تفاوت ها و اشتراکات دو خروج از افغانستان
۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبهاحمد، یک معلم 61 ساله از کابل به یاد زمان خروج نیروهای شوروی از افغانستان می گوید: «هنگامی که روس ها از افغانستان خارج شدند، مردم از شدت خوشی سر از پا نمی شناختند. ما فکر کردیم که از این پس به دو جشن اسلامی در سال، یکی دیگرهم افزوده می شود». اما این خوشی و پایکوبی زیاد دوام نیاورد: «ما فکر این را هم نمی کردیم که چه بدبختی پیشرو داریم. هنگامی که افغان ها به جنگ با یکدیگر آغازکردند، خوشی هم از یاد مردم رفت».
این که افغان ها آن زمان جشن گرفته بودند، نشان می دهد که چقدر از نیروهای اشغال گر شوروی نفرت داشته اند. نیروهای روسی پس از خروج از افغانستان یک کشور ویران با 5.5 میلیون آواره و تا 1.5 میلیون کشته باقی گذاشتند. آن ها در زمستان سال 1979 وارد افغانستان شدند تا از رژیم کمونیستی در کابل در برابر جنبش انقلابی حمایت کنند.
عقب نشینی از راه «پل دوستی»
به تاریخ 15 فبروری سال 1989 تصاویر گذر آخرین واحدهای نیروهای روسی از روی پل آهنین «دوستی» در مسیر شهر مرزی تِرمِز واقع در ازبکستان در سراسر جهان نشر شد. پیش از این واقعه، گونتر کنابه در مورد مذاکرات ژنیو برای دویچه وله گزارش می داد. طی این مذاکرات بود که طرفین در مورد خروج نیروهای شوروی از افغانستان به توافق رسیدند. او از واکنش عمومی نسبت به این واقعه می گوید: «یک نوع فضای سبک دوشی و خوشی ایجاد شده بود. همه امیدوار بودند که افغان ها اکنون بتوانند سرنوشت شان را تعیین کنند».
لیکن این امیدواری ها بی اساس بودند. پاکستان و ایالات متحده نیز در کنار افغانستان و شوروی از امضا کنندگان معاهده ژنیو بودند. آن ها به صراحت گفتند که همچنان به حمایت نظامی از مجاهدین ادامه می دهند. مسکو نیز تا سال 1992 به نجیب الله کمک مالی و نظامی می کرد. با پایان حمایت مسکو، رژیم نجیب الله از هم پاشید.
حکومت کابل در وابستگی، آن زمان و امروز
25 سال از خروج نیروهای اشغالگر شوروی از افغانستان می گذرد و اکنون این نیروهای بین المللی کمک به امنیت ناتو موسوم به ایساف هستند که این کشور را ترک می گویند. این دو مداخله بدون شک با یکدیگر متفاوت هستند. طور مثال اولی در سطح بین المللی محکوم شد، اما دومی با تأیید سازمان ملل متحد اجرا گردید. اما در هر صورت هر دو وجوه مشترکی نیز با یکدیگر دارند و می توان از هر دو برای آینده درس گرفت.
زیرا همانند زمان خروج نیروهای شوروی، حکومت کابل این بار نیز وابسته به حمایت مداوم از خارج کشور خواهد بود و معلوم نیست که بدون حضور بسیار گسترده نیروهای خارجی، پابرجا بماند. کارشناسان امور افغانستان مانند گونتر کنابه نسبت به توانایی حکومت افغانستان بدون نیروهای خارجی شک دارند: «زمانی که قدرت های مانع خشونت مانند ایساف دیگر آن جا نباشند، نیروهای ترقی خواه در افغانستان تنها می مانند و من نسبت به این بسیار شک دارم که آن ها بتوانند در برابر افراط گرایان دوام بیاورند و اندک دستاوردهای کنونی را حفظ کنند».
افزایش تلفات جانی میان افراد ملکی و نیروهای امنیتی افغان
نیروهای بین المللی حافظ صلح ناتو (ایساف) می گویند که به اردوی ملی و پولیس افغانستان که متشکل از 350 هزار مرد و شماراندکی زن می شود، برای به عهده گیری مسوولیت های امنیتی به اندازه کافی آموزش داده اند. اما قضیه به همین سادگی هم نیست: از یک سو در سال 2013 بر اساس جدیدترین گزارش حکومت فدرال آلمان درباره چگونگی روند پیشرفت در افغانستان، شمار تلفات جانی در میان نیروهای امنیتی افغان در مقایسه با سال گذشته دو برابر شده و به 4600 تن رسیده است. از سوی دیگر سازمان ملل نیز از افزایش قربانیان ملکی در سال 2013 خبر می دهد. براین اساس، 3 هزار فرد ملکی در سال گذشته میلادی کشته شده اند که به معنای افزایش هفت درصدی شمار تلفات جانی در مقایسه با سال 2012 می باشد. طبق ارزیابی نیروهای کمک بین المللی سازمان ملل در افغانستان موسوم به «یوناما»، این افزایش نتیجه «به عهده گیری مسوولیت های امنیتی» توسط نیروهای افغان می باشد که به این ترتیب در برخی مناطق خلاءهای امنیتی ایجاد شده است.
نقاط ضعف اردوی ملی افغانستان
توماس روتیگ از موسسه پژوهشی شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد توانایی نیروهای امنیتی افغان برای حفظ امنیت و ثبات پس از خروج نیروهای ایساف زیاد خوشبین نیست: «بزرگترین مشکل نیروهای امنیتی افغان تفاوت های درونی در میان آن ها است. از یک طرف ترکیب آن ها از نظر قومی نامتعادل است. نیروهای افغان اغلب به مناطقی اعزام می شوند که آن جا بیگانه هستند و مردم به حیث بیگانه به آن ها می نگرند.»
روتیگ به نقل از «گزارش های موثق شاهدان عینی» از حادثه ای نقل می کند که به تازگی درهلمند رخ داده است. براین اساس نیروهای امنیتی افغان «بی هدف شروع به تیراندازی کرده اند» که تلفات جانی در پی داشته است.
یک مشکل دیگر نیروهای امنیتی افغان به گفته روتیگ، پایبندی های برخی از آن ها به شماری از سیاستمداران و جنگ سالاران می باشد که ریشه در زمان مجاهدین دارد. این کارشناس آلمانی امور افغانستان می گوید که این احساس وظیفه در لحظات حساس قوی تر از احساس تعهد به حکومت و دولت افغانستان است.
افزون براین بسیاری از نیروهای «اردوی قراردادی و شغلی افغانستان، قرارداد های شان را تمدید نمی کنند و به این ترتیب اردوی افغانستان باید هر سه سال یک بار دوباره شروع به جلب و جذب نیروی جدید کند». میزان بالای غیبت و فرار از خدمت نیز به گفته روتیگ یکی از دیگر مشکلات اردوی افغانستان می باشد.
اقدام های تحریک آمیز کرزی
ناتو می خواهد نسبت به این کمبودی ها واکنش نشان دهد و پس از سال 2014 نیز با شمار کمتری از نیرو به آموزش نظامی نیروهای افغان ادامه دهد. ایالات متحده نیز می خواهد با نیروهای ویژه برای مبارزه با افراط گرایان مسلح همچنان در افغانستان حضور داشته باشد. گفته می شود که آن ها قصد دارند با 10 هزار نیروی نظامی حضورشان را در افغانستان حفظ کنند. اردوی فدرال آلمان نیز می خواهد با 600 تا 800 سرباز در مأموریت آموزشی سهم داشته باشد. اما یک مشکل اصلی ممکن است مانع تحقق بخشیدن این اهداف گردد: حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان که دوره کاری اش به زودی به پایان می رسد، امضای معاهده امنیتی با ایالات متحده را پیوسته به تعویق می اندازد. اجرایی شدن این معاهده، پیش شرط ناتو برای ادامه فعالیت هایش در افغانستان می باشد.
کرزی در این زمینه خستگی ناپذیر است و دست از سیاست های تحریک آمیزش برنمی دارد. با توجه به این موضوع، گونتر کنابه نسبت به آینده افغانستان چندان خوشبین نیست: «آزادسازی زندانیان از زندان نظامی بگرام مغایر با خواسته صریح امریکایی ها نشانگر یک مساله است: نیروهای افغان این جا هستند و می مانند، نیروهای غربی می روند و در جامعه افغانستان تغییری ایجاد نمی شود.»
نهادها در افغانستان تا چه اندازه باثبات اند؟
فساد اداری گسترده و رشوه خواری یکی از مشکلات دامنگیر جامعه افغانستان است که به عقیده ناظران غربی مانند کنابه و روتیگ، با توجه به وضعیت سیاسی کنونی از میزان آن کاسته نخواهد شد و همه تلاش ها برای تاسیس ساختارهای حکومت داری را در نطفه خفه می کند. اما ناظران افغان مانند اکرم عارفی، که در یک دانشگاه خصوصی در کابل به تدریس مشغول است، خوشبین تر هستند. او وضعیت کنونی را با زمان خروج نیروهای شوروی مقایسه می کند و می گوید: «شوروی ها کشور را زمانی ترک کردند که خلاء قدرت حاکم بود و امکان پر شدنش وجود نداشت. از سوی دیگر مسلح بودن همه افغان ها و گروه های سیاسی به جنگ ها و دشمنی های سیاسی در میان آن ها منجر شد. این دفعه اوضاع فرق می کند. افغانستان یک حکومت کارآمد دارد.»
حمایت از جامعه مدنی
فرانک والتر شتاینمایر، وزیر خارجه آلمان، چندی پیش در بوندس تاگ یا پارلمان فدرال کشورش دستاوردها و ناکامی های مأموریت غرب در افغانستان را جمع بندی کرد. او اقرار کرد که کشورهای غربی در آغاز حضورشان در این کشور «اهداف بسیار بلندپروازانه ای» داشتند که به بسیاری از آن ها دست نیافته اند. اما شتاینمایر تأکید کرد که آلمان می خواهد به فعالیت هایش در افغانستان ادامه دهد تا موفقیت های به دست آمده در این کشور را حفظ کند. وزیر خارجه آلمان از پیشرفت هایی سخن زد که طی 12 سال گذشته در مکاتب و زیرساخت ها، در زمینه وضعیت زنان و دختران و خدمات اولیه طبی به دست آمده اند: «همه این ها ارزش این را دارد که از آن دفاع کنیم و در حفظ اش تلاش کنیم». انتظار می رود که این جملات رضایت خاطر بسیاری از افغان ها را فراهم کنند. زیرا در افغانستان مردم با نگرانی از خود می پرسند که آیا شمار زیاد پروژه های کمکی و بازسازی پس از خروج نیروهای غربی نیز ادامه می یابد.