"جایزه ادبی بینالمللی" برای ترجمه، راهی برای درک ادبیات جهان
۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبههر گاه از ادبیات سخن به میان میآید، اغلب منظور کتابهای ادبی برجسته در اروپا و آمریکا است. یکی از هدفهای برپایی "جایزهی ادبی بینالمللی" در برلین که از این پس به نخستین ترجمههای آثار ادبی برجسته تعلق میگیرد، تغییر و وسعت بخشیدن به دایرهی این کتابها از راه ترجمهی آثار ادبی برجسته به زبان آلمانی است. این جایزه را "خانهی فرهنگهای جهان" و "بنیاد پژوهش ذرات بنیادی" آلمان برپا کردهاند. در اینجا هدف درک "ادبیات جهان" از راه ترجمه با تمام گوناگونی آن است. علت این کار نیز، همانطور که به نظر میرسد، آن است که بازار کتاب آلمان به هر حال نیاز به تقویت دیدگاههای متفاوت از راه ترجمه و انتشار آثار ادبی خارجی دارد.
ترجمههای بسیار، خوانندگان اندک
ظاهراً فرم خاص ادبیات اروپا و آمریکا بر بسیاری از خوانندگان تأثیری گذاشته که برای گروهی از آنان خو گرفتن با ادبیات سایر کشورها دشوار است. در آلمان کتابهای نویسندگان آفریقا، آسیا و آمریکایی لاتین نه تنها به کثرت در دسترس هستند، بلکه ناشران آنها را به شیوهای خاص نیز عرضه میکنند تا در میان انبوه کتابها توجه خوانندگان را به ترجمههای آلمانی آثار فرهنگهای دیگر نیز جلب کنند.
ادبیات سیاسی دههی ۷۰ قرن بیستم
شمار ترجمههای ادبیات اروپا در سالهای گذشته بسیار افزایش یافته است. در پایان دههی ۶۰ و آغاز دههی ۷۰ میلادی تنها ناشران اندکی یافت میشدند که به آثار ادبی سیاسی در دوران پسااستعماری در حوزههای فرهنگی یاد شده علاقهمند باشند. انتشارات "پتر هامر" در شهر ووپرتال آلمان، از نخستین ناشرانی بود که پای آثار ادبی آمریکای لاتین را به بازار کتاب آلمان باز کرد. در آن زمان جو سیاسی برای ورود چنین کتابهایی مناسب بود.
مونیکا بیلشتین، مدیر این انتشاراتی، میگوید: «گروه کشورهای جهان سوم در انتشارات، که در آن زمان مدام سفارشهای منظم برنامهی چاپ کتابهای ترجمه شده را دریافت میکرد، فهرست بلندی را در دستور کار داشت. اما این روند در سالهای اخیر تغییر کرد و بسیار کاهش یافت. در سالهای اخیر به نظر میرسد که گرایش به ادبیات کشورهای دیگر تا حدی افزایش یافته است.»
جمهوری دموکراتیک آثار ادبی جهان
در آلمان علاقه به آثار ادبی کشورهای غیراروپایی در دههی ۷۰ بیشتر انگیزهای سیاسی داشت و کیفیت ادبی اثر، بیشتر در درجهی دوم اهمیت مطرح میشد. به همین دلیل تا دههی ۸۰ در اروپا ترجمهای از آثار نویسندگان بزرگ آفریقا، آسیا و کشورهای حوزهی دریای کاراییب و جهان عرب ترجمههای چندانی در دسترس نبود.
این کمبود بازار کتاب، مشکلی است که انتشارات نوپای "اونیون" شهر زوریخ در آن دهه با آن روبرو بود. لوسین لایتس، بنیانگذار این انتشاراتی، همان زمان بر این باور بود که در عرصهی فرهنگ با انتشار ترجمههای گوناگون، نوعی «جمهوری دموکراتیک ادبیات جهانی ایجاد کند که در آن همهی نویسندگان بزرگ بدون توجه به خاستگاه ملی و زبان و سبک خود در آن حاضر باشند». او میخواست که ترجمهی آثار نویسندگان بزرگ معاصر از سراسر جهان در انتشاراتی او به شکلی برابر به چاپ برسند. او با این اقدام خود گرایشی را به وجود آورد که از جمله شامهی بسیار تیز او را نسبت به نویسندگان برجسته ثابت میکند.
در همین راستا در سالهای دههی ۸۰ در انتشارات سوئیسی "اونیون" نخستین ترجمه از آثار نجیب محفوظ، نویسندهی مصری، به چاپ رسید. در سال ۱۹۸۸این نویسندهی مصری به خاطر رمانهای بزرگ خود دربارهی قاهره جایزهی نوبل را دریافت کرد. او نخستین و تنها نویسنده از جهان عرب بود که تاکنون موفق به دریافت این جایزه شده است. محفوظ نمونهای است که تأثیر جایزههای ادبی را در افزایش فروش آنها به خوبی نشان میدهد. پس از انتشار ترجمهی آثار او ناشر تنها توانسته بود ۳۰۰ نسخه از رمان او را به فروش برساند، اما در روز اعلام نام او به عنوان برندهی نوبل این رقم به ۳۰ هزار نسخه رسید.
"عنصر بیگانه" و دشواری ترجمهی آن
موفقیتهای نویسندگانی معدود میتوانند کنجکاوی مخاطبان را نسبت به ادبیات منطقهای خاص برانگیزند. البته از نظر ادبی تفاوتهای بسیاری میان کشورهای گوناگون یک منطقه وجود دارد. مونیکا بالشتین، از اعضای انتشارات پتر هامر، عقیده دارد که ادبیات آمریکای لاتین از نامهای بزرگی چون گابریل گارسیا مارکز، ایزابل آلنده یا ماریو وارگاس لیوسا سود میبرد.
این نویسندگان در بازار کتاب آلمان شناخته شدهاند و آثار آنها با شمارگان بسیار بالایی به چاپ میرسند. بنابراین نویسندگان جوان آمریکای لاتین در سالهای آینده به دلیل این پیشینه در بازار از برتری خاصی برخوردار خواهند بود.
متأسفانه حتی معروفترین نویسندگان آفریقایی نیز چنین وضعی ندارند. بسیاری از نویسندگان جوان این قاره کار خود را با دشواری بسیار آغاز میکنند.
هر چه کشور یا فرهنگی به نظر بیگانهتر بیاید، عرضهی ادبیات آن در آلمان دشوارتر است. از طرفی دشواری ترجمهی "عنصر بیگانه" نیز مشکلی است که مترجمان با آن دست و پنجه نرم میکنند و برای بازتاب آن در ترجمه بحثهای بسیاری جریان دارند. برای بسیاری از کسانی که با آزادمنشی به استقبال پدیدههای تازه میروند، ادبیات غیراروپایی کمی بیگانه به نظر میرسد. در این میان از بخشهای دیگری از جهان نیز صداهایی به گوش میرسند که حرفهای بسیاری برای گفتن دربارهی دگرگونیهای جهان در عصر جهانی شدن دارند. این حرفها با مهاجرت و تبعید و به دنبال آن تحول هویت فرهنگی پیوند مییابند. بنابراین زمان آن است که با جایزههای ادبی جدید به این صداهای تازهی ادبی توجه شود.
نویسنده: کریستل وستر/پویا راستین
تحریریه: کیواندخت قهاری