم را صرف ارتقای روشهای آبیاری و تولید برق بکنیم.
اگر سدها نباشند، آب مصرفی شهرها را از چه راههایی میتوان تأمین کرد؟
باز هم با استفاده از آمار وزارت نیرو میگویم، ۹۲ درصد از مجموع آب شیرین در دسترس ایران در کشاوزری مصرف میشود که این رقم از میانگین جهانی خیلی بالاتر است. پس بالای ۹۰ درصد آب ما در کشاورزی مصرف میشود، ۵ تا ۶ درصد در صنعت، ۳ تا ۴ درصد در آب آشامیدنی. اگر ما روشهای آبیاری کشاورزی را اصلاح کنیم و فرض کنید که مثلا ۱۰ درصد در مصرف آب کشاورزی صرفهجویی کنیم ۲ برابر آبی که الان برای تأمین آب آشامیدنی شهرها نیاز داریم در دسترس خواهیم داشت.
البته این بحث هست که ما ممکن است در یک حوزه آب داشته باشیم و در یک حوزهی دیگر نداشته باشیم. باید سد یا سازهای ساخته شود تا آب را از جایی به جای دیگر برساند. این موضوع دیگری است که در فرع قضیه قرار میگیرد. اما اصل موضوع این است که اگر ما در کشاورزی اندکی صرفهجویی کنیم، آب خیلی زیادی برای مصرف شهرهایمان خواهیم داشت. بنابراین اصلا اینطور نیست که بگوییم، اگر سد نداشته باشیم آب برای شهرهایمان نداریم.
یک مثال ملموس این است که ما ۳۰ سال پیش ۲۰ تا سد داشتیم الان ۵۰۰ تا سد داریم. در حالیکه۲۰ سال پیش جمعیت ما نصف جمعیت الان بوده. با توجه به اینکه جمعیت ما دوبرابر شده آیا واقعا لازم بود که تعداد سدهایمان حدود ۳۰ برابر شود؟
اصلا اینطور نیست، یعنی معلوم میشود، افزایش تعداد سدها یک تب بیمارگونه است. ما میتوانستیم با مدیریت بهتر آب را برای این جمعیت تأمین کنیم.
در مورد آب مصرفی شهرها باید هم روشهای مصرف را اصلاح کنیم و هم اینکه اساسا بیاییم ببینیم همین الان چند درصد از آب آشامیدنی شهرها وابسته به سدها هست؟
در تهران که بزرگترین شهر ایران است به طور میانگین ۵۰ درصد آب مصرفی ما از غیر سد یعنی از آبهای زیرزمینی تأمین میشود. پس یک شهر ۱۰ تا ۱۲ میلیونی نیمی از آب مصرفیاش واقعا از سدها نیست، از طریق چاهها هست و قنات و غیره که البته در این مورد هم ممکن است این مسئله مطرح شود که اگر سدها نبودند آب به تهران نمیرسید و آب زیرزمینی هم اینقدر نبود که برداشت شود. ولی ما حتی میتوانستیم با استفاده از جریان طبیعی رودخانهها آب شهری مانند تهران را هم تأمین بکنیم ضمن اینکه الگوی مصرف در تهران بسیار غلط است. مقدار آب مصرفی در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر ایران بسیار بالا است حتی بیشتر از میانگین شهرهای اروپایی که اینها هم باید اصلاح شود.
با وجود همهی مخالفتهایی که با سدسازی شده در طول سالهای گذشته یک حمایت جدی از سدسازی هم وجود داشته، به قول شما، تب بیمارگونهی حمایت از سدسازی، چرا؟ اطلاعات کارشناسانه کم داشتند یا دلیل چیز دیگری بوده؟
این مسئله شاید تنها منحصر به ایران نباشد. به طور کلی در میان تصمیمگیران یک احساس و تمایلی وجود دارد که کارهای بزرگ انجام بدهند. ما وقتی یک سازهی بزرگ مثل سد میسازیم و آن را افتتاح میکنیم، افتخار میکنیم که توانستهایم هزاران متر مکعب بتونریزی بکنیم، دیوارهایی بسازیم که ۳۰۰ متر ارتفاع دارد و یک رودخانهی خروشان و وحشی را مهار بکنیم. این دیدگاه متأسفانه در کشور ما خیلی شدید است که باید اصلاح شود.
اما بخش دیگر این است که این یک کار بازرگانی یا business بسیار بزرگی است. سدسازی در همهی دنیا یکی از کارهای پردرآمد و بزرگ است و محافلی که در این کار هستند انواع توجیهات را میآورند و با آمار و ارقامی که غالبا مهندسی شده است به افکار تصمیمگیرندهها جهت میدهند و توجیهات سبب میشود که کار همچنان پیش برود و ما متأسفانه در کشورمان هم با این قضیه مواجهیم.
ما در ایران حدود ۲۰۰ شرکت سدسازی داریم. در جایی مثل سیستان و بلوچستان که الان رودخانه معنا و وجود ندارد چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ سد در دست احداث است یا ساخته شده یا مثلا در کویر مرکزی ایران بالای ۲۰۰ سد ساخته شده یا در دست مطالعه است، در جایی که ۱۰ تا ۱۲ درصد آب جاری کشور در آن جاری است. این نشان میدهد که برای برخی محافل تنها ساخت و ساز مهم است نه نتیجهای که از این ساخت و ساز به دست میآید و آنها به هر صورت قدرت نفوذ و سرمایههای بسیاری دارند و کار خودشان را پیش میبرند.
فریبا والیات
تحریریه: فرید وحیدی
برای شنیدن این گزارش میتوانید به فایل صوتی زیر مراجعه کنید