"شهزاده جنگ"؛ داستان صعود محمد بن سلمان
۱۳۹۶ تیر ۱, پنجشنبهمحمد بن سلمان اینک در اوج زندگی سیاسی حرفهای خود قرار دارد. این تازهکار ۳۱ ساله هم مثل بقیه همنسلهای خود بایستی از پس مشغلههای کاری و خانوادگی همزمان برآید؛ تکلیفی که او تاکنون با تسلط کامل و شتابی باورنکردنی از عهده آن بر آمده است.
او از تنها همسرش چهار فرزند، دو دختر و دو پسر دارد. پادشاه آینده عربستان سعودی برخلاف بسیاری از دیگر مردان در این کشور، بنا به گفته خودش، تکهمسری را برگزیده است.
زندگی حرفهای او هم خوب پیش میرود: پدرش ملک سلمان روز چهارشنبه (۲۱ ژوئن/ ۳۱ خرداد) او را به مقام ولیعهدی عربستان و جانشینی رئیس دولت منصوب کرد. در این تحول محمد بن نایف، ولیعهد پیشین، سلب قدرت شد و ریاستاش بر وزارت کشور را هم از دست داد.
مرد قدرت
منطقا هم بایستی کار به اینجا میکشید. این نظر تحلیلگر هفتهنامه آلمانی "اشپیگل" در روز ۲۲ ژوئن (اول تیرماه) در رابطه با تحولات اخیر دستگاه حکومتی عربستان است.
محمد بن سلمان پس از تحصیل حقوق در دانشگاه ملک سعود، از طریق پدر ۸۱ سالهاش خیلی زود و کاملا حسابشده و سیستماتیک وارد چرخه قدرت شد.
سال ۲۰۰۹ زمانی که فرماندار ریاض بود، مشاور ویژهی پدر شد. زمانی که پادشاه کنونی در سال ۲۰۱۳ ولیعهد شد، پسرش ریاست دیوان ولیعهد را برعهده گرفت و سال ۲۰۱۵ هم با رسیدن پدر به قدرت وزیر مشاور و نیز رئیس شورای توسعه و اقتصاد شد؛ امری که از جمله برایش کنترل بر شرکت ملی نفت "سعودی آرامکو" را به ارمغان آورد.
صعود جهشی
محمد بن سلمان همچنین بانی پروژه هزاران میلیاردی "چشمانداز ۲۰۳۰" و مبتکر تأسیس "بزرگترین صندوق سرمایهگذاری دولتی جهان" به ارزش ۲ تریلیون دلار نیز هست. عربستان سعودی در نظر دارد با این طرح بلندپروازانه وابستگی خود به درآمد نفتی را در دهههای آتی به شکل چشمگیری کاهش داده و جامعه را مدرنیزه کند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در حالی که ولیعهد کنونی به تندروی در سیاست خارجی شهرت دارد، در مقیاس ملی اصلاحطلبی محسوب میشود که در صدد گشایشهایی در جامعه بهشدت محافظهکار عربستان است.
هنگامی که دو سال پیش ملک سلمان به پادشاهی رسید، فرزندش را در مقام وزیر دفاع منصوب کرد. چنین بود که صعود پرشتاب این شهزاده پرانرژی در مرکز توجه جهانیان قرار گرفت. این توجه در آلمان اما با حسی ناخوشایند همراه بود.
هشداری قدیمی درباره قدرتگیری سیاستی "مداخلهجویانه"
سرویس اطلاعاتی فدرال آلمان (BND) همان زمان درباره قدرتگیری او هشدار داد. این نهاد اطلاعاتی آلمان در گزارشی تحلیلی در همین مورد در دسامبر ۲۰۱۵ گفته بود که قدرتگیری فرزند ملک سلمان «این خطر پنهان را در بر دارد که او در جریان تلاش برای تثبیت موقعیت خود به عنوان جانشین پادشاه، در زمان حیات پدرش نیز زیادهروی کند».
کارشناسان امور کشورهای عربی و تحلیلگران سرویس اطلاعاتی آلمان، علاوه بر این به این نتیجه رسیده بودند که محمد بن سلمان طرفدار نوعی "سیاست فعال مداخلهجویانه" است و تلاش میکند فضای تأثیرگذاری خود را در حوزه نظامی نیز گسترش دهد؛ امری که میتواند "مناسبات با دولتهای دوست و بهویژه دولتهای مؤتلف در منطقه" را به خطر بیندازد.
دولت آلمان در آن زمان، دستکم نزد افکار عمومی، از این ارزیابی فاصله گرفت. پشت درهای بسته اما ممکن است در وزارت خارجه و دفتر صدراعظم هم به همین نظر رسیده باشند، زیرا این ارزیابی کاملا دقیق بوده است.
پادشاهی به غایت محافظهکار عربستان از سال ۲۰۱۵ بدینسو بیش از پیش تلاش کرده تا موقعیت خود را در موضع رهبری جهان عرب تثبیت کند. به ارزیابی نویسنده اشپیگل، اینک حکومت ریاض جنگ را ادامه سیاست با وسایل دیگر میداند و در همین راستا نیز چندین ائتلاف منطقهای میسازد.
دعوی سرکردگی جهان عرب
از زمانی که محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۵ وزیر دفاع شد، عربستان رهبری ائتلافی نظامی را برعهده گرفت که در کشور همسایه یمن علیه شبهنظامیان حوثی میجنگد. شورشیان این گروه در سپتامبر ۲۰۱۴ صنعا را تصرف کردند و عبدربه منصور هادی، رئیس جمهوری مورد حمایت عربستان در یمن را از آنجا راندند. حوثیها مورد حمایت ایران هستند و ریاض هم ایران شیعی را دشمن شماره یک عربستان سنی میداند.
چند هفته پیش هم عربستان سعودی بحران قطر را به وجود آورد. از محمد بن سلمان به عنوان مبتکر "محاصره" قطر یاد میشود. حاکمان ریاض ائتلافی از کشورهای عربی را دور خود جمع کردند تا روابط دیپلماتیک خود با دوحه را قطع کنند و مرزهای زمینی، هوایی و دریایی خود را به روی قطر ببندند.
هدف رسمی این اقدام متمرکز و مشترک، قطع حمایت قطر از تروریستهای اسلامگرا در سراسر جهان عنوان شده است. به نظر نویسنده اشپیگل اما هدف عربستان که خود یکی از "پرورشگاههای نفرتپراکنی" است، مطیع کردن امیر جوان قطر، تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی است. ریاض میخواهد نشان دهد که چه کسی در جهان عرب حرف آخر را میزند.
تلاش برای "کشاندن جنگ به ایران"
مواضع و لحن تند پادشاه آینده عربستان در مورد جمهوری اسلامی نیز شهرت دارد. او ایران را متهم به تلاش برای "تسلط بر جهان اسلام" میکند. مقتدرترین مرد آینده ریاض چند هفته پیش در مقام وزیر دفاع، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی "امبیسی" عربستان، هر نوع مذاکرهای با ایران را رد کرده و گفته بود، مخالف مذاکره با کسانی است که میخواهند زمینه را برای "ظهور مهدی" آماده کنند و بر جهان تسلط یابند.
محمد بن سلمان همچنین گفته بود، ریاض منتظر آمدن جنگ به عربستان نمانده و برای کشیده شدن جنگ به ایران تلاش خواهد کرد.
تهران و ریاض در منطقه و به ویژه در سوریه و یمن درگیر جنگی نیابتی با یکدیگرند. هر در کشور در سوریه و یمن از گروههای رقیب پشتیبانی میکنند. اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه در عربستان، یکی دیگر از عوامل مؤثر در بالا گرفتن تنش میان دو کشور بود. در پاییز ۹۴ هم بیش از ۴۰۰ ایرانی در پی ازدحام جمعیت در مراسم حج کشته شدند. تهران ریاض را مسئول دانست و باز هم بر تیرگی روابط افزوده شد.
سپس زمانی که گروهی "خودسر" به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد در دی ماه ۱۳۹۴ حمله کردند، روابط ایران و عربستان سعودی کاملا قطع شد و لحن خصمانه دو طرف به اوج خود رسید.
تغییر واقعیتهای ژئوپلیتیک به دست ریاض
سیاستهای جدید ریاض که در چهرهای مانند ولیعهد جوان بیشترین نمود خود را پیدا میکند، حتی به تلاش برای تغییر واقعیتهای ژئوپلیتیک هم انجامیده است. تحلیلگر اشپیگل میگوید، نمونه مصر نشانگر میزان تأثیرگذاری عربستان سعودی در تغییر این واقعیتها در منطقه است. این کشور پرجمعیت جهان عرب زمانی نیرومندترین دولت در خاورمیانه بود. امروز اما از بدهکاری بالا رنج میبرد و بهشدت وابسته به ریاض ثروتمند است.
مصر اخیرا در برابر کمکهای دائمی ریاض، دو جزیره تیران و صنافیر در دهانه خلیج عقبه را که از موقعیت استراتژیک مهمی برخوردارند، به عربستان سعودی واگذار کرد. مصر در سال ۱۹۵۰ حفاظت از این دو جزیره را با موافقت ریاض برعهده گرفته بود تا بتواند مسیر رسیدن اسرائیل به دریای سرخ را مسدود کند.
طبق قرارداد صلح کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ میان مصر و اسرائیل، مالک جزایر تضمینکننده تردد آزاد کشتیهای نظامی و غیرنظامی تمام کشورها از این تنگه آبی است.
نتیجه اینکه سربازان محمد بن سلمان بایستی در آینده کشتیهای اسرائیلی را نیز راهنمایی و هدایت کنند. عربستان و اسرائیل رسما رابطهای ندارند؛ اما گویا ولیعهد سعودی با این امر مشکلی ندارد. گفته میشود که او در سالهای گذشته بارها با نمایندگان دولت اسرائیل دیدار داشته است. هر چه باشد دو کشور دشمن مشترکی به نام جمهوری اسلامی ایران دارند.
چنین تغییری، به نظر نویسنده اشپیگل، نشانگر چرخش ژئواستراتژیک سیاست خارجی پادشاه آینده عربستان سعودی است؛ ولیعهد تندروی که ماه اوت سال جاری ۳۲ ساله میشود.