جلسهی خبرگان رهبری، جلسهای متفاوت؟
۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سهشنبهروز سهشنبه، ۳۱ شهریور، پس از یک ماه تعویق، ششمین جلسه از چهارمین دورهی مجلس خبرگان رهبری در ایران آغاز به کار کرد. از مباحث مجلس خبرگان در دفعات قبل کمتر اخبار و گزارشی به بیرون درز میکرد. مخالفان اصلاحطلب درون جمهوری اسلامی پیوسته به ناکارآیی این مجلس و عدم پایبندی به انجام وظایفش انتقاد داشتهاند. محور این وظایف، انتخاب رهبر جمهوری اسلامی، نظارت بر کار وی و میزان پایبندیاش به قانون اساسی و نیز خلع او در صورت لزوم است.
از نظر شماری از تحلیلگران، جلسهی این بار مجلس خبرگان چه به لحاظ بحران سیاسی بیسابقهای که جمهوری اسلامی در ماههای اخیر طی میکند و چه به دلیل اختلافات در رأس هرم این نظام از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. در بارهی چند و چون این جلسه، مباحث احتمالی در آن و میزان کارآیی مجلس خبرگان در نظام سیاسی ایران، پرسشهایی را با جواد اکبرین، پژوهشگر علوم دینی و روزنامهنگار در بیروت.
دویچه وله: بعد از یک دوره تلاطم سیاسی در ایران و شاید هم در بطن همین تلاطم سیاسی، ششمین اجلاس چهارمین دورهی مجلس خبرگان برگزار میشود. آقای جواد اکبریان، تا چه حد میشود این جلسهی کنونی را متأثر از فعل و انفعالات سیاسی موجود دانست و یکسری نتایج متفاوتی را از آن انتظار داشت، نسبت به دورههای قبلی که ما شاهد تقریباً هیچ نتیجهای از این اجلاسها نبودیم؟
اصل برگزاری این اجلاس را من نمیتوانم محصول روند و فعل و انفعالات اخیر تلقی بکنم. چون بهرحال در یک روند طبیعی این اجلاس دارد برگزار میشود. اگرچه رئیس مجلس خبرگان بسیار تمایل داشت که با توجه به قضایای اخیر اجلاس اضطراری برگزار بکند، اما با مقاومت نظام مواجه شد. نظام از این وحشت داشت که برگزاری اجلاس اضطراری مردم را به این تصور بیندازد که پس دستور کار تغییر رهبری است یا مثلاً نفی همهجانبهی رهبری است. به همین خاطر مانع شدند از برگزاری اجلاس اضطراری.
با این که اخباری میرسد مبنی بر این که اجلاس امروز بهرحال بخش ویژهای خواهد داشت به خاطر حوادث اخیر و با توجه به این که طبق آییننامهی داخلی مجلس خبرگان تمام مذاکرات محرمانه هم هست، اما از ترس این که مبادا کسی خیال کند میخواهند راجع به رهبری صحبتی بکنند یا انتقادی به ایشان بشود، آقای احمد خاتمی مصاحبهای کردند دیروز و گفتند که هیچ دستور کار ویژهای وجود ندارد. پس در خصوص اصل برگزاری اجلاس نمیشود آن را محصول اتفاق خاصی دانست. این اجلاس در روند طبیعی خودش برگزار شده است.
با توجه به این که به هر صورت این جلسه برگزار شده و آقای رفسنجانی هم در مقام ریاستاش آنجا هستند و صحبتهایی هم که امروز کردند، آنچنان صحبتی نبود که خیلی انتقادآمیز باشد یا بشود از آن مضمون جلسهای اضطراری را انتظار داشت، یعنی صحبتهای خیلی تأییدآمیزی نسبت به آیتاله خامنهای داشتند. ضمن این که اگر تمایلاتی هم باشد برای این که برخی از کارکردهای واقعی این مجلس برای نظارت و کنترل بخصوص در رابطه با این تلاطمات سیاسی احیاء بشود یا در دستور کار قرار بگیرد، آیا آقای رفسنجانی اصولاً میتواند در این مجلس کاری را پیش ببرد؟ از این مجلس با ترکیبکنونیاش و با خود نوع نگاه آقای رفسنجانی در اینروزها آیا اصولاَ میتوان انتظار معینی داشت؟
ببینید، همان طور که گفتم، ما که از محتوای مجلس خبرگان باخبر نمیشویم. خبرنگاران طبق آییننامهی داخلی فقط اجازه دارند در روز افتتاح اجلاس حضور داشته باشند و با توجه به نماز جمعهی اخیر که آقای هاشمی در آن حاضر شد، گویا تصمیمی در (رأس) نظام گرفته شده است، برای این که برای مدتی آرامشی حاکم بشود. ادبیات (رسمی) آیت الله خامنهای که نشاندهندهی نوعی عقبنشینی بود از مواضع پیشین هم نشان میدهد که بهرحال دور از چشم مردم توافقاتی در رأس نظام شده است. اگرچه من عقبنشینی آقای خامنهای را بسیار تاکتیکی میدانم و در یک واکنش انفعالی به خاموشنشدن جنبش بعد از سه ماه و حضور گستردهی سبزها در روز قدس و معتقدم که فقط فرصتی میخواهند برای این که دوباره تجدید قوا بکنند. اما بهرحال آقای هاشمی هم امروز در افتتاح مجلس خبرگان در راستای حضورش در نماز جمعه و نمازخواندش پشت سر آقای خامنهای صحبت کرد. یعنی کاملاً قابل پیشبینی بود که جلوی چشم خبرنگاران و جلوی چشم مردم موضع خاصی نخواهد گرفت. این یک نکته.
نکتهی دوم این که بیتردید بحث ویژهای در این خبرگان ما خواهیم داشت، اگرچه ممکن است اخبارش علنی نشود، ولی بهرحال ترکیب مجلس خبرگان به اعتقاد من این طور هست که بتواند تأثیر بگذارد بر آینده نظام و انتقاد به رهبری را وارد بداند. اما ما نمیدانیم باز نظام برای جلوگیری از هرگونه انتقادی یا فشار بر رهبری توسط مجلس خبرگان چه تدابیری اندیشیده است. همین قدر میتوانم بگویم که اگر مجلس خبرگان تهدید نشود و کار آن در روند طبیعی خودش پیش برود، ترکیباش و یا به عبارتی اکثریتاش میتوانند تأثیرگذار باشند، همان اکثریتیکه آقای هاشمی را انتخاب کردند برای ریاست مجلس و نه آقای جنتی را.
ولی این تأثیر احتمالاً بیشتر در جهت اصلاح برخی از رویهها در سطح رهبری است، تا مسائل مربوط به جابجایی افراد و این گونه حرفها. با توجه به مواضع اخیر آقای رفسنجانی، ازجمله صحبتهایی که اخیراَ با شبکهی تلویزیونی العالم کردند با این مضمون که در ایران اختلافی در سطح رهبری وجود ندارد، آیا به نظر نمیآید که حتا اگر تصمیمات خیلی مهمی هم در مجلس خبرگان گرفته شود، فراتر از تغییر در رویهها و رویکردها نیست؟
ببینید، تا اینجا با شما موافقم که تغییر کلانی صورت نخواهد گرفت از جنس مثلاً تغییر رهبری یا اینها. اما به اعتقاد من چیزی از جنس مهار رهبری میتواند در دستور کار خبرگان باشد. الان مسئلهی اصلی ما تغییر رهبر نیست، مهار خودکامگی اوست. روی این مسئله در واقع نمایندگان خبرگان میتوانند تأثیرگذار باشند. کافی است که مواضعی از جنس مواضع آیتاله دستغیب نمایندهی مردم شیراز در مجلس خبرگان در داخل مجلس تکرار بشود و این گزارشها به رهبری برسد و یا این که اساساً آنها بتوانند به اتفاق یک امضای قابل توجهی بگیرند برای تذکر به رهبری و هشدار به او برای مهار این تمامیتخواهی و خودکامگی که ایشان در این سه ماه گذشته در پیش گرفته است یا بیاعتناییای که نسبت به خواستهی مردم در خصوص انتخابات کرده است و موضعی که باید در خصوص شکنجهها و کشتار اخیر اتخاذ میکرد و متأسفانه این کار را نکرد. من فکر میکنم اگر عوامل دور از چشم ما تأثیر ویژهای بر نمایندگان خبرگان نگذارند، این کار حداقل عملی، یعنی مهار رهبری، ممکن است و این کم توفیقی نیست در شرایط اخیر. چون ما بیشترین ضربه را داریم از خودکامگی بیمهار رهبری میخوریم.
صرفنظر از این بحثهای جاری، این صحبت مطرح است که مقام و موقعیت مجلس خبرگان به اصطلاح یک حالت بسته و انسدادی پیدا کرده است. به این معنی که با توجه به این که اعضای آن را شورای نگهبان باید تأیید بکند و شورای نگهبان هم خودش منتصب رهبری است، طبیعی است که اعضای مجلس خبرگان نتوانند حتا آن وظایف حداقلی مربوط به نظارت و کنترل رهبر را انجام بدهند و خب کسانی هستند که معتقدند مشکل مشکل قانون اساسی است. برخی هم البته معتقدند که نه، با برخی تغییرها در آییننامهها و قوانین داخلی مجلس خبرگان میشود این سهم نظارتی را بیشتر کرد و در جهت بهبود کیفیت کارش پیش رفت. شما در این باره چه نظری دارید؟
ببینید، من فکر میکنم که میشود حتا با همین قانون اساسی فعلی ما مجلس خبرگان کارآمدی داشته باشیم. مشکل مجلس خبرگان فعلاً در حال حاضر مشکل حقوقی نیست، مشکل حقیقی است. مشکل حقوقی نیست، به خاطر این که قانون اساسی به مجلس خبرگان دو اختیار ویژه داده است. یک، نظارت بر رهبری تا حد عزل او. یعنی این اختیار را کامل قانون اساسی به مجلس خبرگان داده است. دوم این که شکل انتخابات و در واقع جزییات مربوط به مجلس خبرگان را آییننامهی مجلس خبرگان تعیین بکند با رأی نمایندگان مجلس خبرگان. این دو ویژگیای است که قانون اساسی برای مجلس خبرگان قائل شده است. خب اگر این طور است، پس مشکل حقوقی ما نخواهیم داشت. آنها میتوانند بر رهبری نظارت کنند تا حد عزل او و میتوانند در داخل خبرگان قانونی را تصویب کنند که دیگر شورای نگهبان مسئولیت تأیید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان را نداشته باشد. مثلاً به حوزهی علمیهی قم و به مراجع بیطرف واگذار بشود صلاحیت نامزدها که همهشان روحانی هستند و اجتهادشان میتواند توسط مراجع بیطرف در قم تأیید بشود.
اینها کارهاییاست که خود نمایندگان مجلس خبرگان میتوانند به لحاظ شخصی انجام بدهند و برای آن به تغییرآییننامه دست بزنند. به لحاظ حقوقی قانون به آنها این اجازه را داده است. اگر این کار را بکنند، ما نامزدهای آزادی خواهیم داشت و در یک انتخابات، اگر آزاد برگزار بشود که آن البته یک بحث دیگر است، این نمایندگان میتوانند داخل مجلس بشوند و ما یک مجلس خبرگان با اکثریت اصلاحطلب هم داشته باشیم. پس به اعتقاد من مسئلهی حقوقی نیست، الان مسئلهی ما حقیقی است و این اشخاص هستند که از ظرفیت قانونی این مجلس استفاده نمیکنند و در هر اجلاسی بجای این که رهبری را بیاورند داخل اجلاس و استیضاحش بکنند، از او سوال بکنند، بعد از سه روز اجلاس پا میشوند میروند خدمت رهبری و از او رهنمود میگیرند. این کاملاً مخالف و مقابل فلسفهی مجلس خبرگان و تعریف حقوقییی است که قانون اساسی برایش درنظرگرفته است.
مصاحبهگر: فرید وحیدی
تحریریه: عباس کوشک جلالی