«بازجو و قاضی زیدآبادی باید محاکمه شوند، نه خود او»
۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبهدکتر احمد زیدآبادی، دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت، از روز ۲۳ خرداد ماه در بازداشت به سر میبرد. در این مدت دوبار برای او قرار وثیقه صادر شده و وثیقه نیز به دادگاه تودیع شده، اما هر دو بار از آزادی او جلوگیری به عمل آمده است.
مهدیه محمدی، همسر زیدآبادی میگوید: «چون من با رسانهها مصاحبه میکنم و ظلمهایی را که بر همسرم رفته علنی میکنم، مقامات قضایی و امنیتی میخواهند به این ترتیب ما را آزار دهند».
خانم محمدی میگوید، آنقدر بیقانونی در پرونده زیدآبادی صورت گرفته که اگر حکومت عادلی باشد، باید بازجو و قاضی پرونده او را محاکمه کنند، نه خود وی را.
به گفتهی مهدیه محمدی، دادگاه رسیدگی به اتهامات زیدآبادی روز یکشنبه هفدهم آبان برگزار شده و وی به ایجاد اغتشاش در انتخابات از طریق دعوت از عبدالله نوری برای نامزدی متهم شده است.
دویچهوله: خانم محمدی، گویا یکبار دیگر قرار تودیع وثیقه برای همسر شما آقای زیدآبادی صادر شده است، ولی همچنان از آزادی ایشان جلوگیری میشود. آیا این خبر صحت دارد؟
مهدیه محمدی: بله، ایشان روز یکشنبه در دادگاه انقلاب شعبهی ۲۶ محاکمه شدند و آقای قاضی پیرعباسی بعد از اتمام محاکمهی ایشان به ما گفتند که وثیقه بیاورید. ما همانجا سند را گذاشتیم و کارهای کارشناسیاش را روز یکشنبه انجام دادیم. دوشنبه صبح من نامهی کارشناسی را بردم و به رئیس دفتر ایشان دادم. رئیس دفتر ایشان داشتند نامهی ثبت را مینوشتند که آقای پیرعباسی خودشان از اتاقشان آمدند بیرون و گفتند که فعلاً دست نگهدارید و تا ظهر صبر کنید. من هم گفتم باشد و آمدم. فردا صبح دوباره وکیلشان رفتند آنجا و پرسیدند که قضیهی آزادی آقای زیدآبادی با وثیقهچه شد. آقای پیرعباسی گفتند من خیلی شرمندهی خانمشان شدم. ایشان دیروز آمدند اینجا نشستند و خلاصه... حالا من سعی میکنم تا ظهر چهارشنبه این مشکل را حل کنم. دوباره امروز (چهارشنبه بیستم آبان) وکیلشان رفتند آنجا و دوباره به ایشان گفتند نامهی ثبت هنوز نیامده است. وکیلشان هم گفتند، ما الان میرویم ثبت پیگیری کنیم تا ببینیم نامه کجا گیر کرده است. گفتند، نه شما نروید. شما روز شنبه خبر بگیرید. یعنی دقیقاً دارند سرمیدوانند و این هم به نظر من علتش مشخص است.
علتش چیست به نظر شما؟
علتش این است که اینها چون نمیتوانند ما را رسماً و علناً آزار بدهند، این طوری اذیت میکنند. شما فکرش را بکنید، به من دو ماه ملاقات ندادند که من گفتم حتماً آقای زیدآبادی تحت بازجویی است و ممنوعالملاقات است. در صورتی که هیچ کدام از اینها نبود. یعنی آن دو ماهی که ما به ملاقات آقای زیدآبادی نرفتیم، ایشان در سلولش بوده و هیچ کسی را هم ندیده. بنابراین دو ماه به من ملاقات ندادند، چرا؟ چون مصاحبه میکنم. چون میگویم که اینها دارند چه ظلمی به ما میکنند. الان هم دقیقاً همینطور است. برای اینکه من را اذیت کنند. چون آقای زیدآبادی در بند عمومی است و هیچ مشکلی هم ندارد. یعنی بازجوییهایش تمام شده، محاکمهاش تمام شده، وثیقهاش در پرونده هست. اینها وقتی وثیقه میگیرند، همان شب طرف را آزاد میکنند. حالا این که چرا ایشان را آزاد نمیکنند، دلیلش فقط همین است که آزار بدهند. میگویند چرا شما میگویید که ما داریم ظلم میکنیم، چرا ظلمهایی که ما میکنیم را علنی میکنید. باور کنید روی پروندهی آقای زیدآبادی به قدری موارد غیرقانونی هست که اگر واقعاً حکومت عادلی باشد، باید آن بازجو و آن قاضی را محاکمه کند، نه آقای زیدآبادی را.
خانم محمدی آیا در جلسهی دادگاه ایشان که روز یکشنبه تشکیل شد، وکیلشان و شما حضور داشتید؟
من را که راه ندادند. گفتند دادگاه غیرعلنی است. ولی وکلایشان بودند. آقای شریف و خانم مغزی داخل دادگاه بودند. اتهامات ایشان را هم که میدانید، یکی تبلیغ علیه نظام و دیگری هم تبانی برای ایجاد اغتشاشات است که آقای زیدآبادی اصلاً اغتشاشی نکرده است. ایشان را روز بعد از انتخابات گرفتند. بعد هم میگویند چون شما اصرار داشتید که آقای عبدالله نوری برای کاندیداتوری ریاست جمهوری بیاید، برای همین میخواستی اغتشاش کنی. خیلی خندهدار است. چون «اصرار» داشته! ایشان که اصلا نیامده، اما چون شما اصرار داشتید بیاید، میخواستی اغتشاش کنی!
آیا آقای زیدآبادی اتهامات وارده را پذیرفتند؟
نخیر! ایشان هیچ کدام را نپذیرفتند. همه را دفاع کردند. وکیلشان هم همه را دفاع کردند. حالا دیگر باید ببینیم چه حکمی میدهند. این پروندهها که قضایی نیست، همه سیاسی است. هیچ کدام از لحاظ قانونی هیچ مبنایی ندارند.
این جلسهی دادگاه آخرین جلسه بود؟ یعنی دیگر تمام شده و باید منتظر صدور حکم باشید یا این که قرار است جلسهی دیگری برگزار شود؟
نخیر، تمام شده. محاکمهی ایشان تمام شده.
این درست است که درحال حاضر آقای زیدآبادی در بندی به نام «بند ۳۵۰ کارگری» نگهداری میشوند؟
بله، بله.
این چه بندی است؟
راستش من از چند و چون این بند ۳۵۰ کارگری زندان خبر ندارم. ولی گویا بندی است که ظاهرا کسانی که توی زندان کار میکنند، مثلاً کارهای شهرداری زندان را انجام میدهند، آنجا هستند. ظاهرا آقای پیمان عارف هم آنجا بودهاند. بعد از این که آقای زیدآبادی را آنجا بردند، آقای خانجانی را هم به همانجا بردند. الان چند روزی هست که تمام افراد سیاسی را دارند به همان بند منتقل میکنند. یعنی آن طوری که من شنیدم آقای مسعود باستانی، آقای داود سلیمانی، آقای احمدی امویی و خیلی از این بچهها را آنجا بردند. ظاهراً قرار است همهی سیاسیها را به همان بند منتقل کنند یا به اصطلاح خودشان «امنیتی»ها را، چون اینها میگویند ما مجرم سیاسی نداریم.
خانم محمدی شما آخرین بار کی موفق شدید همسرتان را ملاقات کنید؟
روز دادگاه. همان روز دادگاه ایشان را دیدیم و صدایشان را هم که روزی دوبار زنگ میزنند و میشنویم. خدا را شکر فعلاً از سلامتشان خبر داریم. البته هر کسی که ایشان را میبیند یا صدایشان را میشنود، متوجه میشود که این پنج ماه به ایشان چه گذشته. چون هنوز ته صدای آقای زیدآبادی غم است، ته صدایش گرفته است و معلوم است که این پنج ماه واقعاً به او فشار آمده.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بابک بهمنش