دانشجوی ایرانی و تحصیل در رشته زیستشناسی
۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعهرشته زیستشناسی در دانشگاههای آلمان با گرایشهای متفاوت و در مقاطع تحصیلی گوناگون ارائه میشود. از جمله دانشگاههایی که تحصیل این رشته در آنها ممکن میتوان به این موارد اشاره کرد: دانشگاه لایپزیگ، ینا، دانشگاه صنعتی درسدن، دانشگاه برلین، هامبورگ، هانوفر و بیلهفلد. غزاله نعمت الهی، دانشآموخته مقطع دکترا در رشته زیستشناسی است و در دانشگاههای مونیخ و بیلهفلد تحصیل کرده است. او در گفت و گویی با دویچه وله، علاقهمندان به تحصیل در این رشته را با جزییات بیشتری آشنا میکند.
دویچه وله: غزاله شما دانشجوی رشتهی زیستشناسی در آلمان بودید و به تازگی حتی مدرک دکترات را در این رشته گرفتهای. در ایران هم تحصیل کرده بودی. چه طور وارد دانشگاه آلمان شدی؟
غزاله نعمت الهی: من از طریق پذیرش در کلاس زبان وارد آلمان شدم. چند ماهی اینجا زبان آلمانی خواندم و بعد از دادن امتحان DSH، وارد دانشگاه مونیخ شدم.
آیا از ابتدا میخواستی در رشتهی زیستشناسی تحصیل کنی؟ یعنی این رشته را در ایران هم خوانده بودی یا این که اینجا تصمیم به تحصیل در این رشته گرفتی؟
خیر. من این رشته را در ایران نخوانده بودم. در ایران رشتهی زراعت و اصلاح نباتات خوانده بودم و اینجا هم از اول میخواستم ژنتیک و زیستشناسی بخوانم. آن زمانی که من شروع کردم، این امکان در ایران وجود نداشت، تازه شروع شده بود. آلمان تفاوتی که با ایران دارد، این است که راههای مختلفی هست که آدم بتواند ژنتیک کار کند. مثلا کاری که کردم، وارد رشتهی (Biotechnologie) شدم که در واقع اصلاح نباتات از طریق بیوتکنولوژی است و به این ترتیب به شکل غیرمستقیم وارد رشتهی بیولوژی و ژنتیک شدم.
یعنی در مقطع فوق لیسانس (Master) در واقع این رشته را خواندی و بعد هم برای دکترا اقدام کردی.
بله، بعدهم برای دکترا اقدام کردم.
قاعدتا الان اطلاعاتی هم از این رشتهی تحصیلی و نوع ارائهی این رشته در ایران هم داری. چه تفاوت ساختاری بین این رشته در آلمان و ایران وجود دارد؟
تفاوت که زیاد است. یک تفاوت عمده که وجود دارد این است که در ایران معمولا به آدم یک جزوه میدهند که همان را میخواند و بعد هم میرود امتحان میدهد. ولی اینجا وقتی رشتهی بیولوژی میخوانی، آدم باید خودش خیلی مطالعه کند و کتابهای مختلفی باید بخواند. یعنی آدم باید بیشتر به خودش متکی باشد. و حجم چیزی که آدم یاد میگیرد بیشتر البته از نظر تئوری بچههایی هم که در ایران درس خواندهاند خوب هستند، ولی از لحاظ عملی معمولا ضعیف هستند. اینجا امکانات خیلی زیادی وجود دارد، برای این که آدم به طور عملی کار میکند. در طول تحصیل مرتبا آدم کلاسهای عملی دارد و به او کارآموزی (Praktikum) میدهند که مثلا چندین هفته یا چندین ماه آدم در دانشگاه یا خارج از دانشگاه، در شرکتی میتواند کار کند و به لحاظ عملی کاملا جزییات کارکرد با مسائل ژنتیکی را یاد میگیرد.
گرایشها در رشتهی زیستشناسی در آلمان چه طوری است یا احیانا گرایشی وجود دارد که کسانی که در ایران تحصیل میکنند بخواهند به خاطر آن گرایش برای مقاطع بالاتر، مثل فوق لیسانس به آلمان بیایند؟
من فکر میکنم بهتر است به قضیه یک جور دیگر نگاه کنیم. در مقطع فوق لیسانس دانشگاهها با همدیگر خیلی متفاوتاند. یعنی بستگی دارد به این که آدم دقیقا علاقهاش به چه شاخهای است و در چه زمانی بخواهد کار کند، میتواند دانشگاههای مختلفی را انتخاب کند. یعنی مثل ایران آن سیستم سراسری و کشوری وجود ندارد که تقریبا و تا حدودی همهی دانشگاهها باهم هماهنگ هستند. اینجا چنین چیزی وجود ندارد. یعنی بسته به این است که پرفسورهایی که در آن دانشگاهها کار میکنند در چه زمینهای تحقیقاتشان باشد، معمولا رشتهی بیولوژی در مقطع فوق لیسانس در همان جهت میرود. مثلا در جهت گیاهی یا حیوانی یا این که حتی آن درسهایی که ارائه میشود، معمولا منطبق است با تحقیقاتی که آن پرفسوری که در آن دانشگاه تدریس میکند، انجام داده است.
در واقع فارغالتحصیلان لیسانس حتما باید در همان گرایشی که فارغ التحصیل شدهاند ادامه دهند، یا این که این مسأله مطرح نیست؟ مثلا فرض کنیم شخصی که در رشته زیستشناسی شاخهی گیاهی فارغالتحصیل شده است، اگر بخواهد گرایشاش را در مقطع فوق عوض کند، این امکان در آلمان وجود دارد؟
بله، این امکان در آلمان وجود دارد. معمولا آدم خیلی راحت میتواند شاخهاش را عوض کند. مخصوصا اگر در ایران رشتهی زیستشناسی خوانده باشد، خیلی دستش باز است که در مقطع فوق لیسانس هر کدام از شاخههای بیولوژیک، یعنی از اکولوژی گرفته تا ژنتیک مولکولی یا بیواینفورماتیک. همهی اینها را میتواند انتخاب کند. اگر رشتهی دیگری خوانده باشد، که البته بهتر است حداقل با رشتههای علوم طبیعی ربط داشته باشد، یک مقداری بستگی دارد دوباره از کدام دانشگاه باشد. اگر از دانشگاه سراسری فارغالتحصیل شده باشد، امکان عوض کردن برایش وجود دارد. اما اگر از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شده باشد، مدارکاش کنترل میشود و معمولا میگویند در همان رشتهای که قبلا در ایران خوانده باید ادامه دهد. ولی این امکان همیشه وجود دارد که بعد که آدم شروع کرد، حالا مثلا فرض کنید اگر کسی آمده و در رشتهی مثلا شیمی درس خوانده در ایران و از دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شده، اول میتواند وارد رشتهی شیمی شود، و در دو سال اولی که اینجا در آلمان شروع به تحصیل میکند، این امکان برایش وجود دارد که رشتهاش را عوض کند و آنجا دیگر هر رشتهای که آدم بخواهد، میتواند بخواند. فقط مسأله اینجاست که با توجه به نمرهها و آن دانشگاهی که از آن فارغالتحصیل شده است، بتواند از دانشگاه مورد نظرش در آلمان پذیرش بگیرد.
در واقع نتیجه میگیریم کسانی که با لیسانس در رشتهی زیستشناسی از ایران اقدام میکنند، احتمال این که کل لیسانسشان پذیرفته شود، وجود دارد.
باز هم بستگی به دانشگاه دارد. در هر دانشگاه کمیسیونی وجود دارد که مدارک را ارزیابی میکند و با توجه به نمرهها و اعتبار آن دانشگاهی که فرد در آن درس خوانده، به اضافهی این که کمی فرد با فرد متفاوت است، منظور افرادی هستند که ارزیابی میکنند. با توجه به مجموع اینها حالا ممکن است کسی دو یا سه ترم مجبور شود دوباره تکرار کند، یا این که بعضی وقتها کل درسهایش پذیرفته شود. آن کسانی که میخواهند از ایران اقدام کنند، به نظر من بهترین کار این است که اول اقدام کنند و حتی اگر برای ترم اول پذیرش بگیرند، وارد دانشگاه شوند و بعد امکان دارد که مدارکشان را ارائه دهند. آن معمولا مقدار زیادی از درسهایی که در ایران خواندهاند، پذیرفته میشود.
مصاحبه گر: کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی