اراذل و اوباش بهانهای برای "مبارزه با التقاط"
۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعهمهدی محمودیان، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر که از نزدیک موضوع دستگیری و نحوه نگهداری به اصطلاح اراذل و اوباش را پیگیری کرده، در مصاحبه با دویچهوله نسبت به زمینه سازی برای دستگیریهای بعدی در میان متتقدان و کنشگران هشدار میدهد.
دویچه وله: آقای محمودیان مراحل چهارم و پنجم طرح ارتقای امنیت اجتماعی شروع شده. گزارش یا بیلانی از مرحله اول طرح در دست هست؟
مهدی محمودیان: مرحله اول اوایل اردیبهشت شروع شد. کسانی که سراسرمشکی پوشیده بودند و صورتهایشان را نقاب زده بودند، شبانه به خانهها هجوم آوردند و افراد را دستگیر کردند. دستگیرشدگان را با سر و صورت خونین درخیابانها گرداندند. آنها را مجبور کردند علیه خودشان تعابیر غیراخلاقی زشتی به کارببرند. به گردن تعدادی آفتابه آویزان کردند تا حیثیت انسانیشان را به طور کامل زیر پا بگذارند. بعد که فرمانده نیروی انتظامی تهران در این مورد صحبت کرد، هدف را شکستن هیمنه این افراد دانست. باید بگویم من درتمام قوانین موجود ایران گشتهام. نه به کلمه هیمنه برخوردهام و نه به این که شکستن آن وظیفه یک دستگاه باشد. با بررسی وضعیت کسانی که آزاد شدهاند، می توان دید اگر آنها قبلا مورد لعن مردم بوده و حرمت اجتماعی نداشتند، اینک تبدیل به قهرمانهای محلهشان شدهاند. مردم الان آنها را مظلوم تلقی میکنند. با آنها همدردی میکنند. بنابراین موضوع شکستن هیبت مجرمان، منتفی است.
دویچه وله: هنگام اجرای این طرح در تهران به رفتارنیروی انتظامی خیلی انتقاد شد. آیا اساسا پلیس حق داشت مجرمان را گروهی، بازداشت کند؟
مهدی محمودیان: پس از پخش فیلم و عکس از تلویزیون و مطبوعات از دستگیری اراذل و اوباش، وقتی اعتراض مردم نسبت به رفتارهای غیرانسانی با مجرمین بالا گرفت، گفتند برخی رفتارها بد بوده و ما همه را تایید نمی کنیم. چند مامور بهطور صوری محاکمه و توبیخ شدند. درمورد غیرقانونی بودن کار نیروی انتظامی، حقوقدانها صحبت کردهاند. اما من به طور خلاصه بگویم که نیروی انتظامی به جز موارد برخورد با جرایم مشهود، حق بازداشت واحضار هیچیک از شهروندان را ندارد.
دویچه وله: جرایم مشهود، یعنی جرایم آشکار؟
مهدی محمودیان: نه! جرم مشهود یعنی وقتی جرم در حضور ماموران پلیس اتفاق بیفتد. ماموران پلیس تنها در چنین صورتی، آنهم چنانچه بلافاصله پس از وقوع جرم، مجرم را در حال فرار ببینند، اجازه بازداشت دارند. یعنی اگر پلیس مجرم را فردای روز جرم هم ببیند، اجازه بازداشت ندارد و بازداشت باید با دستور قضایی باشد. بههر حال با بالاگرفتن اعتراضها خود سردار رادان گفت که رفتارها غیر مسئولانه بوده و از طرف چند سرباز و مامور جزء سر زدهاند. گفتند شرایط ویژه بوده. بحران امنیتی بوده و به این ترتیب موضوع را توجیه کردند.
دویچه وله: بعد از دستگیری چه؟ خبرهای خیلی بدی از نوع نگهداری بازداشتیها میارارسید...
مهدی محمودیان: بعد از بازداشت آنها فجایعی رخ داده که تحت هیچ شرایطی قابل توجیه نیست. نزدیک ۴۰۰ نفر جوانان تربیت شده جمهوری اسلامی را به سولههایی در نزدیکی گورستانهای تهران در جنوبیترین قسمت شهر بردند. به گفته فرماندهی نیروی انتظامی، ۹۰ درصد این افراد بین ۲۰تا ۳۰ سال داشتند. اینها همه تربیت شده انقلاب هستند. در این سولهها، کانتینرهای فلزی را به صورت اتاق اتاق درآورده بودند. در هر کانتینر ۴۰ نفر را نگاه میداشتند که به طور عادی برای ۲۰ نفر جا دارد. بازداشت شدهها آب و غذای مناسب نداشتهاند. اینها را ۴ ماه در تابستان با درجه حرارت ۴۵ درجه به بالا نگهداشتهاند. در هر سوله یک دبه ۲۰ لیتری آب بوده برای مصرف ۴۰ نفردر یک روز. این آب برای دستشویی هم استفاده میشده. توالت هم، ظرفی داخل همان سوله بوده است. اینها را هفتهای یکساعت برای هواخوری بیرون میبردهاند. وعده غذا هم دو وعده بوده که دستکم ده نفر که آزاد شدهاند شهادت دادهاند. در روز تنها ۴ حبه قند به اینها میدادهاند. بهعلاوه دو وعده غذای سیب زمینی. هربار یک سیب زمینی.
دویچه وله: غیر از آنها که اعدام شدند، کسی هم جان خود را در سولهها از دست داده؟
مهدی محمودیان: طبق گزارش تایید شده و رسمی، بیش از ده نفر در این سولهها جان خود را از دست دادهاند. اما به گزارش افرادیکه آزاد شدهاند، بیش از ۲۰ نفر در سولهها مردهاند.
دویچه وله: این خبرها را چه کسانی به شما دادهاند؟
مهدی محمودیان: این جریانها را آنها که اشتباهی بازداشت شده بودند و بیرون آمدهاند تعریف کردهاند. دو ماه طول کشیده تا اینها را که اشتباهی گرفته بودند،آزاد کنند. نیروی انتظامی به شدت آنجا را قرنظینه کرده بوده تا کسی وارد نشود و هیچ خبری به بیرون درز نکند. تنها خبرهایی که بیرون آمد از طرف کسانی بود که اشتباهی دستگیر شده بودند. طبق اطلاعاتی که بعد به دست آمد، تعدادی از این افراد را که مریض شده بودند، به بهداری اوین و بیمارستان سجاد منتقل میکنند. برخی اینها به دلیل ضعفهای شدید جسمی، روزهای متوالی در کوما بودهاند. یکی از آنها شش روز در بیمارستان سجاد به صورت کوما بود و حتی اجازه ندادند که خانوادهاش به دیدن او برود. یکی از زندانیان که تازگی آزاد شده، روز دستگیری ۱۰۰کیلو بود و الان ۵۰ کیلو. باید پذیرفت که برخی از افراد دستگیر شده مجرم بودهاند و معنای دستگیری را باید اینطور فهمید که خلاف قانون عمل کرده بودند. اما سوال ما از نیروی انتظامی این است که آیا نگهداری این افراد در سولهها با قانون منطبق بوده است یا خیر. از آنها به عنوان اراذل و اوباش نام میبرند اما آیا رفتاری که ماموران پلیس با اینها کرده، خودش اراذل و اوباش گری دولتی نیست؟
دویچه وله: آیا خانواده ها یا خود کسانی که آزاد شدهاند، اقدام به شکایت قانونی کردهاند؟
مهدی محمودیان: برخی از این خانوادهها شکایت تنظیم کرده و به کمیسیون حقوق بشراسلامی بردهاند اما مقامات قضایی اصلا توجه نمیکنند. معمولا شکایت را دریافت میکنند و بعد رسیدگی نمیکنند. در این موارد اصلا شکایت را تحویل نمیگیرند. برخی خانوادهها را که رفتهاند برای شکایت، مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. من حداقل دو تن از مادران را دیدم که کتک خوردهاند و یکیشان الان دو ماه است پایش در گچ است. آنها تهدید شده اند که مبادا شکایت کنند وگرنه بچهها را اعدام میکنند. اینها هم که آزاد شده اند تعهد دادهاند که هیچ شکایتی نکنند و نگویند با آنها بد رفتاری شدهاست. مادر یک زندانی در ملاقات دیده که ناخن پسرش سیاه است. مادرکه به قاضی موضوع را انتقال داده، مورد اهانت قرار گرفته و بعد به او گفتهاند چون قند پسرت پایین است، ناخنهایش سیاه شدهاند.
دویچه وله: الان که هوا سردتر شده، آنها را از سولهها بیرون آوردهاند؟
مهدی محمودیان: اینها را از ۲۰ روز پیش به اوین انتقال دادهاند. البته اکثریت آزاد شدهاند. در اوین هم به جز سه چهار نفر بقیه به زندان عمومی منتقل شدهاند.
دویچه وله: در صحبت هایتان گفتید تعدادی اشتباهی دستگیر شده بودند...
مهدی محمودیان: تعدادی روی لجبازی و اختلاف و رقابتهای محلی دستگیر شده بودند. خبر برخی از این افراد را نیروهای مقاومت محل، بسیج محل و افراد مرتبط با نیروی انتطامی داده بودند. البته در مورد همه این چنین نبوده که مجرم نبوده باشند بلکه جرمشان بسیار بسیار جزییتر از این بوده که کارشان به این روز بکشد. من دو نفر را در میان بازداشتیها می شناسم که اصلا اراذل و اوباش نبودهاند. اصلا هیچ جرمی نکرده بودند. یکی جانباز ۷۵ درصد است و دیگری مهندس مکانیک است که دو فرزند دانشجو دارد. این مهندس، اصلا در این دعواها نبوده. تنها با همسایه بالایی سر قوانین آپارتمان نشینی یا مثلا پارک ماشین اختلاف داشتهاند. از بد اتفاق، یکی از دو فرزند مرد همسایه، جزو نیروهای مقاومت بوده و رفته گفته این اراذل اوباش است. شبانه ریختهاند خانه این آقا و پس از دو ماه و نیم اثبات شده که اصلا ایشان اشتباهی بازداشت شده است. پس از اثبات بیگناهی هم، مجبور شده تعهد بدهد که هیچ شکایت و اعتراضی نکند. دو برگه سفید هم امضاء کرده که اگر رفت شکایت کرد، با آن برگه ها ثابت میکنند که مجرم است!
دویچه وله: آن جانباز ۷۵ درصدی چه؟
مهدی محمودیان: برای هیچکدام از دستگیرشدگان وکیل قبول نمیکردند. وکیل این جانباز یک روحانی بود و با تلاش زیاد توانست بالاخره وارد سولهها شود و او را پس از یکماه و نیم نجات دهد. خبر این موضوع در نشریات چاپ شد.
دویچه وله: همه دستگیریها در خانهها بود؟
مهدی محمودیان: نه؛ با شروع عملیات، خیلی از مجرمان کوچک و بزرگ دستگیر یا احضار شده بودند. برخی از آنها رفته بودند خودشان را معرفی کرده بودند. موقع اجرای عملیات، با هدفی شکستن هیمنه اینها، همانطور که آقای رادان گفت، اینها را دوباره به محلههایشان میبرند. کتک میزنند و آن نمایشها را جلوی مردم محل میدهند و بعد دوباره به بازداشتگاهها انتقال میدهند و دست آخر به سولهها میبرند. در مورد بقیه هم اینجور است که بیشترشان با شروع عملیات یا بازداشت شده بودند یا احضار شده بودند و برخی رفته بودند خود را معرفی کرده بودند. با هدفی که آقای رادان گفت برای شکستن هیمنه اینها، این افراد را دوباره به محلشان میبرند و مورد ضرب و شتم قرار میدهند و دوباره بازداشت و به سولهها منتقل میکنند. بیشتر از نیمی از این افراد اینگونه بازداشت شدهاند.
دویچه وله: گفتید غالب اینها جرایمی داشتهاند کوچک و بزرگ. جرم عمومیشان چه بوده؟ مزاحمت برای مردم ؟ چاقوکشی کرده بودند؟ باج میگرفتند؟ دزدی میکردند؟
مهدی محمودیان: واقعیت این است که اینها تقریبا تمامی جرایمی را که پلیس گفته بود، به تناوب انجام داده بودند. اما سوال اینجاست که آیا همه این اعمال را در همان شب دستگیری انجام داده بودند؟ در یک هفته آخر کرده بودند؟ این خلافها و جرایم، دو سال، سه سال، پنج سال در پرونده اینها بوده. نیروی انتظامی در این مدت کجا بوده؟ وقتی نیروی انتظامی کسی را دستگیر میکند و اعلام میکند که تنها یک نفر۵۰ مورد تجاوز به نوامیس مردم داشته، این ۵۰ مورد را در یکشب انجام داده این آقا؟ یا دریک مدت زمانی سه ساله؟ نیروی انتظامی در این سه سال کجا بوده؟ آیا بهخاطر عملکرد و کمکاری نیروی انتظامی نبوده که مردم جرات نکردهاند شکایت کنند؟ آیا آنها نباید پاسخگو باشند بلکه جوانان ۲۵ ساله و ۲۶ ساله باید پاسخگو باشند؟ نیروی انتظامی برای شکستن هیمنه خودش چه طرحی دارد؟ برای شکستن هیمنه قوه قضاییه که اجازه نمی دهد مردم درد خود را به آن بگویند چه طرحی دارد؟
دویچه وله: روحیه آنها که آزاد شده اند چگونه است؟ اینها الان حالت انتقامی پیدا کردهاند یا سربه زیر و مظلوم شدهاند؟ اثر این اتفاقها را در آنها چه میبینید؟
مهدی محمودیان: فکر میکنم این سوال را از نظر کارشناسی، روانشناسها بهتر پاسخ بدهند. به نظر من اینها تا مدت کوتاهی سکوت خواهند کرد و بعد به فعالیتهای زیرزمینیتر روی میآورند. آنچه را تاکنون علنی انجام میدادند و خیلیها میدیدند، از این بهبعد یواشکی می کنند. اگر قبلا در روز میرفتند شیشه یک مغازه را میشکستند و باج میگرفتند، از فردا قطعا این کار را شبانه میکنند. ثابت شده که این طرحها برای صرف بودجه سالانه بوده تا عملیاتی شدن. بیشتر جهت این بوده که لباس جدیدی تن نیروی انتظامی برود، بودجه جدیدی برای ماشینهای جدید مشکی رنگ بگیرند. این به اصطلاح اراذل اوباش، دوباره برمیگردند به جامعه و معلوم نیست با افرادی که شب دستگیری به آنها می خندیدند و خانوادههایشان را آزار دادند، مهربان خواهند بود یا نه.
دویچه وله: میگویید منظور صرف بودجه سالانه نیروی انتظامی بوده. آیا محدوده این طرح همین است؟
مهدی محمودیان: نه! به نظر من هدف اصلی عملیات ارتقای امنیت اجتماعی، آماده سازی اوضاع برای مرحله ششم و هفتم آن است. ببینید! از اراذل و اوباش به قول خودشان شروع کردند و بعد وقتی آقای اسانلو یا مددی را میخواستند بگیرند، به مردم گفتند اینها اراذل اوباش هستند تا کسی به کمک آنها در خیابان نیاید. بدنه جنبش زنان را که خواستند بگیرند، مسایلی را مطرح کردند که افکار عمومی با آن همراهی داشته باشد که اینها دنبال بیبند و باری و از این قبیل هستند. به عقیده من، هدف اصلی طرح ارتقای امنیت اجتماعی، آماده کردن جامعه برای برخورد با التقاط است. در این مرحله، بگیر و ببندها وارد فضای سیاسی میشود. اگر قبلا افراد را به اسم فعال سیاسی و اجتماعی و حقوق بشری و دانشجویی بازداشت میکردند، در مرحله بعدی این طرح بهعنوان برخورد با افکار التقاطی و طرح امنیت اجتماعی و فرهنگی آنها را میگیرند و به سوله میبرند. به نظر من باید خیلی مراقب بود که آن روز نرسد.
دویچه وله: با این اشاره باید منتظر چه شد؟ چه روشنگریهایی باید کرد؟
مهدی محمودیان: اول بگویم که به نظر من گروههای سیاسی و فعالان سیاسی ما در روزهای اوج گرفتن اراذل و اوباش، متاسفانه آچمز شدند و انگار مورد بازخواست قرار میگرفتند اگر به این کارها اعتراض میکردند. احزاب سیاسی ما باید نسبت به این برخوردهایی که به شهروندان صورت گرفت عکس العمل نشان میدادند. البته هنوز هم دیر نشده. باید از حقوق شهروندی مردم، در چارچوب قانون دفاع کنیم. اگر الان سکوت کنیم و تنها وقتی با نخبههای جامعه بهعنوان تفکر التقاطی برخورد کنند، عکس العمل نشان دهیم، دیگر کسی باور نمیکند. مردم خواهند گفت اینها الان که منافع خودشان به خطر افتاده دارند این حرف ها را میزنند. من میگویم مقاومت باید شروع شود. از حقوق شهروندی مردم در چارچوب قوانین باید دفاع کنیم. من هیچوقت نمیگویم اینها مجرم یا خاطی نیستند. من میگویم باید طبق قانون با اینها برخورد کرد. باید در چارچوب قوانین داخلی و خارجی که ایران به آنها تعهد دارد، با آنها رفتار شود. اینجا لازم است یادی هم از آقای عمادالدین باقی کنم که در میان فعالان حقوق بشری ، اولین نفری بود که وارد این میدان شد و الان هم دارد هزینه دقت و حساسیتاش را میدهد.