احمدینژاد در سراشیبی؟
۱۳۸۶ بهمن ۲, سهشنبهبه نظر بیشتر ناظران و تحلیلگران، نامه رهبری به غلامعلی حداد عادل و موضعگیری به نفع مجلس در برابر دولت، با این هدف بوده که نقش "خانه مردم" در آستانه انتخابات پارلمانی برجستهتر شود تا شهروندان با انگیزه بیشتری به پای صندوقهای رای بروند. این درحالی است که نارضایتی وسیع مردم از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت احمدینژاد و رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاحطلب و دگراندیش، بیانگیزگی مردم برای شرکت در انتخابات مجلس هشتم، تشدید کرده است.
عیسی سحرخیز در گفتگو با دویچهوله، از به سر رسیدن دوران آقای احمدینژاد و تلاش اصولگرایان برای پیشتازی اردوگاه آقای حداد عادل در انتخابات مجلس هشتم میگوید.
دویچهوله: اختلاف بین مجلس و دولت در حالی به صورت شفاف مطرح میشود و مقام رهبری هم در آن دخالت میکند، که معمولا این اختلافها بعنوان دعوای خودیها محرمانه نگهداشته میشود. چه تحلیلی میشود برای این تغییر وضع ارائه کرد؟
عیسی سحرخیز: این یک اقدام سیاسیست. در واقع رهبری با ضربهای سه امتیازی سعی کرده در شرایط رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان، فضایی را ایجاد کند که شائبهی تحت اختیار بودن مجلس را از بین ببرد. نخست اینکه بار سیاسی احمدینژاد را از دوش جریان اقتدارگرا برداشته یا کم کند و هزینه نارضایتی مردم و مخالفت آنها با نمایندگان محافظهکار در انتخابات آینده را به حداقل برساند. دوم این که مجلس را که همیشه گفته میشده در راس اموراست اما در این سه سال و خرده اخیر، نشان داده که هیچ جایگاهی ندارد و در مشت رهبری و دولت هست، در جایگاهی قرار دهد که مردم به آن برای شرکت در انتخابات رغبت پیدا کنند. از همه مهمتر این اقدام در اختلاف نظر موجود در اردوگاه اقتدارگرایان در انتخابات پیش رو، یک پوئن است به آقای حداد عادل که ایشان بعنوان سرلیست مطرح شود. اما یک زاویه دیگر بحث، اینست که آقای احمدی نژاد دیگر به آن معنا که پیشبینی میشد، قابل نگهداشتن نیست. اقتدارگرایان سعی میکنند امتیازی را که اصلاحطلبها میتوانند پس از کنار گذاشتن او به دست بیاورند، از همین الان از آن خودشان بکنند.
میخواهید بگویید زمینهسازیهایی دارد صورت میگیرد که آقای احمدینژاد خودش بتدریج به صورت محترمانه صحنه را ترک بکنند و بعبارت دیگر برکنار نشود...
بله، در واقع از دو زاویه میشود این را نگاه کرد. یک اینکه آقای احمدینژاد ظاهرا فریب این حمایتها را خورده و برای خودش جایگاهی گذاشته که حداقل در نگاه اسلامی و قرآنی، در مورد طاغوت و فرعونها بیان میشود. ما میبینیم ایشان در جایگاهی خودش را قرار میدهد که میخواهد حاکم مطلقالعنان بشود. دومین مسئله این است که از همان ابتدا هم پیشبینی شد که آقای احمدینژاد «گوشت قربانی» خواهد شد و تمام مشکلات، در یک فضای بحرانی و سرنوشتساز گردن ایشان گذاشته میشود و دیگران زیر پای احمدینژاد را خالی میکنند، تمام بدبختیها را، نابسامانیها و ناکارآمدیها را گردن ایشان میگذارند تا بتوانند خودشان را حفظ بکنند.
در خبرها هست که آقای احمدینژاد یک نامهی اعتراضی دیگر به آقای حداد نوشته و بار دیگر خواستار رعایت نظر دولت شده است. تمرد ومقاومت ایشان را در مقابل این موضوع و نامه رهبری چگونه میشود توضیح داد؟
ببینید، نامه مجددا نوشته نشده است! این طور که از اخبار برمیآید این نامه قبلا نوشته شده بوده ولی آقای حداد آن را کامل نخوانده و در واقع گزینهای عمل کرده است. اما بهرحال این که سایت منسوب و نزدیک به آقای حداد، پس از دخالت رهبری، این را بعنوان خبر یا افشاگری منتشر میکند، خودش بیانگر اینست که آن فرد دچار توهم است. میخواهد بگوید کاری را که من میکنم قانونی هست. ایشان فکر میکرد مثل موارد دیگر که بیچونوچرا از ایشان حمایت میشود، میتوانند در این بازی هم وارد صحنه شوند و نه تنها وظیفهی حفاظت از قانون اساسی را بهعهده بگیرند، بلکه یک گام پیش بگذارند و نهادهای خاصی را زیرمجموعهی ریاست جمهوری و شخص خودشان قرار بدهند. و به یک عبارت، شورای نگهبان و مجلس را در سطحی بسیار پایینتر و نازلتر از تصمیم فردی اشخاصی مثل آقای احمدینژاد قرار بدهند. طبیعتا این انتظار را هم داشتند که رهبری در این بازی هم مانند گذشته از ایشان حمایت بکنند. واقعیت این است که فراموش کردهاند انتخاباتی در پیش روی هست که با وجود قلع و قمع نامزدهای اصلاحطلب، مردم باید به گونهای بیایند و شرکت کنند. اگر نشان داده شود که عمر مجلس تمام شده و مجلس دیگر ارزشی ندارد، نه کار نظارتیاش را میکند − آنگونه که در مجلس هفتم انجام دادند − و نه کار قانونگذاریاش را میتواند انجام بدهد، دیگر اصلا موضوعیت مجلس منتفی میشود. در این شرایط ایشان یک اشتباه محاسبهی بزرگی را انجام دادهاند که مسیر حذف خودشان را تشدید کردند.
میشود نتیجه گرفت که حتا حامیان خیلی بالارتبهی آقای احمدینژاد هم به این نتیجه رسیدهاند که تاریخ مصرف آقای احمدی نژاد بهسر رسیده است؟
دوران افول آقای احمدینژاد مدتهاست که آغاز شده. از همان زمان که ایشان در نیمهی راه که بود، مشخص بود که برای دورهی بعد حضور ندارد. الان دوران افول ایشان با شدت بیشتری به سراشیبی افتاده است.