1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دستگاه‌ تفتیش‌ عقاید یا ماشین سرکوب دگراندیشی

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

محاکمه‌های نمایشی در همه جا شباهت ناگزیری با محاکمه‌های ایمان‌پرسی در اواخر سده‌های میانه و آغاز عصر جدید دارند. برای فهم منطق محکمه‌های نمایشی باید دید که دستگاه تفتیش عقاید (انکیزاسیون) چه بوده و چه کارکردی داشته است.

https://p.dw.com/p/JSqN
نقاشی از محاکمه‌ی گالیله در برابر دادگاه تفتیش عقاید کلیسا
نقاشی از محاکمه‌ی گالیله در برابر دادگاه تفتیش عقاید کلیسا

قرن بیستم قرن محاکمات نمایشی است. این نمایش در قرن بیست و یکم نیز ادامه دارد. این‌گونه «دادگاه‌ها» سنخ تازه‌ای از محکمه‌های نمایشی هستند که سرنمونشان محاکمات دستگاه تفتیش عقاید (انکیزاسیون) سده‌های میانه هستند، یعنی آن محاکماتی که به فرمان روحانیان مسیحی و زیر نفوذ کلیسا، در وهله‌ی نخست برای پیگرد «ملحدان»» و «بدعت‌گذاران» و نهایتا همه‌ی دگرباوران و دگراندیشان برگزار می‌شد. پس برای فهمیدن منطق محکمه‌های نمایشی، نخست باید دید که دستگاه تفتیش عقاید (انکیزاسیون) چگونه نهادی بوده و چه کارکردی داشته است.

دستگاه تفتیش عقاید (انکیزاسیون)

«انکیزاسیون» در زبان لاتینی به معنای (دادگاه) "بررسی" است و در سده‌های پایانی میانه به نهادی اطلاق می‌شد که از سوی کلیسای کاتولیک برپا شده بود و وظیفه‌ی آن در وهله‌ی نخست، رسیدگی به کاستی‌ها و تخلفات در چارچوب ساختارهای کلیسایی بود. علت ایجاد آن، رشد گرایش‌های نواندیشانه‌ در درون جامعه‌ی مسیحی از اوایل سده‌ی سیزدهم بود که از سوی کلیسا انگ «بدعت» بر آن‌ها زده می‌شد.

بعدها پیگرد «ملحدان» و محاکمه و محکومیت آنان در بیرون از دستگاه کلیسا نیز در دستور کار قرار گرفت. معمولا در راس دستگاه تفتیش عقاید، یک روحانی بلندپایه‌ی مسیحی جای داشت که به او «انکیزاتور» می‌گفتند. هدف وی حفظ «ایمان راستین» و «درست‌باوری» در برابر هجوم و تعرض «کژباوری» و «دگرباوری» تعریف شده بود.

در دوره‌های آغازین مسیحیت، مجازات «الحاد» و «بدعت»، اخراج از جامعه‌ی مسیحی بود. مسیحیت به عنوان دینی تک‌خدایی و مدعی حقیقت جهانشمول و مطلق، ادعای وحدت دینی کامل داشت و گرایش‌های گوناگون درونی را برنمی‌تابید.

پس از آنکه مسیحیت با دولت درهم‌آمیخت و به دین دولتی فرارویید، «ملحدان» و «بدعت‌گذاران» نیز به گونه‌ای قانونمند به دشمنان دولت تبدیل شدند. تلفیق ایده‌ی دین و دولت واحد باعث شد که هرگونه تخطی از آموزه‌های دینی، به عنوان تلاشی مشکوک برای زیر پرسش بردن اقتدار دولت نیز ارزیابی شود. بدین‌سان، پیگرد و محاکمه و مجازات دگراندیشان دینی، از جمله با پشتیبانی نهادهای دولت انجام می‌گرفت. عجیب نیست که «بدعت گذاران» را «آشوبگران» و «فتنه‌انگیزان» نیز می‌نامیدند.

دستگاه تفتیش عقاید (انکیزاسیون)، برای نخستین بار در سده‌ی سیزدهم توسط پاپ اینوزنس سوم سازماندهی شد. وی قوانینی برای مجازات «بدعت» و «الحاد» وضع کرد و آن‌ها را جرمی خواند که با جرم «اهانت به اعلیحضرت» برابر است. در پی آن، کشیش‌های خود را برای موعظه و بازگرداندن «گمراهان» به آغوش مسیحیت، به مناطقی ‌فرستاد که گفته می‌شد مردم آن از دین برگشته‌اند.

دستگاه تفتیش عقاید، به مرور به ابزاری برای برپایی‌ محاکماتی با معیارها و سنجه‌های کاملا خودویژه‌ تبدیل شد. در حالی که این نهاد در آغاز عمدتا برای مبارزه با «الحاد» و «بدعت» شکل گرفته بود، بعدها همه گونه‌ تخطی از «راست‌کیشی» یا «درست‌باوری» را تحت عنوان «کفر»، «ارتداد»، «جادوگری»، «اخلاق‌ستیزی» و «تبهکاری جنسی» تحت پیگرد قرار می‌داد.

کلیسای کاتولیک، دستگاه تفتیش عقاید را با استناد به متون کتاب مقدس و نیز اقتدار و مرجعیت پاپ مشروعیت می‌بخشید. افزون بر آن، از اقتدار معنوی یزدان‌شناسان پرآوازه‌ی مسیحی نیز برای توجیه این نهاد سود می‌برد.

گفتنی است که قدیس آگوستین، یزدانشناس سده‌ی پنجم، خود زمانی در آفریقا در محاکمه‌ی یکی از جداشدگان از کلیسای رومی شرکت کرده بود. وی همچنین در آثار گوناگونی خواستار شدت‌عمل در برابر «بدعت‌گذاران» شده و قدرت دولتی را فراخوانده بود که به آنان رحم نکند. توماس آکوین نیز با برخی دیدگاه‌های خود، شالوده‌ای برای پی‌ریزی دستگاه تفتیش عقاید فراهم ساخته بود. کلیسا همواره به این سخن او استناد می‌کرد که: «پذیرش ایمان داوطلبانه است، ولی حفظ آن اجباری».

Deutsche Geschichte Kapitel 9 Folter

کاربرد شکنجه

هدف دستگاه تفتیش عقاید در وهله‌ی نخست، پاکیزه نگاه داشتن ایمان مسیحی ذکر شده بود. باید به یاری آن، «بدعت گذاران» به راه راست هدایت می‌شدند تا روح آنان قرین رستگاری شود. اگر این حربه کارگر نمی‌افتاد، نابودی فیزیکی «ملحد» در دستور کار قرار می‌گرفت. در سده‌های میانه از رواداری دینی هیچ نشانی در میان نبود.

دستگاه تفتیش عقاید از نظر حقوقی قادر بود متهمان را به احکام سنگین تا مرگ محکوم کند، ولی اجرای این احکام به ارگان‌های دولت واگذار می‌شد. از سلب مالکیت و خلع مقام اجتماعی گرفته تا بریدن زبان و سوزاندن در آتش، مجازات‌هایی بود که در انتظار محکومان بود.

با تشدید پیکار علیه «ملحدان»، اقدامات سخت‌تری در دستور کار قرار گرفت. هرکس «ملحدی» را پناه می‌داد شریک جرم شمرده می‌شد. خانه‌ای را که در آن «ملحدی» را یافته بودند ویران می‌کردند. بعدها پاپ اینوزنس چهارم دستور داد که در جریان بازجویی از متهمان،‌ در صورت لزوم برای یافتن «حقیقت» می‌توان از زور و فشار استفاده کرد. این فرمان، به شکنجه در سیاهچال‌های سده‌ها‌ی میانه مشروعیت بخشید. البته پاپ در فرمان خود «بزرگوارانه» تاکید کرده بود که شکنجه‌ها نباید به نقص عضو متهمان بینجامند.

شکنجه‌های قرون وسطایی از نظر میزان خشونت و سبعیتی که اعمال می‌شد معروف و خوفناک است. روایت کرده‌اند که متهمی تنها با دیدن ابزار و ادوات شکنجه فریاد کشید: «اگر آزارم ندهید حتا حاضرم اعتراف کنم که عیسا مسیح را شخصا به صلیب کشیده‌ام!!».

جریان بازجویی از متهمان با گفت‌وگوهای اقناعی و همزمان تهدید می‌آغازید. اگر متهم از دیدگاه‌های خود دست می‌شست و توبه می‌کرد، معمولا به مجازات‌های سبکی محکوم می‌شد. برای نمونه ناچار بود در انظار عمومی برای مدتی بر روی ردا یا خرقه‌ی خود صلیب زرد یا آبی‌رنگی حمل کند که نشانه‌ی گذشته‌ی «الحادی» او و بازگشتش به «راه راست» بود.

ولی اگر شخصی توبه نمی‌کرد، زندان‌های خوفناک و فرساینده و سرانجام شکنجه‌های سنگین در انتظار او بود. اگر شکنجه نیز کارگر نمی‌افتاد، متهم را زنده در آتش می‌سوزاندند تا به گفته‌ی کلیسا گرفتار آتش جهنم نشود.

با برآمد دوران جدید، سیمای دستگاه تفتیش عقاید دگرگون شد. رشد پروتستانیسم، کلیسا را در برابر چالشی قرار داده بود که دیگر نمی‌توانست با نهاد انکیزاسیون بر آن چیره گردد. مفهوم «بدعت» دیگر نمی‌توانست پاسخگوی جنبش مذهبی عظیمی در ابعاد رفورماسیون باشد. در عصر جدید،‌ گرانیگاه محاکمات انکیزاسیون از کشورهایی چون فرانسه، آلمان، اتریش و لهستان رخت بربست و به روم، اسپانیا و پرتغال منتقل شد.

جوردانو برونو، فیلسوف و اخترشناس ایتالیایی توسط دستگاه تفتیش عقاید به مرگ محکوم و زنده در آتش سوزانده شد
جوردانو برونو، فیلسوف و اخترشناس ایتالیایی توسط دستگاه تفتیش عقاید به مرگ محکوم و زنده در آتش سوزانده شدعکس: picture-alliance / dpa

پرآوازه‌ترین قربانیان انکیزاسیون

در میان پرآوازه‌ترین قربانیان دستگاه تفتیش عقاید کلیسا می‌توان به ژاندارک، برونو و گالیله اشاره کرد.

ژاندارک، معروف به دوشیزه‌ی اورلئان، دهقان‌زاده‌ای بود که در سن ۱۷ سالگی لباس رزم بر تن کرد و در جنگ‌های طولانی میان فرانسه و انگلستان بر سر پادشاهی در فرانسه، از خود دلیری فراوانی نشان داد. ژاندارک ادعا می‌کرد که صداهایی شنیده و قدیسان بر او ظاهر شده‌اند. در فضای خرافاتی آن زمان فرانسه، شماری او را به عنوان فرستاده‌ای از سوی خداوند پذیرفته بودند. ژاندارک در یکی از مصاف‌ها به چنگ سربازان بورگونی افتاد و آنان وی را به نیروهای انگلیسی فروختند. ژاندارک در روآن در برابر دادگاه تفتیش عقاید قرار گرفت و به جرم الحاد و جادوگری به مرگ محکوم شد. وی در سال ۱۴۳۱ زمانی که فقط ۱۹ سال سن داشت در آتش سوزانده شد. او خیلی زود پس از مرگ به نماد وحدت فرانسه تبدیل شد. در سال ۱۹۲۰ ژاندارک را قدیسه خواندند.

جوردانو برونو، فیلسوف و کیهان‌شناس ایتالیایی، در سده ی شانزدهم، آموزه‌های خود را مبنی بر بى‌پايانى جهان و منظومه‌هاى خورشيدى بی‌شمار مطرح کرد. وی صریحا اعلام کرد که در اين گستره‌ى بى‌انتها كه در آن نه خورشيد در مركز قرار دارد و نه زمين، همه جا مركز است و هيچ جا مركز نيست. به اين ترتيب، او براى جهان خصلتى به رسميت شناخت كه تا آن زمان در انحصار خداوند بود: خصلت بى‌پايانى. تصور كيهانى باز، انگاره‌ى قرون وسطايى از جهان را كاملا ازهم پاشيد. جوردانو برونو به خاطر چنين جسارتى به ساحت مقدسات، از طرف دستگاه تفتيش عقايد كليسا محكوم به مرگ شد و از آنجا كه حاضر به توبه نگرديد، در سال ۱۶۰۰ در ميانه‌ى شهر رم زنده در آتش سوزانده شد. مرگ این متفکر و اخترشناس بزرگ، داغ ننگی است که دیگر هرگز از پیشانی تعصب دینی زدوده نشد.

گالیلئو گالیله، دانشمند و ریاضی‌دان نامدار ایتالیایی نیز یکی از قربانیان دستگاه تفتیش عقاید کلیسا بود. انتشار دیدگاه‌های علمی گالیله در سال ۱۶۱۰ که موید آموزه‌های کپرنیک بود، باعث شد که از سوی دستگاه تفتیش عقاید مورد مواخذه و بازخواست قرار گیرد. گالیله که از سرنوشت تلخ برونو آموخته بود، برای ادامه‌ی خدمت به علم، حاضر شد بپذیرد که دیدگاه‌های او مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید، با نص کتاب مقدس در تضاد است. به همین دلیل دیدگاه‌های خود را نادرست خواند و آن‌ها را طرد کرد. وی اگر چه جان به در برد، ولی مقامات انکیزاسیون سال ها او را دورادور تحت نظر داشتند.

بهرام محیی

تحریریه: رضا نیکجو