«حاکمیت در پی احزاب دستنشانده است»
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبهرهبر جمهوری اسلامی ایران پیش از این گفته بود که برخی شخصیتها و جریانات سیاسی در حوادث پس از انتخابات صلاحیت خود را برای حضور در نظام سیاسی از دست دادهاند. مدتی پس از این اظهارات، کمیسیون احزاب مجوز فعالیت دو حزب شاخص اصلاحطلب را لغو کرد؛ امری که با اعتراض فعالان اصلاحطلب روبرو شد. سراجالدین میردامادی، خبرنگار مقیم پاریس، میگوید، حکومت ایران سالهاست که میخواسته این احزاب را حذف کند، اما تاکنون شرایط آن مهیا نشده بود.
دویچه وله: آقای میردامادی، آیا فکر میکنید در حاکمیت ایران، ارادهای برای حذف احزاب اصلاحطلب و جلوگیری از فعالیت قانونی این احزاب وجود دارد؟
سراجالدین میردامادی: این اراده بیشک وجود داشته و دارد، ولی حاکمیت بیشتر به این فکر میکرده که چگونه میتواند این اراده را عملی کند و سعی میکرده علل و عواملی را فراهم بیاورد تا بتواند به طور کلی انتقاد از حاکمیت را و به ویژه احزاب منتقد حتی در چهارچوب حاکمیت را که دارای شناسنامه و پروانهی فعالیت هستند، از گردونهی فعالیت بیرون کند.
بهطور مشخص حاکمیت همواره تلاش میکرد، احزابی مانند حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سایر احزاب اصلاحطلب را که سعی میکردند در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی با داشتن پروانهی فعالیت سیاسی، به سیاستورزی و نقد حاکمیت، به ویژه رهبری و دولت بپردازند، از صحنه بهدر کند.
این اراده قبلا هم وجود داشته، ولی تا به امروز حاکمیت نتوانسته بود حلقهی نهایی این برنامه و پروژه را عملی کند که به نظر میرسد این روزها در پی عملی کردن آن حلقهی نهایی است.
به دلیل اینکه این احزاب از قبل هم رسانهای نداشتند، طی ۹ ماههی اخیر حتی ساختمانهایشان هم پلمب شد، اکثر اعضای مرکزی این احزاب در زندان بودند و عملاً امکان فعالیت نداشتند.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی، آقای باهنر، بحث حذف احزاب اصلاحطلب را اساساً رده کرده است. ایشان معتقد است، اصلاحطلبها و اصولگراها از اول انقلاب با هم همکاری داشتهاند و در فضای سیاسی با هم رقابت میکردهاند. ایشان میگوید که بحثی برای حذف اصلاحطلبها در میان نیست. این اظهارات آقای باهنر با رفتاری که حاکمیت در قبال احزاب اصلاحطلب دارد انجام میدهد، متفاوت نیست؟
به نظر میرسد که همینطور باشد. مضافاً بر اینکه خود آقای باهنر در دستهبندیهای درون اصولگرایان، به اصولگراهای میانهرو و حتی در مقاطعی تا حدودی به خط آقای هاشمی هم نزدیک بوده و هست. در نتیجه، اظهارات ایشان نمیتواند بیانگر نگاه حاکمیت باشد.
علاوه بر این، ما شاهد بودهایم که این همکاری، همراهی و همدلی، برای کار سیاسی در عمل وجود نداشته است و گرایشی که حاکمیت را در اختیار داشته، حتی زمانی که در مصدر دولت هم نبوده، سعی میکرده دیگر احزاب منتقد را با چالش مواجه کند، به دادگاه بکشاند، روزنامههایشان را ببندد و یا اعضای آنان را دستگیر کند.
این نگاه در طول ۲۱ سال رهبری آقای خامنهای و همچنین در طی ۵ سال استقرار دولت آقای احمدینژاد همواره وجود داشته است. آنچه آقای باهنر میگوید، شاید آرزوی قلبی ایشان بوده، اما در عمل آن را مشاهده نکردهایم.
پس از اعلام انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مباحثی تحت این عنوان مطرح شد که برخی جریانات تلاش میکنند اصولگرایان منتقد را جایگزینی برای احزاب اصلاحطلب معرفی کنند. به نظر شما، چنین امری تا چه حد در فضای سیاسی امروز ایران امکانپذیر است؟
احتمال آن زیاد است؛ به دلیل اینکه بالاخره حاکمیت نمیخواهد فضای در ظاهر تکحزبیای مانند شوروی سابق را که تنها حزب مجاز حزب کمونیست بود، به نمایش بگذارد.
حاکمیت امروز توان آن را ندارد که چنین فضایی را بوجود بیاورد، در نتیجه تلاش میکند احزاب منتقد، اما وفادار به خود را – یا بهتر است بگوییم در ظاهر منتقد، ولی در واقع سرسپرده و وفادار خود را- ایجاد کند، از آنها حمایت کند و سعی کنند به ظاهر هم که شده، اختلافنظرها در یک سری جزییات را برجسته کند و اعلام کند اینها احزاب منتقد هستند.
همزمان با حذف اصلاحطلبان که انتقادات جدیای به حاکمیت و راس نظام داشتند، ولی سعی میکردند در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند، میخواهند یک جریان سیاسی دیگر را با تابلوی منتقد، اپوزیسیون و مخالف وارد عرصهی سیاسی کنند. در حالی که در پس پرده، اختیار این احزاب دست خودشان است و عملا هیچ فضای آزادی ایجاد نشده است. تنها سعی میکنند دکور و ویترین فضای سیاسی جامعه را بهگونهای ترسیم کنند که تکحزبی بودن، بسته بودن فضا و اختناق، خیلی به اذهان عمومی داخل و خارج کشور متبادر نشود.
فکر نمیکنید، سرنوشت امروز اصلاحطلبها روزی گریبانگیر همین جریانات اصولگرای میانهرو نیز بشود؟
بیتردید همینطور است. بسته به میزان سرسپردگی احزاب به حاکمیت و یا فاصله گرفتن و انتقاد آنها از رأس حاکمیت، حتی اگر این تفاوتها اندک باشد، حتی اگر به مسائل سیاسی مربوط نباشد و به مسائل اجتماعی و اقتصادی برگردد، این حذف دامن همه را خواهد گرفت.
ماشین حذف در دههی ۶۰ گریبان بخشی از احزاب ملی، احزاب چپ و سایر نیروهای منتقد را گرفت و همینطورجلو آمد تا جایی که احزاب و نیروهای سیاسیای که در انقلاب بهمن ۵۷ پشت سر رهبران بودند و انقلاب بر روی گردهی آنها پیروز شد، به مرور از قطار پیاده شدند و از صف حامیان نظام جدا شدند.
طبعاً اصلاحطلبها آخرین گروهی نخواهند بود که از قطار فعالیت شناسنامهدار مجاز قانونی نظام جمهوری اسلامی پیاده میشوند و خود این درسی است برای سایر احزابی که با تابلوی اصولگرایی یا تابلوی اصولگرایی میانهرو و یا هر اسم دیگری، تلاش میکنند فعالیت سیاسی مجاز داشته باشند. روزی این حذف گریبان آنها را نیز خواهد گرفت.
مصاحبهگر: مهدی محسنی
تحریریه: بابک بهمنش