دامنه نفوذ اخوانالمسلمین در کشورهای عربی
۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبهمحمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، در روز چهارشنبه (۴ ژوئیه/۱۴ تیر) با محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب مصر، تماسی تلفنی داشت و برای او آرزوی موفقیت کرد.
خبرگزاری رویترز در این باره مینویسد که این نخستین تماس مستقیم میان رهبران دو کشور پس از پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر است. مناسبات دیپلماتیک تهران و قاهره از سال ۱۹۸۰ میلادی، پس از بهرسمیت شناختن اسرائیل توسط مصر، قطع شد.
گفته میشود که احمدینژاد از مرسی برای شرکت در نشست غیرمتعهدها دعوت به عمل آورده که در روزهای ۸ و ۹ شهریور در تهران برگزار میشود.
خبرگزاری فارس و برخی از روزنامههای لبنان خبری درباره سفر مرسی به ایران پخش کرده بودند که از سوی دفتر رئیسجمهور مصر بهسرعت تکذیب شد. مصر در حال حاضر ریاست جنبش عدم تعهد را بر عهده دارد.
روزنامه "الحیات" چاپ لندن نیز خبر داده است که در هفته آتی محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدینژاد، به مصر سفر خواهد کرد. تا شخصاَ دعوتنامه حضور در نشست سران کشورهای غیرمتعهد را به محمد مرسی تسلیم کند.
جمهوری اسلامی ایران بهرغم همه اختلافات سیاسی، عقیدتی و استراتژیک میکوشد هر چه زودتر خود را به مصر و اخوانالمسلمین به عنوان یک جریان اسلامگرا نزدیک کند. مقامات ایران امیدوارند از این طریق بتوانند از انزوای سیاسی خود در میان کشورهای عربی بکاهند.
چرخش سیاسی آمریکا در قبال اسلامگرایان
به گزارش روزنامه "نویه تسوریشه تسایتونگ" تلفن باراک اوباما به محمد مرسی پس از پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری مصر «باید به عنوان نقطه عطفی در سیاست آمریکا تلقی شود».
سالها مقامات آمریکا اخوانالمسلمین و نیروهای اسلامگرای مشابه را به عنوان جریاناتی افراطی و در کنار "تروریسم بینالمللی" ارزیابی میکردند، گرچه اخوان المسلمین همواره خود را از گروههایی نظیر القاعده متمایز میدانسته است.
در پی فروکش التهابات اولیه پس از فاجعه ۱۱ سپتامبر برخی از کارشناسان غربی بر ضرورت تمایز قائل شدن میان "افراطگریان" و گروههای "معتدل اسلامگرا" تاکید ورزیدند.
اخوان المسلمین و گروههای نزدیک به آن این رویکرد جدید غرب را تقویت کردند. آنان با دوری از خشونت به عنوان روشی ناپسند در مبارزات سیاسی "وفاداری خود را به دمکراسی" اعلام کردند.
پیروزی اسلامگرایان در الجزایر در سال ۱۹۹۱ و حماس در سال ۲۰۰۶ با مخالفت قدرتهای محلی روبرو شد و کشورهای غربی نیز مخالفت خود را با قدرتگیری این گروهها پنهان نکردند. اما به نظر میرسد که غرب به تحلیل جدیدی از واقعیتهای کنونی جهان عرب رسیده است.
بهار عربی و قدرتگیری اسلامگرایان در کشورهای تونس و مصر نشان داد که شاید اسلامگرایان معتدل کمهزینهترین گزینهی ممکن در قبال قدرتگیری افراطگرایان باشند. به گفته کارشناسان سیاسی انتخابات لیبی و تحولات پیشرو در یمن و سوریه میتواند کاخ سفید را در چرخش استراتژیک خود راسختر کند.
ترس در کشورهای حاشیه خلیج فارس
پس از آنکه غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا با نشان دادن مقاومتی بسیار اندک، برکناری حسنی مبارک در مصر و بنعلی در تونس را پذیرفتند، زنگ خطر برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به صدا درآمد. به گفته مفسر "نویه تسوریشه تسایتونگ"، «شبکه ارتباطی اخوانالمسلمین و نفوذ آن در جوامع کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، آنان را بدل به خطری برای رهبران این کشورها کرده است».
گرچه عربستان سعودی در زمان جمال عبدالناصر (۱۹۵۶ تا ۱۹۷۰) و حتی تا حدودی در دورههای بعدی بدل به پناهگاهی برای اعضای اخوانالمسلمین شد، اما با ورود اخوانالمسلمین پیام سیاسی جدیدی نیز به عربستان منتقل شد. به نظر اخوانالمسلمین مشروعیت قدرت تنها با احترام به" پایههای اخلاقی و اصولی" قابل تبیین است.
شاهزاده نایف، ولیعهد متوفی عربستان، زمانی گفته بود: «بدون هیچ تعللی میگویم که تمامی مشکلات ما ناشی از اخوانالمسلمین است.»
کویت نمونه دیگری برای نشان دادن ترس خاندانهای سلطنتی عرب از قدرتگیری اخوانالمسلمین است. گرچه فعالیت اخوان المسلمین و گروههای نزدیک به آن در کشورهای حاشیه خلیج فارس بطور رسمی ممنوع است، اما انتخابات پارلمان مشورتی کویت نشان داد که ترس رهبران این کشورها بیدلیل نیست.
گروههای اسلامگرا در انتخابات کویت در فوریه سال ۲۰۱۲ توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را به خود اختصاص دهند، اما دیوان عالی این کشور این انتخابات را باطل اعلام کرد.
فعالیت دوگانه اخوانالمسلمین در امارات و قطر
اخوان المسلمین در امارات متحده عربی همچنان فعالیت زیرزمینی دارند. رئیس پلیس دوبی به تازگی اعلام کرد که «خطر اخوان المسلمین بزرگتر از ایران است». در پی این سخنان موجی از حملات لفظی به اخوان المسلمین در امارات به راه افتاد. کار تا جایی بالا گرفت که در روزهای گذشته وزارت امور خارجه مصر سفیر امارات در این کشور را فراخواند و نسبت به چنین تبلیغاتی علیه یک گروه مصری اعتراض کرد.
به نظر میرسد که قطر تنها استثنا در این میان است. قطر مناسبات حسنهای با اخوانالمسلمین در کشورهای مختلف دارد و شیخ یوسف کرداوی، یکی از روحانیان بانفوذ اخوان المسلمین، با ایجاد "مدرسه الهیات" در قطر بطور هفتگی در دهه ۹۰ دست به تبلیغ نظرات خود پیرامون "شریعت و زندگی" از طریق تلویزیون الجزیره زد.
بر اساس گزارش روزنامه "نویه تسوریشه تسایتونگ" برخی از همکاران شبکه خبری الجزیره به اخوان المسلمین نزدیکی عقیدتی دارند و این تلویزیون به عنوان رسانهای نزدیک به اخوانالمسلمین تلقی میشود. پوشش سراسری به اتفاقات مصر و دیگر کشورهای عربی میتواند تاییدی بر این مدعا باشد.
در قبال این خدمات، خاندان حاکم در قطر از نیش انتقادات اخوانالمسلمین در امان مانده است. قطر با توسعه اقتصاد، سیستم آموزشی و رسانههای همگانی خود بدل به "قدرتی نرم" در میان کشورهای حاشیه خلیجفارس شده است.
جانبداری همهجانبه شبکه خبری الجزیره از بهار عربی سبب شده که کشورهای عربی این رسانه را "جاده صافکن قدرتگیری اخوان المسلمین" بخوانند.
محمد مرسی برای جلوگیری از اشاعه ترس در کشورهای حاشیه خلیج فارس در نخستین سخنرانی خود به عنوان رئیسجمهور مصر تاکید کرد که اخوانالمسلمین قصد ندارد که انقلاب به کشورهای دیگر صادر کند. با این سخنان گروه اخوانالمسلمین میکوشد که بر خلاف انقلاب ایران نمونه دیگری از "کشورداری اسلامی" را به جهان ارائه دهند.