1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ایران و عربستان؛ در آستانه جنگی تمام عیار یا صلحی پایدار؟

میترا شجاعی۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

حمله به سفارت عربستان در تهران، تنها باعث قطع روابط دیپلماتیک دو کشور نشد. سودان، بحرین، کویت، امارات متحده عربی و اردن نیز کم و بیش از سعودی‌ها دنباله‌روی کردند. نتیجه این رویارویی‌ها چه خواهد بود؟

https://p.dw.com/p/1HZQV
عکس: Getty Images/AFP/A. Kenare

قطع روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با ایران و در پی آن دنباله‌روی سودان، بحرین و جیبوتی از قدرتمندترین کشور عربی و قطع رابطه دیپلماتیک با ایران تا کنون تنها پیامدهای حمله به سفارت عربستان در تهران نبوده است. کویت و امارات متحده عربی، سطح روابطشان با ایران را به کنسول تنزل دادند و اردن نیز سفیر ایران را برای تذکر فرا خوانده است.

اینها پیامدهایی است که در عرض چند روز پس از اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه سعودی در عربستان روابط میان دو کشور را تیره کرده است.

ایران و عربستان سعودی اما تا کنون و در دوران عمر ۳۷ ساله جمهوری اسلامی هرگز روابط دوستانه و نزدیکی با یکدیگر نداشته‌اند بلکه بر عکس در بسیاری موارد موضوعاتی باعث قطع موقت روابط دیپلماتیک دو کشور نیز شده است.

مشهورترین این موارد کشتار حجاج ایرانی توسط پلیس سعودی در راهپیمایی موسوم به "برائت از مشرکین" در سال ۱۳۶۶ بود و پس از آن برنامه ترور سفیر عربستان در آمریکا در سال ۱۳۹۰ که ادعا شد از سوی ایران برنامه‌ریزی شده بوده و تا مدتی روابط دو کشور را تیره‌تر از آنچه بود کرد.

حالا اما اوضاع کمی فرق کرده‌؛ نه منطقه دیگر شباهتی به ۳۰ سال پیش دارد و نه رهبران کنونی عربستان همان‌هایی هستند که در سال ۱۳۹۰ بودند. دولت روحانی نیز با دولت احمدی‌نژاد تفاوت اساسی دارد.

علیرضا نوری‌زاده، تحلیلگر مسائل کشورهای عربی در گفت‌وگو با دویچه‌وله تفاوت رویکرد رهبران کنونی عربستان سعودی با رهبران پیشین این کشور را اینگونه توضیح می‌دهد: «ملک عبدالله که قبلا هم در مقام امیر عبدالله ولیعهد کشور به علت بیماری ملک فهد عملا زمام امور را در دست داشت، اصولا مردی مسالمت​جو بود که ترجیح می‌داد مشکلات در اتاق​های دربسته حل شود. کمتر حرف​های تند می​زد و عملا هم دوران وی دوران آرامش در روابط با ایران بود. به همین دلیل حداقل در سال​های ریاست جمهوری دوره دوم هاشمی رفسنجانی و دو دوره خاتمی روابط دو کشور از روابط عادی همسایگی به مراتب فراتر رفته بود. در حالی که در رهبری جدید محوریت با افرادی​ست که به قاطعیت معروف​اند از جمله محمد بن نایف که در مقام معاون وزیر کشور و سپس وزیر کشور در عربستان به کسی معروف است که کمر القاعده و بعد داعش را شکست.»

نوری‌زاده اما می‌گوید حکومت‌گران جمهوری اسلامی نتوانستند این تغیر شرایط در عربستان را "هضم" کنند و در نتیجه سیاست‌شان را در مقابل عربستان بر همان منوال قبلی ادامه دادند.

گفت‌وگو با علیرضا نوری‌زاده درباره تنش میان ایران و عربستان

در برابر تندروتر شدن رهبران سعودی، از دید علیرضا نوری‌زاده، رفتار ایران هم به سمت تندروی بیشتر رفته است: «جمهوری اسلامی علیرغم مداخلاتی که در کشورهای عربی می​کرد، ولی در دوران پادشاهی ملک عبدالله همیشه حدودی را رعایت می​کرد، مثلا در مورد یمن یا بحرین یا حتی در مورد عراق. ولی امروز مقامات جمهوری اسلامی اعلام می​کنند که چهار پایتخت عربی در دست​شان است و پایتخت پنجم بزودی سقوط خواهد کرد و اشاره​شان به ریاض است. به یمن می‌روند، جایی که سعودی​ها آن را حیاط خلوت خودشان می​دانند و هرگز حاضر نیستند در دو مورد یمن و بحرین کوتاه بیایند. این را جمهوری اسلامی باید می​دانست. یا حمایت جمهوری اسلامی از رژیم سوریه که این​ها دست به دست هم داد و فضا را بسیار پرتنش کرد. دقیقا مانند یک انبار باروت بود که یک کبریت می​خواست. این کبریت را هم جمهوری اسلامی کشید.»

نوری‌زاده اما معتقد است که دولتمردان جمهوری اسلامی به موقع متوجه خطیر بودن اوضاع شدند و "فتیله را پایین کشیدند". عربستان سعودی هم با اعلام این موضع که در هر حال در مذاکرات صلح سوریه شرکت خواهد کرد، در حقیقت نشان داد که علاقه‌ای به گسترده شدن ابعاد این درگیری ندارد.

"به نفع عربستان است که جنگ نیابتی به جنگ واقعی تبدیل شود"

شهریار آهی، تحلیلگر سیاسی مقیم سوئد، می‌گوید هرچه درگیری میان ایران و عربستان در حالت نیابتی و کم‌تنش اما نه بی‌مسئله باقی بماند، این به نفع ایران و به ضرر عربستان است.

او در گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید: «رقابت​ها و جنگ​های نیابتی این دو کشور در منطقه تا وقتی که در شدت پایین و اختلافات موضعی و نه استراتژیک باشد، به نفع ایران است. دلیلش هم این است که در جاهایی مثل یمن یا بحرین کافی​ست که مسئله لاینحل بماند تا فشار روی عربستان بیشتر بشود. این برای ایران کافی​ست. در حالی​ که عربستان باید ببرد.

عربستان باید به جایی برسد که در یمن یک حکومت مقتدری که بتواند امنیت​اش را حفظ کند روی کار بیاید. یا در جایی مثل لبنان وقتی که شرایط ناآرام است، حزب​الله دست بالاتری دارد و سنی​های تحت​الحمایه عربستان دست​شان خیلی ضعیف​تر می​شود. یا همین نابسامانی اوضاع در سوریه دست ایران را قوی​تر و حضور ایران در سوریه را موجه​تر می​کند. این است که در شرایط رقابت با شدت پایین، نه جنگ واقعی، مسائل به نفع ایران تمام می​شود. از نظر اقتصادی هم همین طور، این شرایط می‌تواند قیمت نفت را بالا ببرد و این به نفع ایران است.»

شهریار آهی که سفرهای متعددی به عربستان داشته و از نزدیک با دربار این کشور آشنایی دارد معتقد است وقتی کار به جنگ واقعی بکشد، عربستان دست بالاتری از ایران خواهد داشت، به خصوص در نیروی هوایی: «عربستان بهترین هواپیماهای آمریکایی را در اختیار دارد که هدایت آنها چندان مهارتی هم لازم ندارد. کافی است در چند ۱۰ کیلومتری هواپیمای ایرانی فقط یک دکمه را فشار دهند تا موشک​های هوا به هوای عربستان نیروی هوایی ایران را واقعا از بین ببرند. آن وقت دیگر زمین زیر پای آن​ها خواهد بود که هر کاری می​خواهند بکنند.»

گفت‌وگو با شهریار آهی درباره تنش میان ایران و عربستان

از دید آهی خطر زمانی است که ایران اختلافات را به حدی برساند که عربستان بگوید من چرا در زمین ایران بازی ​کنم؟ یعنی در آن حوزه​ای که ایران برتری دارد. به جای آن میزان خشونت را ​ بالاتر می‌برد و به جنگ واقعی​ نزدیکترش می​کند، آنجا که برتری با عربستان است. شهریار آهی می‌گوید: «نقطه خطر عدم ثبات در موازنه استراتژیک بین ایران و عربستان دقیقا همین آستانه خشونت با شدت بالاست.»

"چاره‌ای جز مصالحه نیست"

علیرضا نوری‌زاده اما معتقد است هم شرایط منطقه و هم میزان عقلانیت حاکم بر دولتمردان دو کشور، مانع از آن می‌شود که تنش‌ها به یک درگیری منطقه‌ای ختم شوند. او می‌گوید: «در هر دو کشور هر دو طرف به بن​بست رسیده​اند. در سوریه هرچه این جنگ ادامه پیدا بکند به نفع داعش است و هیچ کس نمی​خواهد داعش قدرتمند بشود. بنابراین جمهوری اسلامی هم باید گزینه​های دیگر را بررسی کند. گزینه​های دیگری غیر از اسد هم هست که جمهوری اسلامی می​تواند مطمئن باشد که منافع و مصالحش​ ضمانت می​شود. برای جمهوری اسلامی عمده​ترین مسئله این است که راهی برای رساندن کمک به حزب​الله داشته باشد. اگر حکومت بعدی سوریه این راه را در اختیارش بگذارد، به مصلحت است که دست از پشتیبانی اسد بردارد. همین طور در یمن. دولت قانونی یمن آماده است با حوثی​ها کنار بیآید. تعدادی وزارتخانه به آن​ها بدهد و همان موقعیتی را پیدا کنند که تقریبا حزب​الله در لبنان دارد. بنابراین به نفع حوثی​ها و جمهوری اسلامی​ست که این​ها بخشی از حکومت بشوند. چون حکومت مطلق را نمی​توانند به دست بگیرند. بعد هم متحدشان علی عبدالله صالح در یمن بسیار منفور است. این است که به مصلحت هم ایران و هم طرف دیگر است که راه وسطی پیدا بکنند به جای اصرار براینکه ما راه​مان درست است و شما راه​تان غلط.»

و آیا عربستان هم در مقابل حاضر است قدری از مواضعش کوتاه بیاید؟ علیرضا نوری‌زاده می‌گوید: «نگاهی به جهان عرب از دهه ۶۰ میلادی بکنیم. حتی جمال عبدالناصر که با سعودی​ها و اردنی​ها دشمن بود، سال ۶۷ ناچار به اتحاد با هردو شد و این اتحاد همچنان در منطقه دوام داشته است. صدام حسین را می​بینیم که با ملک حسین بهترین دوستی​ها را برقرار کرد، در حالی​که دشمن هم بودند. یا شاه ایران با صدام قرارداد الجزیره را بست و جمهوری اسلامی با صدام حسین از در آشتی بر آمد. می‌خواهم بگویم شرایط منطقه رسیدن به ثبات را ایجاب می​کند. هیچ​کدام از این کشورها همسایگان​شان را وارد نکردند یا نمی​توانند صادر بکنند. باید باهم زندگی کنند و این قدر مصالحشان متداخل است که نمی​شود ازهم جدا یا تفکیکش کرد. پس باید باهم کنار بیآیند.»

با این وجود شهریار آهی با اشاره به ماهیت حکومت کنونی عربستان معتقد است این رژیم آمادگی‌اش برای خشونت بسیار بالاست؛ نمونه آن ورود به جنگ یمن بود که ایران اصلا انتظارش را نداشت.

آهی اما تاکید می‌کند که با داده‌های کنونی نمی‌توان به یک نتیجه قطعی رسید. او تنها هشدار می‌دهد: «همین الان می​شود به دهها سناریو فکر کرد که با فاکتورها و نیروهایی شروع می​شوند که تحت کنترل کامل ایران و عربستان نیستند و هرکدام از این​ها ممکن است موجب عبور از آستانه خطر شوند».

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه