تشابهات و تفاوتهای "حزب ولایت" با "حزب رستاخیز"
۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبهمحمود احمدینژاد از آن دست رئیس جمهورهایی است که هرازگاهی سخنانش نقل محافل و مجالس میشود. از انکار هولوکاست گرفته تا ادعای هاله نور، تشبیه یکی از وزرای کابینه به هلو و خس و خاشاک نامیدن میلیونها معترض به نتیجه انتخابات.
این بار اما سخن نغز رئیس جمهوری اسلامی، طنز تلختری دارد. او در تازهترین سخنرانیاش اعلام کرده که «نظام ما تنها یک حزب دارد و آن هم حزب ولایت است». این سخن در حالی بیان شده که تنها در طول یک سال اخیر، مجوز فعالیت دو حزب لغو و دفتر یک حزب دیگر نیز پلمپ شده است. خیلی پیشتر از اینها نیز در اولین سال ریاست جمهوری احمدینژاد، یارانه احزاب سیاسی قطع شد. همچنین صفار هرندی اولین وزیر ارشاد احمدینژاد نیز در ابتدای وزارتش پیشنهاد داد که تشکلهای سپاه و بسیج جانشین احزاب شوند.
این سخن احمدینژاد، بسیاری را به سال ۱۳۵۴ برد. سالی که محمدرضا پهلوی پادشاه وقت ایران، اعلام کرد که تنها یک حزب در ایران قانونی است و آن هم حزب رستاخیز است. وی گفت هرکس نمیخواهد عضو این حزب شود بیاید گذرنامهاش را بگیرد و از ایران خارج شود.
حالا پس از گذشت ۳۵ سال از آن روز و در حالی که نوع حکومت ایران از پادشاهی به جمهوری بدل شده، ریاست این جمهوری همان سخن را تکرار میکند.
البته این یادآوری ذهنی به فکر محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین نیز خطور کرد. وی در سخنرانیاش در این باره چنین گفت: «اخیرا گفتهاند فقط یک حزب وجود دارد و همه تشكل ها و احزاب، ناباب و باطلند. واقعا عجیب است! در زمان شاه نیز او گفت که یک حزب داریم و هرکه نمی خواهد عضو آن باشد از کشور خارج شود. امروز نیز بسیاری از مردم، اساتید، دانشجوها، متخصصان، روزنامهنگاران و سرمایه های کشور در حال خروج از کشور هستند.چرا جلوی این فجایع گرفته نمیشود؟»
داریوش همایون یکی از اعضای حزب رستاخیز ایران در سالهای پایانی حکومت پهلوی، مقایسه این دو وضعیت را بیمورد میداند. او میگوید: «این حزب ولایت نه حزب است، نه تشکیلات دارد. معلوم نیست حرفش چه هست. ولایت هم مشخص نیست. آخرش این است که هر چه او میگوید، باید بشود. چون تمام سازمانهای موجود را هم دارد از بین میبرد یا از بین برده است. قصدش این است که در ایران جز سخن او سخنی نباشد. به جایی هم نخواهد رسید. ولی حزب ولایت معنایش همین است. من هیچ معنی دیگری در آن نمیبینم. موجودیتی هم پیدا نخواهد کرد. احزاب یگانه در کشور ما و در کشورهای دیگر استانداردهایی داشتند، اساسی داشتند. این هیچ چیز ندارد. فقط یک کلمه گفته است که حزب ولایت است و خبر دیگری نباید در این کشور باشد».
این روزنامهنگار و فعال سیاسی میگوید حتی اگر بر فرض محال چنین حزبی هم شکل بگیرد، شرایط زمانی حزب رستاخیز با این زمان بسیار متفاوت است: «آن نظام تک حزبی در شرایط رونق اقتصادی و ثباتی که تصور میشد خیلی جدی است، ولی زیرش خراب بود، تشکیل شد. این حزب اگر تشکیل شود، در بدترین شرایط جمهوری اسلامی است. در حالی است که دارد همه چیز ازهم میگسلد و بسیار بعید است که کمترین کمکی به بقای این رژیم بکند».
محمدعلی توفیقی عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اما شباهتهایی بین این دوره و سالهای پایانی رژیم شاه قایل است. او میگوید: « به نظر من باید شباهتها را در رویکرد دو نظام گذشته و فعلی جستجو کرد. با اینکه نظام گذشته یک نظام شاهنشاهی بوده و نظام جدید در ظاهر و در ادعا یک نظام جمهوری هست به نظر من تقطه اشتراک اینها یک رویکرد استبدادی هست که در دوره قدیم یک استبداد متفاوت بوده ولی در دوره جدید یک استبداد دینی است».
«جمهوری اسلامی از ابتدا تک حزبی بود»
در میان اظهارنظرهایی که در مورد این سخن احمدینژاد ابراز شده، برخی نیز این نکته را مطرح کردهاند که این حرف چیز جدیدی نیست و جمهوری اسلامی سی سال است که یک نظام تک حزبی است.
محمدعلی توفیقی در این مورد چنین میگوید: «به نظر من این صحبتهایی که آقای احمدینژاد کردند اصلا موضوع جدیدی نیست. در جمهوری اسلامی در سالهای دهه ۶۰ هم ما مشابه همین شعار را میبینیم، شعار "حزب فقط حزب الله و رهبر فقط روح الله". در آن شرایط این شعار جامعه تک صدایی و فاقد فعالیت حزبی را به وجود آورد که تا سالها این شرایط ادامه داشت و این امید وجود داشت که با اصلاح نظام موجود و تغییر شرایط، یک وضعیت مناسبتری از فعالیت احزاب را ما شاهد باشیم».
وی مانع جدی بر سر راه فعالیت مستقل احزاب در جمهوری اسلامی را اصل ولایت مطلقه فقیه میداند و میگوید: «من معتقدم در جمهوری اسلامی که البته در وضع و شرایط موجود عملا به حکومت فقها تنزل پیدا کرده و از آن فقط یک اسمی باقی مانده، یک مانع جدی بر سر راه فعالیت آزاد و مستقل احزاب به معنای رایج آن در کشورهای آزاد و دموکراتیک وجود دارد و آن هم به نظر من خود ولایت مطلقه فقیه است که روح مسلط بر قانون اساسی فعلی ایران را شکل می دهد».
توفیقی میگوید ولایت فقیه اساسا با اینکه جامعهی ایران یک ساماندهی ذهنی داشته باشد و یا اینکه در این جامعه و یا حتی در خود ساختار قدرت، احزاب فعالیت آزاد و به مفهوم واقعی داشته باشند، سر ناسازگاری دارد.
داریوش همایون نیز به نوعی معتقد به عدم پذیرش تفکر حزبی منتها از سوی شخص احمدینژاد است. او میگوید: «احمدینژاد آدمی نیست که هیچ تشکیلاتی را تحمل کند حتی اگر حزبی مورد نظر خودش باشد و با تسلط خودش قدرت بگیرد. او میخواهد با چسبیدن به خامنهای، که خامنهای هم روز به روز بیشتر اسباب دست سپاه میشود، هرچه ارادهی اوست در کشور عمل کند و ارادهی او هم کشور را دارد به ویرانی میکشد. بسیار بعید میدانم که اصلاً تصور یک تشکیلات حزبی را داشته باشد و کمترین علاقهای به این که خودش را درگیر این مسائل کند. چنین روحیه و چنین طرز فکری حتی با ساختار یک سازمان تک حزبی هم سازگار نخواهد بود».
انکار هولوکاست، ادعای هاله نور و خس و خاشاک نامیدن میلیونها انسان معترض، پیامدهای بسیاری برای جمهوری اسلامی داشت. باید دید پیامد این سخن نغز و تازه ریاست جمهوری اسلامی چه خواهد بود.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی