واکنش رسانههای آلمان به برنده نوبل ادبیات ۲۰۰۹
۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه"نویهاوسنابروکر تسایتونگ" (Neue Osnabrücker Zeitung) مینویسد: «در سالهای گذشته هیأت ژوری نوبل ادبیات، در مواردی حتا از طرف برخی از اعضای خود به این متهم شد که در زمینهی انتخاب برنده، این شهامت را ندارد که پا را از مرزهای اروپا فراتر بگذارد. اما در مورد خانم هرتا مولر مرزبندی قارهای مفهومی ندارد، چون کارش در زمرهی شاهکارهای ادبیات قرار میگیرد که حد و مرزی نمیشناسند.»
به گفتهی "نویه وست فلیشه تسایتونگ" (Neue Westfälische Zeitung) «زبان نوشتاری خانم مولر شعرگونه است و او با این زبان خاص از مصائب آلمانیهایی میگوید که در زمان دیکتاتوری رژیم کمونیستی چائوشسکو در رومانی زندگی میکردند. نویسنده نشان میدهد که رنجهایی مانند تحت تعقیب و زیر نظر بودن در داستانش را شخصاً تجربه کرده است. خانم مولر از سال ۱۹۸۷ و زمان خروجش از رومانی تاکنون، نظرش را با قاطعیت در مورد حوادثی که از سرگذرانده میگوید. با وجود این، او تنها از مصائب آلمانیها نمینالد و با صلابت، نسل والدین خود را هم به خاطر طرفداری از هیتلر به نقد میکشد».
"اوستزه تسایتونگ" (Ostsee Zeitung) همزمانی بیستمین سالگرد فرو ریختن دیوار برلین و بردن جایزه نوبل ادبیات توسط خانم هرتا مولر را تداعیکننده دردها و رنجهایی میداند که بسیاری دیگر مایل به فکر کردن در بارهی آن نیستند. مفسر این روزنامه مینویسد: «دیکتاتوری کارگران و دهقانان، تا به امروز آثار نابهنجار خود را در دنیا باقی گذاشته و کتابهای خانم مولر به ما گوشزد میکند که این واقعیات تلخ را از یاد نبریم.»
در روزنامه"وستدویچه الگماینه" (Westdeutsche Allgemeine Zeitung) میخوانیم: «این سومین جایزه نوبل ادبیات برای آلمانیها در سالیان اخیر است و این باعث میشود که دوباره به کشور شاعران و متفکران ایمان پیدا کنیم. اکنون باید به ارزش سیاسی این جایزه هم پی برد، چون خانم هرتا مولر یک نویسندهی سیاسی است. او با نوشتن تجربیاتش از زندگی در یک نظام دیکتاتوری، شکنجه و حسرت برای آزادی را به موضوعات زندگی تبدیل کرده و با این کار راه هاینریش بول و گونتر گراس را ادامه میدهد.»
برند گراف (Bernd Graff) در روزنامه "زود دویچه" (Süddeutsche Zeitung) در مقالهای پراحساس مینویسد: «هرتا مولر که از او در دنیای ادبیات با نام شاعر سیاسی هم نام برده میشود، شاعری است که از درد بی وطنی میگوید. اگر چه نوشتههای خانم مولر در ظاهر از درد بی وطنی سخن میگوید، ولی ما میفهمیم که انسانها میتوانند وطن داشته باشند. وطن در اینجا زبانی است که بیشتر از آنکه از آن برای گفتن قصهی رنجها استفاده شود، میتوان با آن "قدرت و زیبایی" را نشان داد و با این زبان، خانم مولر به خوانندگانش " یک وطن" هدیه میدهد.»
SF/KG