زنان نیرومند در اردوگاه های پناهجویان در یونان
۱۳۹۶ دی ۷, پنجشنبهبیشتر زنانی که با دویچه وله صحبت کرده اند، نخواسته اند که در برابر کمره ظاهر شوند. چندین ساعت را در برگرفت تا این زنان متقاعد شدند که می توانند با مصونیت چیزهای اندکی در مورد خود شان بگویند. تنها برخی از آنان به خواست خود حاضر شدند تا در مورد داستان ها و برنامه های آینده زندگی شان صحبت کنند.
یکی از این زنان سیلاو از شهر هاردان در شمال عراق می باشد. وی مجبور شد تا با شوهرش یکجا خانه شان را ترک کنند. شوهر وی یکی از سربازان نیروهای پیشمرگه بوده و در برابر داعش جنگیده است. این سرباز پیشمرگه مورد شکنجه نیز قرار گرفته است. زمانی که آنان شهر خود را ترک می کردند، یک طفل کوچک دختر را از کنار جاده پیدا کردند. سیلاو به دویچه وله گفت که این دختر که تنها چند روز سن داشت، از بدنش خون جاری بود و گریه می کرد. وی بدون اینکه فکر کند این نوزداد را با خود گرفت.
این سه تن در ابتدا به ترکیه و از منطقه مرکزی ایفروز به یونان رفتند. وی به دویچه وله گفت: «من خودم کودک ندارم. حالا این کودک مانند فرزندم است. به عنوان یک زن این وظیفه من بود که مادرش می شدم. زندگی مان را بدون او تصور کرده نمی توانم. من زندگی می کنم و امیدوار آینده بهتر تنها به خاطر این طفل هستم.»
در حال حاضر سیلاو، شوهرش و این دختر که اکنون دوساله می باشد، در شهر تی بیس یونان انتظار طی مراحل درخواست پناهندگی شان را می کشند. او می گوید: «ما می خواهیم اینجا را ترک کنیم. من تنها می خواهم بخاطر کودکم مبارزه کنم.»
نیلا رویای تحصیل در رشته طب در اروپا را دارد
در این محل بود و باش پناهجویان در تی بیس، خانم های زیادی از افغانستان را ملاقات کردیم. در اینجا فرصت هایی وجود دارد که زنان می توانند وقت شان را بگذرانند و در فعالیت های خلاقانه شرکت کنند. آنان با همدیگر و متخصص هایی که کمک شان می کنند، آزادانه حرف می زنند، فلم تماشا می کنند و استراحت می نمایند. در این مرکز مهارت های تازه ای مانند دوخت را نیز فرا می گیرند.
ما با فوزیه صحبت کردیم، زنی که از ولایت کندز آمده است. او مادر یک پسر ده ساله و یک دختر نوزاد می باشد. پسر وی فعلاً در آلمان بسر می برد و دخترش در یونان در کمپ مهاجرین هلی نیکون به دنیا آمده است. او می گوید شرایط زندگی و بهداشتی در هلی نیکون بد بود. وی افزود: «در آنجا تشناب نبود، تخت خواب به اندازه کافی وجود نداشت. کودک مریض بود و داکتر وجود نداشت.» آنان پس از آن مجبور به فرار شدند که در پی حمله طالبان تمام محل زندگی شان ویران شد.
فوزیه در جملاتی که مبالغه آمیز خواهد بود، گفت: «تا هنوز همه روزه ۳۰ تا ۴۰ نفر در شهر ما کشته می شوند. طالبان در همه جا هستند.»
کندوز محل تولد نیلای ۱۲ ساله که در هی بیس زندگی می کند، نیز می باشد. وی به زبان انگلیسی تسلط دارد و زنان ساکن در کمپ را در زمینه کارهای اداری کمک می کند. نیلای جوان به دویچه وله گفت: « زندگی بسیار سخت است، ولی من خوشبین هستم. من می خواهم در اروپا در رشته طب تحصیل کنم.»
حوریه نمی خواهد در باره گذشته حرف بزند
در ایستگاه دیگر سفر مان به یونان، از محل اقامت الیوناس در آتیا در نزدیکی آتن دیدن کردیم. این مرکز یکی از محلات مورد توجه است. جای که گروه های آسیب پذیر شامل زنان، اطفال و کودکان بدون همراه در آن زندگی می کنند. حوریه و شمار زیادی زنان دیگری را که در این مرکز ملاقات کردیم، باردار اند و انتظار می رود کودکان شان در یونان به دنیا بیایند. در کشوری که محل اقامت موقت آنان قبل از رسیدن به اروپای شمالی و مرکزی می باشد.
حوریه که در ماه های آخر حاملگی قرار دارد، از رقه در سوریه، مرکز سابق داعش، فرار کرده است. وی با همسر و فرزندانش به یونان آمده است. این خانم با ما در برابر دروازه خانه کانتینریش صحبت کرده و نخواست که چهره اش نشان داده شود. وی گفت: «زندگی در اینجا ساده نیست. در اینجا کمپل به اندازه کافی وجود ندارد. اما واضحاً در مقایسه با جزایر بهتر می باشد. او مانند زنان زیاد دیگری که با آنان صحبت کردیم نخواستد که در مورد گذشته و همچنان گروه داعش حرف بزنند.»
استفاده جنسی داعش از زنان
تنها شمار اندکی از زنان خواستند که در مورد جزئیات سفرشان به اروپا و تجربه های شان از مسیرهای مهاجرت سحن بگویند. یکی از آنان مونینا یک خانم کرد ایزدی از شمال عراق می باشد. در حال حاضر این خانم در مرکز مهاجران کاوالا با خانواده و مادر شوهر مریض اش بودوباش می کند. مونینا حتی حاضر شد که داخل آپارتمان موقت محل اقامش را به ما نشان دهد. وی می گوید: «شمار زیادی از اقارب مان اختطاف شدند و یکی از اقارب نزدیک مان از سوی افراد داعش مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفت.» وی اظهار می دارد او شانس آورده که نجات یافته است. این خاطرات دردناک گذشته از اذهان آنان پاک نمی شوند و انتظار در کمپ های مهاجران در یونان نیز برایشان دشوار می باشد. با این وجود، بیشتر زنانی که با ما صحبت کردند، با اراده قوی می خواهند به پیش بروند. سیلوا خانم جوان از شمال عراق که می خواهد برای کودکش مبارزه کند می گوید: «گزینه دیگری به جز از ادامه دادن وجود ندارد.»
ک.د/ن.ا