گونتر گراس: نویسندهی همیشه ناراضی
۱۳۸۶ مهر ۲۴, سهشنبه۱۶ اکتبر ۲۰۰۷: گونتر گراس۸۰ ساله میشود. این نویسنده که به عنوان "هشداردهندهای اخلاقگرا" همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان فدرال حضور داشته است، در اصل در دانزیک لهستان به دنیا آمدهاست. امسال دانزیک به مناسبت ۸۰ سالگی گراس دو روز پی در پی، جشن گرفت. در آستانهی برگزاری این جشن مصاحبهگر روزنامهی فرانکفورتر روند شاو، مارتین شولز، در مصاحبهای که روز ۴ اکتبر در صفحهی تارنمایی این روزنامه منتشر شد، از او دربارهی احساس او از شرکت در این جشن پرسیده است. گراس پاسخ داده است: «خیلی خوشحالم. دانزیک، شهری است که من در آن به دنیا آمدهام. برای مردم آنجا من یک نویسندهی لهستانی هستم که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. آنها به من افتخار میکنند.»
افتخار خدشهدار شده
شاید تا یک سال پیش، گراس میتوانست بدون کمترین دغدغهای، از این "غرور و افتخار لهستانی" سخن بگوید. ولی از زمانی که بحث جنجالبرانگیز و بیپایان بر سر سکوت طولانی او دربارهی عضویتش در عنفوان جوانی در واحد ویژهی اس اسهای دورهی نازی آغاز شد، بسیاری از او روگرداندند؛ برادران کاچینسکی، (Kaczynski) در کارزار انتخاباتی خود برای دستیابی به مقام ریاست جمهوری، گونتر گراس و گذشتهی او را با دیدی انتقادی بر سر زبانها انداختند. لخ والسا آشکارا از او خواست که "مدال شهروند افتخاری شهر دانزیک" را پس بدهد. برخی از نویسندگان و روشنفکران لهستانی نیز رفتار او را به باد انتقاد گرفتند و سرزنشش کردند. همگی از این "مخفیکاری غیراخلاقی" ابراز ناراحتی میکردند. گونتر گراس هم به نوبهی خود، از برخورد "ناعادلانه" و برداشت "غیر منطقی" و واکنش دوستان و دشمنان جدید و قدیم خود ناراحت بود. عامل این "ناراحتیهای" چندجانبه، چند جملهای بود که گراس دربارهی عضویت خود در واحد ویژهی اس اس، در کتاب " پوستکندن پیاز" آورده بود. این واحد، بخش رزمی سازمان اس اس را تشکیل میداد که در جنایات بیشمار نازیها، به ویژه در نابود کردن یهودیان در این دوران دست داشته بود. این کتاب که نمیتوان ژانر خاصی برایش قائل شد، در سال ۲۰۰۶ به بازار آمد.
کدام مرجع اخلاقی؟
گونتر گراس هنوز هم از چند و چون درگیری و ادامهی این بحث و پرداختن چندباره به آن مطلقاً خشنود نیست. از این رو در گفتوگوی یادشده با فرانکفورتر روند شاو، باز هم از ناراحتیهای خود یاد میکند: «من تمام مدت زیر فشار و ناراحت بودم. مهر این دوازده سال ناسیونال سوسیالیسم بر سرنوشت بسیاری از همنسلان من خورده است. دورهای که من و خیلیهای دیگر را احمق، نادان و کوتهنظر به جای گذاشت. من در زمان جوانی، تحت شرایط خاصی، آن سئوالی را میبایست و یا میتوانستم مطرح کنم، نکردم. این به معنای این نیست که من فعالانه مرتکب گناهی شده باشم، بلکه تقصیری است که از عدم انجام کاری ناشی میشود.» این که برخی از منتقدان او را دیگر به عنوان "مرجعی اخلاقی" قبول ندارند، برای گراس در حال حاضر اهمیتی ندارد. چون او هیچگاه چنین "مرجعیتی" برای خود قائل نبوده است.
نویسندهای صاحب سبک
"مرجعیت" گونتر گراس به عنوان نویسندهای صاحب سبک، ولی همیشه مورد توافق همگان بوده است. نام او با نوشتن اولین رمانش بر سر زبانها افتاد: رمان اول او "طبل حلبی" (۱۹۵۹) عنوان داشت که کارگردان مشهور آلمانی، فولکر شلندورف در سال ۱۹۸۰ آن را به صورت فیلم درآورد و به خاطر آن هم جایزهی اسکار برای بهترین فیلم به زبان غیر انگلیسی را دریافت کرد. "طبل حلبی" بخش اول رمانهای سهگانهی گراس با عنوان "تریلوژی دانزیک" بود که پس از آن رمانهای "موش و گربه" (۱۹۶۱) و "سالهای سگی" (۱۹۶۳) را به دنبال داشت. یکی دیگر از آثار مطرح او که بازهم دستمایهی فیلمی به کارگردانی فیلمساز متعهد، مارتین بوخهورن (Martin Buchhorn) قرار گرفته، "موش صحرایی" (۱۹۷۷) عنوان دارد که بهگونهای نمادین به خودکشی بشریت به طورکلی میپردازد. "نفوس بد" (۱۹۹۲) داستانی است که گراس در آن کوشیده، زمینهی آشتی آلمان با همسایگان شرقی آن را فراهم آورد. گراس در "دشت بیکران"، رمانی که در سال ۱۹۹۵ به بازار آمد، به تاریخ معاصر آلمان از سال انقلاب ۱۸۴۸ میپردازد. داستان این کتاب در برلین اتفاق میافتد و به سالهای بنای دیوار برلین و "اتحاد دو آلمان" نیز اشاره میکند. گونتر گراس در سال ۱۹۹۹ به دریافت جایزهی نوبل نائل آمد.
نویسندهی نقاش و نمایشنامه نویس
گونتر گراس علاوه بر نوشتن رمان و داستانهای کوتاه و انتشار کتابهای طراحی و آلبومهایی از آثار خود، چند نمایشنامه نیز به رشتهی تحریر درآورده است: از جمله نمایشنامهی "سیل" که در سال ۱۹۵۷ منتشر شده و از کارهای اولیهی او به شمار میرود. گراس در این اثر مسئله محیط زیست و حفظ یا انهدام آن را به گونهای طنزآلود مطرح کرده است. این نمایشنامه که موضوع آن امروز هم در راستای بحث دگرگونیهای جوی و گرم شدن زمین همچنان بهروز است، کمتر مورد توجهی دستاندر کاران تئاتر قرار گرفته و تنها گروههای نمایشی مدارس و دانشجویان، آن را اجرا و به روی صحنه آوردهاند.
... و نویسندهای ناراضی!
با آنکه گراس و کتابها و فعالیتهای هنری و سیاسی او، به ویژه به عنوان عضو حزب سوسیال دموکراتها و به سود این حزب، همواره توجه افکار عمومی و رسانههای آلمان را برانگیخته، با این حال گراس گلهمند است که "در آلمان ارزش کارهای او را به قدر کافی نمیدانند". او در گفتوگو با فرانکفورتر روند شاو شکایت میکند که در خارج با او طوری رفتار میشود که "در آلمان کمترین نشانهای از آن نمیتوان یافت: با احترام به كارهایی که او در پنج ـ شش دهه، صرفنظر از این که آیا از نظر محتوایی با من موافق باشند یا نباشند"، آفریده است. گراس میگوید که مثلا "در آمریکا با کتاب پوست کندن پیاز عادلانهتر رفتار شده است تا در آلمان". او معتقد است که در آمریکا، "آنچه نویسنده خواهان دستیافتن به آن بوده، مورد توجه است. بعد منتقدان بررسی میکنند که آیا او به هدف خود دست یافته یا نه. در نقد ادبی آلمان برعکس است. در اینجا آنچه که منتقد از نویسنده انتظار دارد، در مرکز نقد قرار میگیرد."
ب.الف