کتاب "در حال كندن پوست پیاز" گونتر گراس به زبان فارسی
۱۳۸۶ آذر ۱۵, پنجشنبهبه زودی، تازهترین کتاب نویسندهی آلمانی گونتر گراس به نام "در حال كندن پوست پیاز" به فارسی منتشر میشود. گراس که در سال ۱۹۹۹برندهی جایزه نوبل ادبیات شد، در این کتاب ۵۰۰ صفحهای به دوران کودکی و جوانی و علاقهی بیحد و مرزش به خانواده، بهویژه مادر خود میپردازد. او همچنین از سالهای جنگ، گرسنگی، بیماری و دورانی که در اسارت بسر میبرده، سخن میگوید. "در حال كندن پوست پیاز" همچنین دربرگیرندهی خاطرات سالهایی است که گراس در پاریس به نوشتن رمان معروفش "طبل حلبی"، مشغول بودهاست. هنر و ادبیات و تجربههای شخصی او در این زمینهها، موضوعهای دیگری هستند که گراس در آن کتاب به آنها پرداخته است. علاوه بر اینها، کتاب خاطرات "در حال كندن پوست پیاز" ، از زمانی که گراس در سن هفده سالگی لباس نظامی اعضای اس. اس را به تن داشت، خبر میدهد.
اعتراف جنجالبرانگیز
این بخش از کتاب که به "اعترافی" جنجالبرانگیز تعبیر شدهاست، سبب شد که برخی از روزنامههای آلمانی او را به "پیروی از اخلاقی دوگانه" متهم کنند و تعهدش را به عنوان "نویسندهای که تمام عمر در راه صلح و عدالت اجتماعی" تلاش کرده است، زیر علامت سئوال ببرند. گراس خود در مصاحبهای با روزنامهی "فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ"، چگونگی عضویتش در این واحد را چنین توضیح میدهد: «این موضوع باید رو میشد. در واقع اینطوری اتفاق افتاد: من خودم داوطلبانه به ارتش رفتم، ولی نه به واحد ویژهی اس. اس، بلکه به واحد زیردریایی، که به همان اندازه دیوانگی بود. ولی آنها دیگر داوطلب قبول نمیکردند. واحد ویژهی اس. اس.، برعکس، در ماههای آخر جنگ، سالهای ۱۹۴۴ـ ۱۹۴۵، آنها هرکسی را که مراجعه میکرد، میپذیرفتند.... و برای من آنوقتها، خیلی خوب به یاد میآورم، واحد ویژهی اس. اس.، چیز وحشتناکی نبود. واحدی بود که به هرجا شرایط خطرناکتر بود، اعزام میشد و معروف بود که این واحد تا آن وقت بیشترین خسارات را داده است.»
مصاحبه با مترجم کتاب
جاهد جهانشاهی، مترجم و نویسندهی پرکار، کتاب خاطرات "در حال كندن پوست پیاز" گراس را به فارسی برگرداندهاست. این کتاب، بهزودی توسط انتشارات نگاه به بازار عرضه میشود. گفتوگوی دویچه وله با او را در این زمینه بخوانید:
تا به حال چند اثر از گونتر گراس به فارسی برگرداندهاید؟ چرا از میان آثارش این رمانها را انتخاب کردهاید؟
جاهد جهانشاهی: من در سال ۱۳۷۸ نمایشنامهی "سیل" كه اولین اثر نمایشی گراس هم میشود، به فارسی برگرداندم. این کتاب در "نشر دیگر" به چاپ رسید. حالا هم خاطرات این نویسنده را با عنوان "در حال كندن پوست پیاز" ترجمه کردهام. نمایشنامهی سیل را ترجمه كردم، چون هیچ اثری از گراس تا آن زمان در زمینهی ادبیات نمایشی به فارسی برگردانده نشده بود و به این ترتیب خواستم مخاطب ایرانی را در جریان فعالیتهای نمایشی او قرار دهم. اخیراً هم خاطرات گراس را به فارسی برگرداندهام، به این دلیل كه جماعت اهل مطالعه، اصولاً خاطرات شخصیتهای مختلف را با علاقه دنبال میكنند؛ چه رسد به گونترگراس كه سالهای سال است که با نوشتههایش آشنایی دارند.
خود شما به چه جنبههایی از کتاب "در حال کندن پوست پیاز" علاقمندید؟
خاطرات "در حال كندن پوست پیاز" دلایل زیادی برای ترجمه داشت؛ از جمله این كه نویسندهای به خود جرأت داده و در آستانهی هشتاد سالگی خود افشاگری كرده است. خود این افشاگری، بستری مناسب برای افشای دیگران است كه گراس در این كتاب دنبال میكند؛ حال مردی با كوله باری از تجربه، خوانندهها را به فراز و نشیب پنهان و آشكار زندگی خود راه میدهد و ضرورتی برای پنهان كاری نمیبیند. با دید انتقادی به خود و دیگران نگریستن، موردی است كه باعث كنجكاوی خوانندهی ایرانی میشود.
این کتاب در آلمان به خاطر اعتراف گراس به عضویت در واحد ویژه ی اس. اس در دوران نازیها سر و صدای زیادی بهراه انداختهاست. آیا خوانندهی ایرانی انتقادی به این رفتار "دوگانه" ی گراس دارد که خود را به عنوان نویسندهای متعهد معرفی کرده، ولی سالها این راز را مخفی نگهداشته بوده است؟
سر و صدایی كه این كتاب در آلمان و حتا لهستان به راه انداخت از هوشمندی نویسنده نشات میگیرد. این كه گراس در هفده سالگی جزو جوانان اس . اس هیتلری بوده، مورد تازه و ناگفتهای نیست. در آن سالهای هیتلری همهی مردم آلمان، نازی بودند و اگر هم نبودند، باید چنین وانمود میكردند. گراس هم استثنا نیست. همانطور كه در متن خاطرات هم آمده، آقای راتسینگر، پاپ اعظم و رهبر كاتولیكهای جهان هم عضو اس . اس بوده. بعد از جنگ جهانی دوم، جوانان زیر هیجده سال عفو شدند. طیف وسیعی از مردم عادی نیز همین طور. در مورد گراس هم مورد پنهان و ناگفتهای نبود. متفقین، آمریكاییها و وزارت كشور آلمان هم به این مهم واقف بودند. تنها بیوگرافی نویسان ماجرا را پیگیری نكرده بودند. خوب میدانید، جنجالی كه پس از انتشار خاطرات در آلمان راه افتاد، از سوی روزنامههای زرد دامن زده شد. چون تصور میكردند، به آسانی میتوانند چهرهی نویسنده را مخدوش كنند. گراس در همان روزها طی مصاحبهای با مطبوعات آلمان اعلام كرد، نیمی از نمایندگان بوندستاگ پسزمینهی نازی دارند. در نتیجه همهی ناملایمات را نمیتوان بر سر جوان هفده سالهی آن روزگار آوار كرد! اتفاقاً گونتر گراس از فضای دست ساز افراطیون ولخ والسا، بیشترین بهره را جست و سرانجام آقایان ناچار به عقب نشینی شدند. در مورد خوانندهی ایرانی هم، نمیتوان پیشاپیش نظر داد. چند روز دیگر "در حال كندن پوست پیاز"، توسط انتشارات نگاه به بازار عرضه میشود. (دریافت مجوز از وزارت ارشاد اسلامی، هفت ماه بهطول انجامید). باید منتظر بمانیم و بعد پاسخاش را دریافت خواهیم كرد.
ویژگیهای آثار گراس را از نظر نثر و شیوهی نگارش که بسیار پیچیده است، در چه میبینید؟
گراس در بین نویسندگان همنسل خود به دشوار نویسی معروف است. در نوشتن به شدت تحت تاثیر تئودور فونتان و در ابداع و ساختن واژههای جدید، چیزی از گوتهلد ایفرائیم لسینگ كم ندارد. همین مورد آخر، برگردان آثار او را با دشواری مواجه میكند كه البته نمیتوان بر نویسنده اشكال گرفت.
در برگردان آثار گراس به چه جنبههایی باید توجه کرد؟ وقتی به مشکلی در ترجمه بر می خوردید، چگونه آن را رفع میکنید؟
هر اثری را كه مترجم تصمیم میگیرد، به زبان دیگری منتقل كند، ابتدا باید شناخت اجمالی از آثار آن نویسنده داشته باشد، تا در یابد هم از نظر ترجمه و هم مخاطب و نیز وفاداری به متن اصلی، مشكلی پیش رو نیست. البته تسلط به زبان برگردان و زبان مادری هم كه حائز اهمیت است. حال اگر در حین ترجمه مشكلی پیش آید، گاه میتواند ساعتها و گاه روزها فكر مترجم را به خود مشغول كند كه چندان عجیب نیست. چون كساتی كه به صورت جدی وارد این وادی شدهاند، حتماً حساب این گرفتاریها را هم كردهاند! من هم با دوستان زبان شناس آلمانی زبان به مشاوره میپردازم، به سایتهای مختلف مراجعه میكنم و جان كلام، مشكلی نیست كه آسان نشود!
زبان آلمانی را کجا آموختید و چرا؟
طبیعی است كه آلمانی را در آلمان یاد گرفتم، همانجا درس خواندم و زندگی كردم.
این زبان در مقایسه با زبان فارسی یا زبانهای دیگری که شما به آنها مسلطید، چه ویژگیها، ضعفها و قوتهایی دارد؟
یكی از ویژه گیهای این زبان، داشتن بستری مناسب برای رشد ممتد است و میدانیم كه سالانه بیش از سایر زبانهای اروپایی، واژ گان جدید وارد عرصهی این زبان میشود. زمانی برنارد شاو میگفت "هر كه بخواهد از فلسفه ، هنر و صنعت سر در بیاورد، لازم است حتماً آلمانی بیاموزد. من هم كه ۵۷ بهار از عمرم می گذرد، تصمیم دارم در سه چهار دههی آتی این زبان را فرا گیرم!" كه البته صد سال زیست و آلمانی یاد نگرفت.
آثار کدام یک از نویسندگان آلمانی را به فارسی ترجمه کرده اید؟ چرا این نویسندگان علاقه و توجه خوانندگان ایرانی را بر میانگیزند؟
از هانس ماگنوس انسنزبرگر، "استنطاق در هاوانا"، و نیز آثاری از هاینریش بل، گونتر گراس، اگون كرنتس و برتولت برشت ترجمه كرده ام. به علاوه مقالات متعددی در ارتباط با نویسندگانی چون ریلكه، هاینریش مان، مارتین والزر، هاینریش هاینه، لسینگ، ویلند، گوته، شیلر، كلوپشتوك به چاپ رسانده ام. از طرف دیگر، كارهای پژوهشی متعددی در بارهی آثار گوته و شیللر به دست دانش پژوهان ایرانی صورت گرفته است. ادبیات آلمان از دیر باز برای خوانندگان ایرانی جذاب بوده و همیشه كنجكاو دادههای جدید آلمانی بودهاند.
رویهم رفته وضعیت کتاب و جامعهی کتابخوان ایرانی را چگونه میبینید؟ این روند به چه سمت وسویی میرود؟
متاسفانه وضعیت رشد و ناكامی كتاب در ایران سلیقهای است و بستگی دارد به این كه سیاستهای هر دولت در ارتباط با كتاب چگونه باشد. جامعهی كتابخوان ایرانی، طی نیم قرن اخیر تشنهی تازههای ادبی بوده و هست. اما با كمال تاسف، همواره ممیزی نقش بازدارندهی اساسی در برابر چاپ و پخش كتاب داشته. از زمان روی كار آمدن دولت جدید، مدت دریافت مجوز چاپ به مراتب طولانیتر شده و كتابهای متعددی هم سالها است كه اجازهی چاپ و انتشار دریافت نكرده اند. متولیان خوب میدانند كه حذف و ممیزی فرهنگی در جهان دیجیتالی مزاحی بیش نیست. ولی هم چنان با یك بعدی نگری به كار خود ادامه میدهند. بهطوری كه اكنون تیراژ كتاب نهایتاً از سه هزار نسخه فراتر نمیرود؛ آنهم برای كشوری با قدمت فرهنگی و تاریخی پر افتخار و جمعیتی بالغ بر هفتاد میلیون نفر. اگر وضع نشر به همین منوال ادامه یابد، صنعت نشر آسیب اقتصادی جدی خواهد دید و دود آن به چشم همه خواهد رفت. در حال حاضر تعداد زیادی از ناشران كوچك از فعالیت بازمانده و تعدادی نیز دست از كار كشیده اند. چون بستر چاپ و نشر و دریافت مجوز، روز به روز دشوارتر میشود و دستاندرکاران ناچارند به فعالیت دیگری بپردازند.
شما سال هاست که به کار ترجمه مشغولید و حدود ۲۳ کتاب ترجمه کرده اید! تکامل زبان فارسی را در این چارچوب زمانی چگونه میبینید؟ آیا این زبان به اعتلایی رسیده است؟
اصولا" زبان در گذر زمان رشد میکند و غنیتر میشود. زبان فارسی هم تحولاتی را طی كرده، اما آنطور كه باید و شاید، سیاستهای دراز مدت برای اعتلای آن اندیشیده نشده. زبان فارسی از قابلیتهای بسیاری برای غنیشدن برخوردار است كه اگر تدبیری دل سوزانه اتخاذ شود، جای امیدواری بسیار دارد.
جاهد جهانشاهی، فارغ التحصیل رشتهی تئاتر است و سالهاست که به عنوان مترجم، نویسنده، منتقد تئاتر به کار مشغول است. او عضو كانون نویسندگان ایران است و چند سالی است كه نوشتن چند مجموعهی داستان را با درونمایها ی انتقادی – اجتماعی آغاز کرده است که به زودی به چاپ خواهند رسید.
جاهد جهانشاهی در كنار ترجمهی آثار نویسندگان آلمانی، کتابهایی هم از نویسندگانی چون ماریو وارگاس یوسا، فرناندو پسوآ، جووانینی گوارسكی، الیور ساكس، گابریل گارسیا ماركز، داریو فو به فارسی برگردانده است.