توافق فتح و حماس؛ سود و زیان اسرائيل و ایران
۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبهتلاش مصر در رسیدن دو نیروی فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه به یک توافق تاریخی، بر نگرانیهای اسرائیل از روند تحولات منطقه افزوده است. نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل در بیانیهای که بلافاصله در پی اعلام این توافق منتشر شد از تشکیلات خودگردان فلسطین خواست میان اسرائیل و حماس یکی را انتخاب کند.
تلاشهای دیپلماتیک مصر برای نزدیکی به ایران میتواند برای اسرائیل خطری جدی به شمار رود. ولی مصراگرچه پس از برکناری حسنی مبارک تغییراتی قابل توجه در سیاست خارجی خود بوجود آورده، اما یک معیار بر این سیاست همچنان حاکم است: حفظ آرامش در مرزهای ملی و امنیت کشورهای عربی منطقه.
به همین دلیل نیز مصر با وجود در پیش گرفتن راه دوستی با ایران، هنوز راه «دشمنی» آشکار با اسرائيل را در پیش نگرفته و این برای کشوری که مرزی طولانی با اسرائیل دارد حائز اهمیت است.
به عقیده برخی ناظران مصر هنوز آمادگی این را ندارد که گروه حامیان عرب خود را در برابر ایران از دست دهد. بنابراین برای ایجاد روابط با ایران بسیار محتاطانه و قدم به قدم پیش خواهد رفت. از این گذشته جغرافیای سیاسی منطقه، یک جغرافیای سنتیست که به نظر کارشناسان به این زودیها تغییر نخواهد کرد.
مهدی طلعتی استاد علوم سیاسی و امنیت ملی در سوئيس در این باره به دویچهوله میگوید: «بههر صورت مصر هم اعلام کرده که خط قرمزش تمامیت ارضی و حفظ امنیت کشورهای عربی است. ایجاد روابط ایران و مصر هم بعد از ۳۲ سال چنین کار آسانی نخواهد بود. به ویژه که هم از داخل ایران فشار هست و هم فشار بینالمللی هست.»
تهدیدها و فرصتها
درست همین فشارها است که پیشبینی چشمانداز نزدیک تحولات خاورمیانه را هم برای حکومت ایران دشوار میکند، هم برای کشورهای غربی و متحدان آنها در منطقه که این تحولات را با دقت زیر نظر دارند.
مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی که اخیرا منتشر شد از "خیزش های مردمی خاورمیانه و شمال افریقا» به مثابه «شمشیر داموکلسی» یاد کرده که «دارای پتانسیل تولید فرصت و تهدید راهبری برای جمهوری اسلامی ایران است."
به عقیده گروهی از کارشناسان این خیزشها اگر به تحولاتی دمکراتیک در منطقه منجر شوند آنگاه به «شمشیر داموکلس» برای ایران تبدیل خواهند شد و توافق حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین هم از این قاعده مستثنی نیست.
مهدی طلعتی موفقیت و یا شکست این توافق را مدیون این میداند که حماس چه تحرکی از خود نشان دهد و چه اندازه ظرفیت ورود به یک روند دمکراتیک را داشته باشد.
او میگوید: «تمام اینها بستگی دارد که پس از تشکیل دولت «آشتی ملی» چه گونه عناصر بنیادگرا و تندرو داخل حماس کنترل شوند. به این بستگی دارد که آیا دنبال این خواهد بود که به مشی ضد اسراییلی خود ادامه دهد و یا به رسمیت شناختن اسراییل را در دستور کار خود قرار خواهد داد؟ اگر این انتخابات منجر به برتری حماس شود، همان طور که چند سال پیش شد، و عناصر تندرو سر کار آیند، منطقه به هر صورت دچار بحران خواهد شد. ولی اگر این امر باعث شود که عناصر تندرو حماس به نحوی کنترل شوند و قدمهای اول برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی برداشته شود، به نظر من نکتهی مثبتی است».
به باور ناظران شکل و محتوای یک دولت فلسطینی، اگر تشکیل شود، میتواند روند صلح خاورمیانه را تقویت کند یا آن را به خطر اندازد، بر نگاه و سیاست اسرائيل تاثیر گذارد و به «دخالت» های ایران در حرکتهای اعتراضی کشورهای عرب منطقه یاری رساند یا آن را تضعیف کند. حال این «دخالت» چه در حمایت از بحرین باشد، چه بنا بر گزارشها حمایت از دولت سوریه برای سرکوب معترضان.
مخرج مشترک ایران و اسرائیل
در نگاه برخی کارشناسان، راه ایران و اسرائیل در برخورد با مسایل منطقه همیشه از هم جدا نیست. مهدی طلعتی معتقد است که نگاه ایران و اسرائیل به تحولات سوریه، نگاهی مشابه است: «در هر حال دولت سوریه دولتی بوده که در چند دههی گذشته وضعیت موجود را حفظ کرده و این حفظ وضعیت موجود به نفع اسراییل بوده است. اسراییل بههیچوجه نمیخواهد که این وضعیت فعلی بههم بخورد و دولتی بهوجود آید که بتواند، چه به لحاظ دموکراتیک و به لحاظ بنیادگرا بودن، وضعیت تعادلی را که در منطقه وجود دارد از بین ببرد. بههرحال گسترش تفکرات دموکراتیک در منطقه از یکطرف و یا عکس آن، انتشار مسائل بنیادگرایانه در منطقه میتواند به ضرر اسراییل باشد.»
او این را یک طنز تاریخی میداند که بعضی وقتها دو دشمن منافعشان یکسان میشود ومیگوید: «ایران بههر صورت کشوری است که با توجه به بافت حکومتش و با توجه به ساختار دولت و ارکان سیاسی، یک دولت دموکراتیک نیست. ایران دنبال منافع خودش در منطقه است. ایران دنبال برتری و رهبری مسائل منطقه است. ایران نیز از خود دو چهره نشان میدهد. آن جایی که باید از تحولات دموکراتیک دفاع کند، اگر از متحدینش باشند، البته دفاع نخواهد کرد و در جاهای دیگر عکس این قضیه است. یعنی بعضی وقتها نه تنها ایران و اسراییل، بلکه ایران و آمریکا هم منافعشان در منطقه یکی میشود.»
مریم انصاری
تحریریه: مصطفی ملکان