الگوهای مصرف ایرانی نیازمند تغییر است
۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبهدکتر اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست در گفتگو با دویچهوله، استفاده بیرویه و ناآگاهانه از سوخت، انرژی و مواد غذایی را طناب دو سویهای میبیند که یک سرش به دست دولت و سر دیگرش به دست مردم است.
دویچهوله: صندوق جهانی پول، ایران را دومین کشورجهان از نظر پرداخت یارانه انرژی با رقم ۳۷ میلیارد دلار معرفی کرده است. با این پرداختها، میتوان امیدی به صرفهجویی در انرژی داشت؟
اسماعیل کهرم: با کمال تأسف باید از زبان وزیر نیرو بگویم که مقدار یارانهی انرژی، از کل درآمد کشاورزی و صنعت در این مملکت بیشتر است. معنای این کار این است که ما چاه عمیقی درست کردهایم و هرچه از صنعت و کشاورزی در میآوریم در این چاه ویل میریزیم!
مقداری از این مشکل به دستگاههایی بازمیگردد که ما مصرف میکنیم. راندمان نیروگاههای گازی که برق تولید میکنند، در جهان ۵۰ درصد است و در مملکت ما ۳۵ درصد. همین را تعمیم دهید به سدها، نیروگاههای برق آبی، نیروگاههایی که با سوخت کار میکنند تا دستگاههایی مانند فریزر، تلویزیون، ضبط صوت و غیره که پرت الکتریکیشان، سه برابر دستگاههایی است که مثلا در ژاپن استفاده میشوند.
اطلاع رسانی یا سیاستگزاری کلان دولت برای الگوی مصرف چقدر تعیین کننده است؟ نمیتوان گفت که تنها مردم بیمبالاتی میکنند.
بله درست است! مسئله مملکت ما ارزان بودن انرژی است. ما هنوز بنزین لیتری ۱۰۰ تومان داریم در حالی که قیمت این سوخت در خارج از ایران پنج شش برابر است. ما از اتومبیل کم مصرف استفاده نمیکنیم و سرانهی مصرف بنزینمان از خانواده ژاپنی یا آمریکایی خیلی بیشتراست. ارزانی و یارانه دولت این انرژی را بسیار بی قدرکرده است. در پمپ بنزینها بارها دیدهایم که هنگام سوخت زدن، یکی دو لیتر بنزین زمین میریزد و کسی توجه نمیکند. در حالی که اگر قرار باشد قیمت بنزین بیشتر باشد، آنوقت قدرش را میدانند. این طناب دو سویهای است که یک طرف آن را دولت میکشد و طرف دیگرش را مردم.
صرفنظر از موضوع انرژی، الگوی مصرف مواد خوراکی در ایران نیز متفاوت است. مثلا سرانه استفاده از شکر و نان و روغن طبق آمارهای جهانی از خیلی کشورهای غنی بالاتر است. ما مردم ثروتمندی نیستیم اما چرا روشهای مصرفمان گشاده دستانه است؟
بله این موضوع فرهنگی است. خانوادهها تا روزی یک کیلو و نیم، کنارهی نان را دور میریزند. اگر این مقدار را دور نریزیم، شاید کمبود واردات گندم ما بتواند جبران شود. متأسفانه این اسراف هر روز در خانوادهها و رستورانها تکرار میشود. دلیل مردم این است که نان خوب پخته نمیشود و کنارهها خمیر هستند و نانوایی ها را متهم میکنند.
ما وقتی دو سه نفر میهمان داریم، به اندازه یک لشکر غذا درست میکنیم و بعد دور میریزیم. باور کنید اگر ما الگوی خانوادههای اروپایی را رعایت میکردیم، از نظر برنج و گندم و آرد و غیره خودکفا میشدیم. اگر سطل زباله خانوادههای ایرانی را مطالعه کنیم، مقدار زیادی ماکارونی، برنج و نان میبینیم که اصلا دور ریختنی نبودهاند. برای این مشکل باید فرهنگسازی شود.
خود شما چه پیشنهادهای عملی برای تغییرالگوی مصرف دارید؟
تصمیمگیرندگان ما چنان از مردم جدا هستند که خود را در این مسائل دخیل نمیبینند. من اگر وزیر کشاورزی بودم، میرفتم در تلویزیون به مردم نشان میدادم که گندم با چه زحمتی تبدیل به آرد و نان تبدیل میشود و آن وقت کنارههای نان را در ملاء عام جدا میکردم و میخوردم و میگفتم این شما را نمیکشد، بلکه باعث بهبود اقتصاد خانواده میشود. میدانید هر خانواده ایرانی اگر سالی ۲۰۰ هزار تومان پول نان را که دور میریزد خرج اقتصاد خود کند چه می شود؟
وزرا و وکلای ما متأسفانه اطلاع درستی از مصرف صحیح ندارند و در همین فرهنگ بزرگ شدهاند. در درجهی اول باید به آنها اطلاع رسانی شود. در درجهی دوم به خانوادهها و مهم تر از همه، باید به کودکان از سوی مدارس آموزش الگوی مصرف درست را داد.
روز شنبه ۲۸ مارس از سوی طرفداران محیط زیست، بسیجی راه افتاده بود که در زمان معینی، به مدت یک ساعت چراغهای اضافی را خاموش کنند. اسم این پروژه ساعت زمین بود. این موضوع در ایران بازتابی داشت؟
با کمال تأسف خیر! خیلی جالب است که از طرف نظام، امسال به نام سال اصلاح الگوی مصرف تعیین شده در حالی که اگر وزرای مربوطه میخواستند این را جا بیندازند، بجا بود که این یک ساعت را در ایران هم اعلام میکردند تا اثراتاش را ببینیم. چشم بستن به روی این موضوعها و بیتوجهی به آنچه در دنیا میگذرد، باعث میشود که الگوی مصرف تنها یک شعار باشد. درست این بود که ما از این موقعیت طلایی استفاده کرده و با سایرین در دنیا هماهنگ شویم. بعد آمار بدهیم که چقدر صرفهجویی کردیم. چقدر ارزش برق را دانستیم. چقدر آسمان شهر روشن شد و ستارهها رادیدیم. متأسفانه کسی اعتنا نکرد.
فعالان محیط زیست هم میان خود اطلاع رسانی نکرده بودند؟
متأسفانه فعالان محیط زیست به خاطر اتهامهایی که به آنها زدند، غیرفعال شدهاند. تشکلهای مردم نهاد و ان جی اوها خیلی غیرفعال شدهاند. هیچیک تریبون، رسانه و امکان بیانیه دادن ندارند. نخیر، کسی در داخل در این زمینه اطلاع رسانی نکرده بود. ما در این عرصه، هنوز قدمهای نوزادی را بر میداریم.