اسرائیل سرپل بهبود مناسبات ایران و آمریکا
۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبهتلاش محمود احمدینژاد برای گفتگو با مقامات آمریکایی و تنشزدایی با دولت آمریکا پس از سه دهه، به نظر میآید چندان آسان نخواهد بود. نمایندگان دولت آمریکا بارها تکرار کردهاند که عادی کردن مناسبات به آمریکا از تغییر رویکرد جمهوری اسلامی با اسرائیل میگذرد و سخنان رحیممشایی به منظور تلطیف فضای سیاسی بوده است. از ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران در بارهی انگیزهها و بازتابهای اظهارات رحیممشایی پرسیدهایم.
دویچه وله: آقای دکتر یزدی، آقای اسفندیار رحیم مشائی، معاون رئیس جمهور گفته بود که جمهوری اسلامی ایران دوست مردم اسرائیل است. خب، اینکه حرف بدی نبود. چرا اینهمه اعتراض و جنجال بر سر آن درگرفت؟
ابراهیم یزدی: در این مورد گروههای محافظهکار و راست ایران دیدگاههای متفاوتی دارند. برخی از آنها معتقدند، کل مردمی، یعنی یهودیانی که از کشورهای مختلف جهان رفتند و سرزمینهای فلسطینی را اشغال کردند، در این گناه بزرگ سهیم هستند. بنابراین، یک فرد برجستهی جمهوری اسلامی ایران نباید چنین سخنی را بر زبان براند. شاید مهم دقت در این نکته باشد که انگیزهی اصلی آقای مشائی با این سخنان چه بوده است. شاید او میخواسته مقداری از زهر صحبتهای قبلی آقای احمدینژاد پیرامون تکذیب هلوکاست، بکاهد.
بطور منطقی، خلاف حرف آقای رحیم مشائی یعنی دشمنی جمهوری اسلامی با کل مردم اسرائیل، اینطور نیست؟
از دیدگاه کسانی که با حرف آقای مشائی مخالفت کردهاند، همین است.
برخی صاحبنظران معتقدند که اظهارات آقای مشائی، در واقع حرف آقای احمدینژاد بوده و فقط او آن را بیان کرده است، بطوریکه خود آقای احمدینژاد هم گفت که این حرف دولت است. این صاحبنظران معتقدند که علت طرح این مسئله تلطیف فضای سیاسی برای رابطه دیپلماتیک و ایجاد فضای تفاهم با آمریکا بوده است، چرا که اسرائیل سرپل رابطه با آمریکاست. شما چه نظری دارید؟
این طبیعیست که اگر چنانچه ایران بخواهد روابط خودش را با آمریکا بهبود ببخشد و تنشهای موجود را کاهش بدهد، لاجرم میبایستی در وضعیت کنونی جهان، رابطهی خود، یا دیدگاه و موضع خود را نسبت به اسراییل بر مبنای یک رابطهی منطقی قابل قبول قرار بدهد. منتها مشکل اینجاست که چه آقای احمدینژاد که آن سخنان بیربط را در مورد هولوکاست گفت، که هیچ ربطی به منافع ملی ما ندارد، یا سخنانی که آقای اسفندیار مشائی میگوید، اینها تماما نشان از آن دارد که این آقایان شرایط کنونی بینالمللی را درک نمیکنند و توجه ندارند که در چارچوب منافع ملی چگونه بایستی با جهان بیرون تعامل کرد.
گفته میشود سخنان آقای رحیممشائی و اظهار نظر رهبر جمهوری اسلامی در مخالفت با این سخنان، نشانگر تضاد میان حکومتیها و بدنهی حکومتی در درون جامعهاست. یعنی اینکه اگر هم حکومت جمهوری اسلامی، بر پایهی منافع نظام، بخواهد در رابطهاش با آمریکا تنشزدایی کند، که البته اسرائیل سرپل این تنشزدایی است، این بدنهی حکومتی جمهوری اسلامی است که مقاومت خواهد کرد. نظر شما چیست؟
من تردید دارم که بتوانیم [این مخالفت را] از جانب بدنهی جمهوری اسلامی بدانیم. برای این که هیچ نوع نظرسنجی و همهپرسی در ایران وجود ندارد که ببینیم بدنهی مردم چه تفکرات و تصوراتی دارند. اما اگر مقام رهبری در مورد سخنان آقای مشائی موضع گرفتند، علتش این بود که نمایندگان تندروی مجلس و یا برخی از روحانیون قم مواضع به شدت مخالفی گرفته بودند، به طوری که ایجاد یک بحران در روابط دولت و مجلس و روحانیون میکرد. (آقا) خواستند که آن را جمعوجور کنند و با موفقیت هم تمامش کردند.
گفته میشود آقای احمدینژاد در آستانهی سفر خود به آمریکا تلاشهایی داشته است تا با نمایندگان دو کاندیدای دمکرات و جمهوریخواه ریاستجمهوری گفوگوی مستقیم داشته باشد. در حالیکه در دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایشان و آقای مهاجرانی بشدت مورد حملهی محافظهکاران قرار گرفتند، زیرا که بطور تلویحی از عادی سازی روابط و گفتوگو با آمریکا سخن گفته بودند. آیا در این میان تغییری در سیاست خارجی ایران رخ داده است؟
تغییراتی رخ نداده است. از ابتدا هم ما میدانستیم کسانی که در ایران میخواهند تنشها را با آمریکا کاهش بدهند. اما این بحث بوده که کدام گروه باید این کار را بکند. موقعی که در دوران آقای خاتمی، حتا در زمان آقای هاشمی این مسایل مطرح بود، جریانهای تند به شدت مخالفت میکردند. ولی حالا چون اختیار کامل سه قوه در دست خودشان قرار گرفته است، میخواهند خودشان این کار را بکنند. و گرنه از قبل هم بر پایه اطلاعاتی که ما داشتیم، میخواهستند این روابط بهبودی پیدا کند.