افسری که به آلمان مهاجر شد: لطفاً به اروپا نیایید!
۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبهلطیف قادری زاده، انجنیر قوای هوایی اردوی ملی افغانستان بود. او سه سال در میدان هوایی شیندند ولایت هرات وظیفه انجام داد. سرانجام او به دلیل آنچه تهدیدات امنیتی میخواند کشورش را ترک کرد و عازم اروپا شد.
قادری زاده در مدت سه سال از معاش ماهوار خود یک مقدار پول پس انداز نمود و با فروش موتر خود و همکاری خانواده توانست 13 هزار دالر امریکایی را آماده نموده و اقدام به مسافرت نماید. سفر او به سادگی انجام نشد، بلکه در مسیر راه پر پیچ و خم، دشواری های زیادی را نیز تجربه کرد. مسیری که او پیمود، هر لحظه اش خطر مرگ و تبدیل شدن به طعمه حیوانات بحری را به همراه داشت. او پس از مشقت های زیاد توانست از طریق صربستان و بلغاریا خود را به شهر مونشن آلمان برساند. حالا مدت هفت ماه می شود که در یکی از اقامتگاه های پناهجویان زندگی می کند.
رسیدن به آلمان پایان دشواری های سفر اما شروع دشواری های جدید بود. خودش شرح می دهد: «یک چیز طبیعی است که از دور رویاها و خیال پردازی های زیادی وجود می داشته باشند اما زمانی که داخل قضیه می شوید متوجه مشکلات زیادی می شوید. در این جا موج مهاجرین زیاد است. با آنکه قضیه من سیاسی است، به آن هم رسیدگی صورت نمی گیرد. اینجا با همه یکسان شده ام. چیزی را که من تصور می کردم آن چنان نبوده است. من فکر می کردم چون قضیه من سیاسی است با رسیدن به اینجا پذیرفته می شوم اما مشکلات حالا زیاد شده است. پس چنین واقعیتی وجود ندارد.»
او می گوید در مدت چهار ماه اصلاً موفق نشد درخواست پناهندگی خود را درج کند. سرانجام خود از شهر مونشن به دوسلدورف نقل مکان کرد و تلاش نمود تا خود را به عنوان پناهجو ثبت نماید. او میگوید که در این جریان افزون بر مشکلات مسکن، محیط و اجتماع، تشوشات روحی و روانی هم بر پیکر وی ضربات کوبنده وارد کرده است که حتی شبهای بی شماری خواب نداشته است.
قادری زاده شکایت می کند: «از طرف شب خواب نیست. افسردگی است فکر می کنم. یک نوع محاربه است، و فردای آن نامه است، تریننگ است و یا انترویو است. این ها همه به یک افسردگی بزرگ برای من مبدل شده است. در مدت هفت ماه تنها یک ماه آن را خوش گذشتاندم، فکر می کردم به جایی که می خواستم برسم فکرم آرام می شود، ولی همه آن بر عکس، روز به روز مشکلات بیشتر شد. اینها همه سبب شده است که با مشکلات روحی و روانی مبتلا شوم. من حالا به داکتر روحی و روانی مراجعه می کنم.»
قادری زاده که یکی از افسران فعال نظامی بود، حالا نبود خود در صفوف نیروهای دفاعی کشورش را ضایعه بزرگ می داند. او ابراز امیدواری می کند که فرصتی به دست آید تا حق سوگندی را که در مراحل ورود به صفوف نیروهای دفاعی کشورش به جا آورده بود ادا نماید. او می گوید با بهبودی نسبی وضعیت، دوباره به کشور باز خواهد گشت.
او در مورد فعالیت های خود در افغانستان می گوید: «در میدان هوایی شیندند هرات همه پروازهای شب را من تنظیم می کردم و یگانه فرد فعال در آن مرکز بودم. کوماندو را ما انتقال می دادم، اسپیشل فورس را ما انتقال می دادیم. در ضمن یک انجنیر تخنیک هستم. این یک خلای بزرگ را در میان کندک ما ایجاد کرده است. یکی از آرزوهای من این است که وضعیت بهتر شود. اگر امروز شرایط بهتر شود فردای آن به وطن بر می گردم. ما قسم خورده اردو هستیم و آماده هستیم در خدمت اردو قرار بگیریم.»
این مهاجر افغان با بیان سرگذشت های خود چنین نتیجه می گیرد که جوانان نباید راه مهاجرت را در پیش بگیرند. او توصیه می کند: «اگر جان تان به گونه واقعی در خطر نیست، به گونه جدی خواهش می کنم که لطفاً به اروپا نیایید. با اقتصاد ضعیف می شود مبارزه کرد، وطن هم آن قدر بد نیست که ما می گوییم. همین که فامیل را می بینید، خانواده را می بینید هزاران مشکلات انسان حل می شوند، در کنار فامیل بودن یک نعمت است.»