بحران هویت اصلاحطلبان و گره ناگشوده "ارتباط با رهبری"
۱۳۹۵ اسفند ۱۱, چهارشنبهپیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و گذشت ۸ سال از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و برآمد جنبش سبز در ایران از جمله عواملی بودند که باعث طرح موضوع "آشتی ملی" و الزام "تفاهم" در گستره سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران شدند؛ مسائلی که آشکار و پنهان این اواخر در سخنان نیروهای عمدتا اصلاحطلب نمود داشتهاند.
خاتمی، رئیس مغضوب دولت اصلاحات، از جمله کسانی بود که از الزام نزدیکی سیاسی و همکاری دو جناح و از "آشتی ملی" سخن گفته بود. موضوعی که با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی ایران روبهرو شد. حال بسیاری میپرسند که اصلاحطلبان در چنین شرایطی چه سیاستی را باید در پیش گیرند.
هویت اصلاحطلبان
عباس عبدی فعال سیاسی و یکی از نظریهپردازان اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه شرق به پارهای از پرسشهای مطرح پاسخ داده است. عبدی بین اصلاحطلبان و پدیده اصلاحطلبی تفاوت قائل شده و معتقد است که دنبال کردن ایدههای اصلاحطلبی دربرگیرنده یک برنامه عام و یک گرایش است و از اینرو محدود به اصلاحطلبان نیست. هم اصلاحطلبان میتوانند اقدام به کارهایی بکنند که با روح اصلاحطلبی سازگار نباشد و هم نیروهای دیگر ممکن است با عمل خود در مسیر اجرای برنامه عام اصلاحطلبی اقداماتی انجام دهند.
بیشتر بخوانید: خاتمی: اصلاحطلبان مخاطبان خود را به نخبگان محدود نکنند
عباس عبدی جبهه اصلاحطلبان را طیفی از نیروهایی میداند که در رفتار سیاسی خود گرایشهای متفاوتی را دنبال میکنند. از اینرو او بر این باور است که هویت مشخصی نمیتوان برای اصلاحطلبان قائل شد و جریانی که هویت مشخصی نداشته باشد، نمیتواند از بحران هویت رنج ببرد. او میگوید: «هویت آنها [اصلاحطلبان] به چیست؟ این یک اسطوره و دروغ محض است. این هویتی که عدهای تعریف میکنند، هویت ۸۸ است نه هویت اصلاحطلبی. اصلاحطلبها یک طیف هستند.»
این فعال سیاسی اما توضیح دقیقی پیرامون پدیده اصلاحطلبی و مختصات آن بهمثابه یک برنامه عام عرضه نمیکند، تنها تاکید میکند که اصلاحطلبی هیچگاه دنبال کردن سیاستی را تجویز نمیکند که نتوان از آن دوری جست. تعریف عباس عبدی از اصلاحطلبی، برخاسته از نگاهی مصلحتگرایانه و اخلاقی است. و آنجا که سخن از اخلاق سیاسی به میان میآید، عبدی از پایبندی به قانون موجود دفاع میکند، حتی اگر رویکرد نسبت به همان قانون منفی بوده باشد.
عادیسازی "رابطه با رهبری"
موضوع "رابطه با رهبری" از پیشنهاد اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی شروع شد. جهانگیری خواستار دیدار مستقیم آیتالله خامنهای با محمد خاتمی شده بود. در همین رابطه جواد کریمی قدوسی، نماینده اصولگرا و تندرو مدعی شده است که خامنهای آشکارا دیدار با محمد خاتمی را رد کرده و حتی خاتمی را "فتنهگر" دانسته است.
طرح مسائل اصلاحطلبان با خامنهای پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ عملا از طریق اکبر هاشمی رفسنجانی صورت میگرفت. علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در همین رابطه گفته است که هاشمی صرفا واسطه بین اصلاحطلبان با خامنهای بوده و در عمل نماینده "جریان اصلاحات" نبوده است. این در حالی است که بنا به اظهارات کریمی قدوسی، رویکرد خامنهای به رفسنجانی تغییر کرده و خامنهای در دیدار با جهانگیری به او گفته است که رفسنجانی برای او بدل به "همکار" شده و مدتهاست که او رفسنجانی را "همرزم" خود نمیداند.
مطهری در گفتوگو با خبرآنلاین تاکید کرده بود که رابطه با خامنهای نمیبایست محدود به افراد و جریان مشخصی شود و باید "ارتباط با رهبری" بدل به یک امر طبیعی و فراجناحی گردد. حال آنکه عباس عبدی "ارتباط با رهبری" را در شمار مسائل اصلی نمیداند.
او معتقد است که موضوع اصلی "مشخص کردن موضع با کل سیستم است." به باور این فعال سیاسی، مسائل اصلی که مانع از عادیسازی ارتباط اصلاحطلبان با خامنهای میشود، یکی به موضوع حصر خانگی موسوی و کروبی برمیگردد و دیگری به رابطه با رئیس دولت اصلاحات. به باور او تا این مسائل حل نشوند، ارتباط موثر با خامنهای نمیتواند شکل بگیرد.
مقایسه جنبش سبز با جنبش چریکی
عباس عبدی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با روزنامه شرق دست به مقایسه جنبش سبز با جنبش سیاهکل میزند و تاکید میکند که جنبش سبز یک "عمل ریسکی" بود و اصلاحطلب نباید مرتکب کاری شود که فضا را امنیتی کند. از این منظر میتوان گفت که نگاه عباس عبدی به جنبش سبز، نگاهی در مجموع منفی و انتقادی است.
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که آیا محدود و امنیتی شدن فضا معلول عملکرد نیروهای اصلاحطلب و هواداران جنبش سبز بوده مدعی میشود هدف از طرح این موضوع سلب مسئولیت از صاحبان قدرت نیست. اما نباید کاری کرد که طرف مقابل فضا را محدود و امنیتی کند. عبدی میگوید: «قبل از سال ۴۹ [آغاز مبارزه مسلحانه با رژیم شاه] یا یک دانشجو را در تظاهرات دستگیر میکردند یا کتابی از او میگرفتند، حداکثر سه ماه او را زندانی میکردند...اما بعد از سال ۴۹ دیگر این اتفاق نمیافتاد. اگر کسی دستگیر میشد، معمولا کارش تمام بود.»
به این ترتیب، توصیه عباس عبدی به نیروهای اصلاحطلب، پایبندی به قانون، مهار زبان و دوری جستن از هرگونه عمل تحریک آمیز و "ریسکی" است.
بیشتر بخوانید: اعلام سه روز عزای عمومی به خاطر درگذشت هاشمی رفسنجانی
مصلحتگرایی پیشنهادی عباس عبدی بیش از آنکه در پی محکوم کردن تیغ آخته باشد، به دنبال سرزنش "زبان سرخ" است. از همین روست که منع حضور خاتمی در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی توجیهپذیر میشود. به باور او منع حضور خاتمی تا هنگامی که او نتواند مانع از آن شود که طرفدارانش شعارهای نامطلوب بدهند، قابل فهم است.