صبر ایوب بهخاطر شکلگیری تئاتر سیاسی در آلمان
۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سهشنبهطرح اصلی این بود: ۴ ساعت در سالن اجرای نمایشی نشستن و به متنی سیاسی ـ اقتصادی گوش دادن. نگارندهی متن، الفریده یلینک (Elfriede Jelinek)، نویسندهی جنجالبرانگیز اتریشی بود و کارگردانی هامبورگی، نیکلاس اشتمن (Nicolas Stemann)، حق انحصاری نمایش آن را داشت. عنوان قطعه: "سفارشات یک بازرگان". هنگامی که اجرای این طرح در پائیز سال پیش مطرح شد، اغلب دستاندرکاران تئاتر آلمان اتفاق نظر داشتند که پیادهکردن آن "زیان آور" خواهد بود. تنها مدیر "خانه تئاتر" شهر کلن، کارین بایر (Karin Beier) به استقبال این خطر مالی رفت، امکانات تئاترش را در اختیار اشتمن گذاشت و نمایش، شبهای متوالی به اجرا در آمد. استقبال کمنظیر علاقمندان نه تنها باعث تمدید نوبت شبهای اجرا شد، بلکه سود کلانی هم به صندوق "خانه تئاتر" شهر سرازیر کرد.
شکلگیری تئاتر سیاسی
نکتهای که از دید اغلب دستاندرکاران تئاتر آلمان دور مانده بود وکارین بایر به عنوان کارگردان و مدیر برنامههای نمایشی شهر کلن به آن توجه کرد، سیاسی شدن دستمایههای قطعات نمایشی در این کشور در چند سال اخیر است. این روند اکنون تا آنجا پیش رفته که کارشناسان از "رنسانس سیاسی در صحنه"ی تئاتر مینویسند و آن را با موازین "تئاتر مقاومت" پتر وایس مقایسه میکنند.
ولی در نمایش "سفارشات یک بازرگان" حرفی از مقاومت و تبلیغ مقاومت به میان نمیآید. این متن صد صفحهای به شرح روابط و مناسبات مالی بزرگ سرمایهداران در دنیای کنونی زیر سایهی مخوف بحران اقتصادی میپردازد. قهرمان اصلی این متن "سرمایه" است. هنرپیشهها کارکرد، کاربرد و کارآمدی این سرمایه را در زمینههای مختلف با سر و صدا و جنجال و موسیقی و پخش نور و ایجاد سایه برای تماشاگران "شرح میدهند" و گاهی تنها این موارد را از روی متن میخوانند. در شب اول برنامه، کارگردان اعلام کرد که خودش نمیداند چه متنی، در چه مرحلهای، و توسط کدام هنرپیشه به اجرا در میآید. یعنی امکان بهدرازا کشیدن مدت اجرا تا پنج ساعت هم منتفی نیست. البته گفته شد که درهای سالن در طول اجرا باز میماند و رفت و آمد و خرید نوشابه و نوشیدن آن مجاز است. ولی وقت هنرپیشهها شروع به بازی کردند، کمتر کسی خواست حتی برای چند دقیقه خود را از دیدن و شنیدن آن واریتهی موسیقی و کلام و رقص و سرود که هر بار با اعتراض و انتقادی طنزآلود رنگ و طنین عوض میکرد، محروم کند.
تفاوت با تئاتر مقاومت
همین نکته تفاوت بین تئاتر مقاومت دهه شصت و هفتاد قرن پیش را با تئاتر سیاسی کنونی آلمان نشان میدهد: اجراهایی زنده، پر جنب وجوش با بهکارگیری همهی عوامل نمایشی، بدون محدود کردن یا صدمه زدن به قدرت کلام.
تفاوت بین این دو گونه تئاتر، تنها چگونگی اجرای آن را دربرنمیگیرد، بلکه به هدف این دو نیز برمیگردد. تئاترکار سیاسی امروزی، قصد تأثیرگذاری و "به تعمق و حرکت واداشتن" تماشاگر را ندارد؛ یعنی هدفی که به عنوان مثال پتر وایس با اجرای نمایشنامهی "استنطاق"، با استفاده از شیوهی "تئاتر مستند" خود دنبال میکرد: "استنطاق" که زیرعنوان "اوراتوریوم با یازده سرود" را هم یدک میکشد، اولین دادگاههای جانیان نازی را در فرانکفورت بین سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۵ دستمایه قرار داده است. این نمایش در سال پایانی این دادگاهها، در پانزده شهر و تئاتر، از جمله در تئاتر سلطنتی شکسپیر در لندن، بهطور همزمان به اجرا در آمد. پتر وایس خود در جریان این دادگاهها شرکت کرده بود و "استنطاق" را بر اساس پروتکلهای تنظیمی در این جلسات نگاشته بود.
"مارات/ساد" وایس
هرچند شیوه و هدف تئاتر مقاومت پتر وایس امروزه در صحنهی سیاسی تئاتر آلمان جایی ندارد، با این حال هنوز هم برخی از آثار او با اجراهایی مدرن به روی صحنه میآیند. همین امر به روند سیاسی شدن تئاتر آلمان در شرایط کنونی یاری میدهد. از جمله در "خانه تئاتر" شهر هامبورگ، اثر مشهور وایس با عنوان "مارات/ساد" در حال اجراست. این نمایشنامه که برای اولین بار در سال ۱۹۶۴ به روی صحنه رفت، به زندگی دو شخصیت معروف و تعیینکنندهی انقلاب فرانسه، ژان پل مارات و دو ساد میپردازد. فولکر لوش (Volker Lِsch )، کارگردان این نمایشنامه در هامبورگ، جابهجا سد زمانی را میشکند و به زمان حال برمیگردد تا بتواند شرایط اسفبار زندگی بیکاران جامعهی کنونی آلمان را مطرح کند. در پایان نمایش، هنرپیشگان غیرحرفهای آن که خود از میان بیکاران انتخاب شدهاند، نام و عنوان چندین میلیونر هامبورگی را فاش میکنند و از دولت میخواهند، طرح "مالیات بر دارایی" را به مجلس ببرد. در پی اجرای موفقیتآمیز این نمایش، چند تن از میلیونرهایی که نامشان در این اثر جنجالی خوانده شده بود، علیه کارگردان و هنرپیشگان آن، به دلیل "تجاوز به حیطهی شخصی" به مراجع دادگستری شکایت کردند و خواستار جلوگیری از اجرای نمایش شدند.
عدم اعتماد به دولت
فقر و ثروت و پیامدهای مسئلهساز این دو پدیده، تنها مضامین تئاتر سیاسی آلمان نیستند. حفظ امنیت داخلی، محدود کردن آزادیهای فردی و بهکارگیری هر چه بیشتر دستگاههای کنترل شهروندان نیز از جمله مسائلی هستند که نمایشنامهنویسان و کارگردانان جوان به آن میپردازند. "مدرک اصلی"، عنوان یکی از این قطعات است که یولی تسه (Juli Zeh)، نویسندهی ۳۵ سالهی آلمانی، نگاشته است. قهرمان زن این اثر جایی در میانهی آن میگوید: «من به جامعهای که گرچه از انسانها ساخته شده، با این حال تنها بر پایهی ترس آنان بنا نهاده شده، اعتمادی ندارم.» در این نمایش، دولتی که برای حفظ امنیت شهروندانش آنان را کنترل میکند، به سخره گرفته میشود. طول اجرای این نمایشنامه هم از مدت زمان عادی اجرای یک قطعهی نمایشی فراتر میرود. علاقمندان به تئاتر سیاسی در آلمان، با پدیدهی طولانیشدن مدت نمایش با خونسردی روبرو میشوند: «ما بعد از وایس، چهل سال صبر کردیم تا صحنهی تئاتر آلمان بهخود بیاید. آخر هر روند مثبتی صبر میطلبد.»
فهیمه فرسایی
تحریریه: بابک بهمنش