خاموشی ملیحه تیره گل، برج بلند دیدهبانی ادبیات در تبعید
۱۳۹۹ خرداد ۲, جمعه"در این سال های آخر، مصرف سیگارم از روزی یک بسته به روزی سه بسته رسیده بود. یکبار، نیمه شب در خانه به زمین خوردم و ساق پا و لگن خاصرهام آسیب دید".
این را، یکی از پرتلاشترین پژوهشگران عرصه ادب و هنر ایرانی در تبعید، مدتی پیش از مرگ خود در یک مصاحبه فاش کرد.
ملیحه تیرهگل آنطور که خود گفته است، از پرداختن به ادبیات تبعید یک انگیزه قدرتمند شخصی داشت: "می خواستم پرسشی برای این پاسخ پیدا کنم که چه چیزی باعث شد که من در رفراندوم سال ۱۳۵۸ خورشیدی به جمهوری اسلامی که محتوای آن روشن نبود، رای بدهم"؟
هنگام برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی، تیره گل همراه با همسرش در ایالات متحده آمریکا زندگی میکرد. او تعریف کرده است: "هنوز گروگانگیری صورت نگرفته بود و کنسولگریهای ایران در آمریکا کار میکردند. من از جوان ریشو و دمپایی به پایی که پای صندوق ایستاده بود پرسیدم که جمهوری اسلامی چه سیستمی است و چه هدفهایی دارد؟ او با لحنی نرم پاسخ داد: "شما رای بدین خانم، بعد می فهمین جمهوری اسلامی چیست".
بعدها، هنگامی که در سال های دهه ۶۰ خورشیدی جمهوری اسلامی خاک ایران را به خون منتقدان اغلب جوان و نوجوان خود رنگین کرد، تیره گل، به عنوان یک شاعر جوان ایرانی ساکن آمریکا دستخوش چنان پشیمانی عمیقی شد که تا پایان عمر او را رها نکرد. چنین بود که خود را در کار پژوهش و نقد ادبیات ایران در تبعید چنان غرق کرد تا دریابد همنسلان هنرمند او و نسل دوم تبعیدیان در عرصه ادبیات با سرنوشت خود چگونه برخورد میکنند.
حاصل این کندوکاو شبانه روزی، ابتدا کتاب یک جلدی " مقدمه ای بر ادبیات تبعید" و سپس دوره چهارده جلدی کتاب "روایتی از ادبیات تبعید" بود. دومین کتاب را در سال ۲۰۱۸ میلادی نشر آفتاب در سوئد منتشر کرد.
تیره گل، تمام وقت آزاد خود را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ میلادی صرف تکمیل کتاب چهارده جلدی خود کرد که شاید عنوان "تاریخ ادبیات ایران در تبعید" برای آن مناسبتر میبود. اما او خود گفته است: "هرکسی از ادبیات روایت و تعبیری دارد که میتواند با روایت دیگری متفاوت باشد، اما الزاما تضاد نداشته باشد" به این دلیل او عنوان روایتی از ادبیات تبعید را برای کتاب حجیم خود برگزید.
در این کتاب ۱۴ جلدی و ۸ هزار صفحه ای، کمتر شاعر، نویسنده و مترجم سرشناس یا نوپای ایرانی در خارج از کشور از قلم افتاده است. تیره گل، ظرف ۱۴ سالی که صرف تدوین این کتاب پرحجم کرده، در سراسر گیتی ردپای اهل قلم ایرانی را پی گرفته و درباره زندگی و آثار آن ها با نگاهی موشکافانه و دقیق نوشته است. او اثری از خود برجای نهاده که برای همیشه به عنوان یک مرجع معتبر میتواند مورد استفاده پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد.
خدمتی ستایششده به ادبیات معاصر ایران
درباره خدمت ملیحه تیره گل به تاریخ ادبیات معاصر ایران در تبعید، نویسندگان زیادی از جمله نسیم خاکسار و بهروز شیدا به تفصیل نوشتهاند. او خود درباره نیروی شگرفی که صرف این کار استثنائی کرده گفته است: "از سال ۲۰۰۳ که به شهر سنت لوئیس منتقل شدم، تا ۲۷ فوریه ۲۰۱۸ درگیر تدوین مجموعهای بودهام که پس از کلنجار بسیار با خودم، نامش را گذاشتم روایتی از ادبیات فارسی در تبعید. هفت سال آخر، در دنیا را رو به خود بستم، نه میهمانی نه سلمانی نه رفت و آمدی، فقط نوشتم و خط زدم و نوشتم و ذخیره کردم و نوشتم و نوشتم. اما پس از حدود هشت هزار صفحه، دیدم هنوز نکتههای بسیاری ناگفته مانده؛ نویسندگان بسیاری از قلم افتادهاند؛ و من، که توانم به آخر رسیده بود، غروب روز ۲۷ فوریهی ۲۰۱۸ بود که هر چهارده جلد را گذاشتم روی یک دیسک و دادم به عزیز عطائی، همسرم، گرافیستِ همهی کتابهایم، و گفتم من نقطهی پایان را بر این مجموعه گذاشتم. بقیهاش با تو".
کتاب "روایتی از ادبیات فارسی در تبعید" در هرجلد خود سیر تحول ادبیات خارج از کشور را همزمان با تحولات تاریخی جامعه ایران دنبال میکند و به این دلیل، در کنار ادبیات، منعکسکننده تحولات تاریخ معاصر ایران هم هست. او در جلد دوم کتاب به تاثیر انقلاب بهمن ۵۷ بر ادبیات تبعید می پردازد، در جلدهای بعدی بازتاب جنگ ایران و عراق، قتلهای زنجیرهای، جنبش اصلاحات، جنبش دانشجویی، جنبش زنان و جنبش کارگری ایران را بر ادبیات تبعید ارزیابی میکند.
در جلد چهارم کتاب، شناسنامه فکری نویسندگان و هنرمندان ایرانی و تاثیری که آنها از مدرنیسم و پست مدرنیزم گرفتهاند مورد بررسی نقاد قرار میگیرد، فصلی از کتاب به کانون نویسندگان ایران، بخشی دیگر از آن به ادبیات زندان و تاثیر داخواهی بر ادبیات اختصاص یافته است. نمونههایی از رمانها، داستانهای کوتاه و بلند و اشعار نویسندگان و شاعران تبعیدی این مجموعه ماندگار را تکمیل میکند.
از ملیحه تیره گل علاوه بر دو کتاب ارزنده در زمینه شناخت ادبیات ایران در تبعید یک دختر و یک پسر هم به یادگار ماندهاند. این بانوی پرکار چنان فروتن بود که هرگز به فکر انتشار زندگینامه خود حتی در ویکی پدیا نیافتاد. به این دلیل، برای خوانندگان و علاقمندان آثار او روشن نیست که او کی و در کدام شهر ایران به دنیا آمد. تنها این را میدانیم که دانشآموخته جامعهشناسی بود و پیش از سقوط رژیم پهلوی در ایران برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرده بود.