«اتهام پیمان عارف فاتحهخوانی است»
۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه
پیمان عارف، روزنامهنگار، وبلاگنویس و از اعضای سازمان دانش آموختگان جبهه ملی که به اتهام توهین به «رییس جمهور» از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی پيرعباسی به تحمل دو سال و نيم زندان تعزيری، ۷۴ ضربه شلاق و محروميت مادامالعمر از هر گونه فعاليت مطبوعاتی و حضور در تشکلهای سياسی محکوم شده بود، روز یکشنبه ۱۷ مهر (۹ اکتبر) از زندان آزاد شد.
پیش از آزادی این فعال سیاسی حکم ۷۴ ضربه شلاق وی به اجرا درآمد. به نوشته وبسایتهای خبری مخالفان حکومت ایران، همسر پیمان عارف در زمان اجرای حکم حضور داشته است.
بشنوید: گفتوگو با سمیرا جمشیدی همسر پیمان عارف
آقای عارف بار دیگر روز یکشنبه ۸ آبان (۳۰ اکتبر) به همراه عسل اسماعیلزاده و شرر کنور تبریزی برای مدت کوتاهی بازداشت شد. به گفته منابع خبری این سه نفر روز سه شنبه (۱۰ آبان ماه) برای پیگیری وضعیتشان به دادسرای زندان اوین مراجعه کردند که در پی آن پیمان عارف مجددا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
در مورد علت دستگیری مجدد و آخرین وضعیت این دانشجوی حقوق دانشگاه تهران از همسر وی، سمیرا جمشیدی پرسیدیم.
دویچهوله: خانم جمشیدی دلیل بازداشت مجدد همسر شما آقای پیمان عارف چه بوده؟
سمیرا جمشیدی: در واقع سئوال خود ما هم از مسئولین همین است. من واقعاً هرچه فکر میکنم هیچ دلیل منطقی برای این قضیه پیدا نمیکنم. پیمان و دو نفر از دوستانمان فقط رفته بودند بهشت زهرا برای سالگرد درگذشت مادر آرش صادقی از دوستانمان که در اوین است. بعد از آن هم یک سر میروند سر خاک ندا آقاسلطان که آنجا پلیس امنیت بازداشتشان میکند. یک شب آنها را در جایی بسیار نامناسب نگه میدارند.
روز بعد آزاد شدند و دوباره در مراجعهای که برای دریافت مدارکشان به اوین داشتند، دو دوست دیگر را آزاد میکنند و پیمان را نگه میدارند. ولی به قول دوستان اتهامی که ظاهراً زدهاند، اتهام فاتحهخوانی است. ظاهراً فاتحه خوانی اتهام جدیدی است که به لیست اتهامات آزادیخواهان اضافه شده است.
ظاهراً در جریان مراجعهی شما به زندان اوین برای پیگیری وضعیت آقای عارف، برخورد مأمورین نامناسب بوده.
روز سه شنبه، طی نامهای که از طرف اوین به پلیس امنیت شهر ری ابلاغ شده بود دو دوست دیگر را آزاد اعلام کردند. پیمان را هم به قید ۲۰ میلیون، حالا وثیقه یا کفالت نمیدانم، آزاد اعلام کردند. وقتی من ازاین موضوع مطلع شدم، هشت صبح چهارشنبه با فیش حقوقی و سند و هر چیزی که در امکانم بود، مراجعه کردم به دادسرای اوین که اول تا ساعت ۹ صبح گفتند که بازپرس نیآمده. تا نزدیک ساعت ۱۰ شد.
آن فردی که من میشناختمش و خودش هم به نحوی تأیید کرده بود که حکم شلاق پیمان را او اجراء کرده، جلو آمد که پیمان عارف کی هست و اصلاً اتهامش چی هست که من به شدت عصبانی شدم و گفتم یعنی چی، این چه سئوالی است که شما میپرسید و آزار و اذیتها و بازیهای روانیتان دیگر کافی است. یعنی شما نمیدانید پیمان عارف کی هست و جرمش چیست. که شروع کرد به بدوبیراه گفتن و توهین به پیمان و اتهامهای مسخره که من هم دیگر تعمداً خودم را کنترل نکردم. وی حمله کرد به طرف من که برو بیرون. مردم جلوش را گرفتند و من وقتی آمدم بیرون، گفت همین جا بایست، میآیند بازداشتت کنند.
تهدید مسخرهای بود. این آقایان با تهدیدهاشان نمیتوانند ما را از پیگیری وضعیت خانوادههایمان منع کنند. من هم گفتم من همین جا ایستادم. شما بفرمایید بیآیند من را بازداشت کنند. تا ساعت یک، یک و نیم آنجا بودیم که وکیلش مراجعه کرد. به وکیلش هم همین مطالب را گفتند. گفتند بایستید، به شما خبر میدهیم. وقتی ساعت اداره داشت تمام میشد، گفتند نه بروید، اصلاً کی گفته وثیقه تعیین شده و کلاً زیر همه چیز زدند. تنها برداشتی که ما داریم این است که فقط بدون هیچ دلیل یا وضعیت قانونی، بلکه کاملاً غیرقانونی میخواهند پیمان را چند روز نگه دارند، فقط به خاطر آزار و اذیت و بازیهای روانی.
آقای عارف بعد از این که از زندان آزاد شده بود، آیا فعالیت سیاسی داشت؟
سه هفته از آزادشدن پیمان میگذشت. پیمان وقتی به آن شکل از زندان آزاد شد، بههرحال سروصداهایی در سطح بینالمللی ایجاد شد. مسئلهی شلاق پیمان و به بدترین و غیرقانونیترین شکل. پیمان اصلاً فرصتی برای فعالیت سیاسی نداشت. مگر اصلاً میشود در این کشور فعالیت سیاسی که هیچ، فعالیت فرهنگی کرد! پیمان تنها کاری که کرد چند مصاحبه و خبری بود که سر اجرای حکم شلاقش بود. بعد از آن بههرحال دید و بازدید دوستان بود و اصلاً حتی ما فرصت نکردیم سندمان را که به خاطر حکم قبلی پیمان در گرو بود آزاد کنیم. هیچ زمانی نبود که پیمان بتواند کاری کند.
آیا در این مدت، بعد از آزادی و مصاحبههایی که آقای عارف کرد، تماسی داشتید، تهدیدی یا این که به شما بگویند که ادامه ندهد مصاحبههایش و این حرفها را نزند. آیا فشار وارد شد از طریق نهادهای قضایی یا امنیتی؟
تهدید مستقیم یا اصراری نبود. فقط روزی که پیمان طبق رسم زندانیان آزاد شده با یک جعبهشیرینی رفته بود ملاقات اوین که برای هر زندانی که آزاد میشد، دوشنبهی هفتهی بعد برای دیدن خانوادههای زندانیان سیاسی و پخش شیرینی و شادباش مراجعه میکرد، پیمان تا از در وارد شده بود، دوباره همان روز بازداشت کرده بودند و تا عصر ساعت ۶ در اتاق حفاظت اطلاعات سالن ملاقات نگهاش داشتند که آنجا هم باز نگرانی و استرس به ما وارد شد، باز آن هم کاملاً غیرقانونی بود.
آنجا با او صحبتی کرده بودند که چرا مصاحبه کردی. ولی به صورت مستقیم که زنگ بزنند، یا تهدید و احضار کنند و یا خواهشی داشته باشند، نه. ولی من میدانستم دنبال بهانه هستند تا کینهای که از این اتفاق رخ داده است را خالی کنند. فقط میخواهم این را بگویم که این کار کاملاً غیرقانونی است. بهتر است پیمان را هرچه زودتر آزاد کنند.
نگه داشتن هرچه بیشتر پیمان به نفع هیچ کس نیست. نه به نفع مملکت است، نه به نفع نظام است و نه به نفع این آقایان است. من فکر میکنم این برخورد کاملاً برخوردی شخصی است. شاید خیلی از مسئولین بالاتر اصلاً از ماجرا مطلع نباشند. خواهشم این است که پیمان را آزاد کنید، سریعتر. توان روحیام بالاست، ولی خستهایم دیگر.
مهدی محسنی
تحریریه: مصطفی ملکان