رسانههای نوین و اپوزیسیون
۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبهانقلاب دیجیتالی و قابلیتهای نهفته در فضای اینترنت، مسافتها را کوتاه و دنیا را در پارهای تعابیر، به دهکدهای کوچک مبدل کردهاند. سرعت مبادلهی خبر و تصویر، شتاب تاثیرپذیری و تاثیرگذاری را نیز بالا برده است. اما آیا این تبادلات پرشتاب، مرزهای واقعی یا ساختگی میان داخل و خارج را در خواهند نوردید؟ آیا امکانهای رسانهای جدید، تمایزهای ملموس یا تفاوتهای عینی محیطی را نیز خنثی میکنند؟
همایش اتحاد جمهوریخواهان در شهر کلن (۲۳ تا ۲۵ اکتبر)، نمونهای از توجه ویژه اپوزیسیون خارج از کشور به جنبش اعتراضی در داخل بود. دو عضو این اتحاد، امیر ممبینی و حسن شریعتمداری، از نگاه خود به امکانات رسانهای جدید میگویند:
حسن شریعتمداری: بیشک زمینههای جدیدی برای کم شدن فاصله میان داخل و خارج ایجاد شده است. اما این بهمعنای آن نیست که فاصلهها از میان رفتهاند. همه در ایران به رسانههای مدرن دسترسی ندارند و این رابطهای یکطرفه و با قشر اجتماعی معینی است. ارتباط با سایر قشرهای اجتماعی سخت یا غیرممکن است.
امیر ممبینی: ایرانیان خارج از کشور، آنجا که موضوع مربوط به اخبار میشود، از پرسپکتیو کاملتری نسبت به رویدادهای ایران برخوردارند، زیرا در کشورهای دمکراتیک زندگی میکنند. اما از نظر لمس خود شرایط، طبیعی است کسانی که در داخل کشور هستند و در آن فضا زندگی میکنند، حس عمیقتری نسبت به اوضاع دارند و این فضا، در تنظیم نظر و موضع و حرکت آنها موثر است.
دستاوردها و جوانهها
امکانهای جدید رسانهای، اپوزیسیون خارج از کشور را در انتقال افکار نو یا هنجارهای بینالمللی یاری کردهاند. جدیتر شدن مقولههایی چون حقوق بشر یا حقوق شهروندی، از جمله دستاوردهای این مبادله هستند. بازخورد سریع مطالبات و رویدادهای داخل کشور در بین اپوزیسیون نیز به درک ملموستر و عینیتر آنان از مسائل ایران کمک کرده است.
حسن شریعتمداری: مردم ایران بهخصوص جوانان،تحصیلکردگان و فرهیختگان با این امکانات جدید بیشتر از پیش در جریان مسایل نو هستند. مفاهیمی چون حقوق بشر، انتخابات آزاد یا جامعه مدنی همه از طریق وسایل ارتباط جمعی به داخل ایران منتقل شده و سپس بومی شدهاند. این دستاورد کمی نیست، زیرا فضایی سیاسی و اجتماعی را ایجاد میکند که راه دمکراسی را هموارتر میسازد.
امیر ممبینی: به اعتقاد من نقش تعیینکننده در سازماندهی اطلاعات و دانش و درک از مسایل درون کشور، با جهان دمکراتیک و بر دوش کسانی است که در این جهان زندگی میکنند. نباید کانون اطلاعات را، درون کشوری تلقی کنیم. امروزه این کانون امری بینالمللی است و سهم نیرویی که در شرایط پیشرفتهتر و دمکراتیکتر زندگی میکند، بیشتر است. من اینرا البته تنها از نظر اطلاعات بیان میکنم. نباید این برداشت را که میگویند حقوق بشر جنبهی منطقهای یا کشوری دارد، به رسمیت بشناسیم.
مرزهای مجازی، مرزهای واقعی
اما آیا اعضای اتحاد جمهوریخواهان که در کشورهای دمکراتیک زندگی میکنند توانستهاند با اتکاء بر رسانههای نوین، نگاه و فرهنگ حاصل از زندگی در این جوامع را به داخل کشور منتقل کنند؟ مصداقها و نمونههای این انتقال چیستند؟ در مقابل، آیا توانستهاند واقعیتها و خواستهای جامعه مدنی ایران را با استمداد از امکانهای رسانهای نوین، بیشتر درک کنند؟
حسن شریعتمداری: ارتباط دو طرفه باعث شده که دوری جبران شود اما هیچ چیزی جای تماس مستقیم با جامعه را نمیگیرد. پیشرفت وسایل ارتباط جمعی موجب شده که خارج از کشوریها به محدودیت،ها و دردها و خواستهای مردم در داخل نزدیکتر شوند و در نتیجه مواضع دقیقتری نیز بگیرند. اما سوءتفاهمها هنوز وجود دارند. جوانی برای من نوشته بود، تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی...
من البته بارها گفتهام ماهیهایی که در حوض هستند، سردی آب را بیشتر حس میکنند ولی ناظران، کوچکی و محدود بودن حوض را میبینند. مهم این است که نباید مرزی مصنوعی بین داخل و خارج ایجاد شود که این بسیار مورد نظر رژیم جمهوری اسلامی است. فرهیختگان و دلسوزان خارج از کشور نباید با این تنگنظریها از پیشگامان داخل کشور دور شوند. مثلا خود من از مدتها پیش آمدن سپاهیان بر سر قدرت را پیشبینی کرده بودم و این براثر تماسها و انتقال خبرها از ایران بود. بدون کمک از داخل و ارتباطهای رسانهای مدرن، آوردن این فرضیه و علمی کردن آن ممکن نبود.
امیر ممببینی: با وجودیکه اتحاد جمهوریخواهان ماهیت مدرنتری نسبت به سایر تشکیلات خارج از کشور دارد و بسیاری از اعضای آن در ستادهای مدرنیسم یا مراکزعلمی کار میکنند، اما در بخشی از آنها، نوعی فروتنی یا سنتگرایی وجود دارد. این باعث میشود که آنها با اعتماد به نفس کافی با هنجارهای بینالمللی با مثلا تفسیرجهانی حقوق بشر برخورد نکنند. برخی نیروها، گاه بیش از اندازه از ضرورت انطباق تفکر و اطلاعات و عمل برشرایط داخل حرف میزنند و این به حدی می رسد که کلام و انشا و ادبیات خود را در فضای داخل قرار میدهند. به نظر من این خطاست و جریان اصلاح طلبی که در خارج از کشور با امکانات مدرنتری زندگی میکند، لازم است با زبان و انشای پیشرفتهتر، به ارتقای اصلاحطلبی در داخل کشور کمک کند.
من برای شناخت متقابل از جامعه ایران نیز میتوانم سینمای آن را مثال بزنم. این سینما کاری میکند که تنها نئورئالیسم ایتالیا توانست پس از جنگ دوم جهانی انجام دهد. حتی فیلمهای متوسط این سینما نیز سیاسی است و زندگی مردم را نشان میدهد. هر فعال سیاسی در خارج از کشور اگر از طریق سایتهای مختلف به این فیلمها مراجعه کند، میتواند تصویر ملموسی از آنچه در جامعه ما وجود دارد، بیابد.
مهیندخت مصباح
تحریریه: بهرام محیی