افزایش شمار پناهجویان زن و کودک بی همراه در مسیر بالقان
۱۳۹۴ بهمن ۱۹, دوشنبهگزارش های بیشتر در صفحه ویژه مهاجرت به اروپا
مقامات کشورها درباره شمار کودکانی که به اروپا مهاجرت می کنند، تردید دارند. بر اساس گفته های "یوروپل"، آژانس تطبیق قانون اروپا، حدود 10 هزار کودک زیر سن ظاهراً پس از ورود به قاره اروپا گم شده اند؛ هر چند که ممکن است بسیاری از آنها درگیر مسائل اداری مانده باشند و هویت شان مشخص نشده باشد.
مددکاران در "گیوگلیا"، یک شهر مقدونیه در سرحد یونان می گویند که شمار اطفال و زنان پناهجو در حال افزایش است. بر اساس آمار حکومت مقدونیه، 75 درصد آوارگانی که تابستان سال گذشته وارد این کشور شدند مرد بودند؛ اما حالا زنان و کودکان دو سوم پناهجویان را تشکیل می دهند. این افراد از مقدونیه عبور می کنند تا خود را به کشورهای اتحادیه اروپا برسانند.
یسپر فروین ینسین که برای "یونیسف" در منطقه کار می کند، در مورد افزایش شمار کودکان و زنان می گوید: «اول مردم می خواستند سیستم (اروپا) را سنجش کنند. مردهای جوان یخ را آب کردند (موانع برداشتند)». اما او می افزاید تا وقتی که وضعیت در کشورهای بحرانی وخیم تر شود، ماندن مردم در کشورهای شان سخت است. ینسین می گوید: «قاچاقبران در این شرایط جوی قایق های شان را نمی توانند پر کنند، پس آنها قیمت را پایین آورده اند». این مددکار دنمارکی ادامه می دهد: «حالا این یک چراغ سبز است برای کسانی که پول کافی برای سفر نداشتند».
از آنجایی که بسیاری از کشورها طرح الحاق اعضای خانواده را برداشته اند و یا روند آن را طولانی کرده اند، خانواده ها ترجیح می دهند تا یک جای با یکدیگر سفر کنند. به این معنا که اطفال باید از دریاهای خروشان و دشت های یخزده بالقان عبور کنند.
درهای بسته
آوارگان فقط به این خاطر نمی آیند که از جنگ بگریزند یا این که به اعضای فامیل خود در اروپا بپیوندند؛ بلکه آنها می ترسند که اروپا به زودی مرزهایش را مسدود کند. بسیاری از آوارگان می بینند که شرایط کشورهای اروپایی در حال تغییر است. بسیاری از مردم که چند ماه پیش با هیجان عکس "مادر مرکل" را در تیلفون های خود نشان می دادند، حالا می ترسند تا "فرهنگ خوشامد گویی" و استقبال آلمانی ها به زودی تغییر کند و به تاریخ بپیوندد. الما جانکویچ از یک موسسه امدادی می گوید: «مادرها و کودکان شان حالا عجله دارند».
امدادگران در "گیوگلیا" افزایش یکباره پناهجویان را یادآور می شوند. آنها می خواهند به پناهجویان بگویند که باید در کمپ بمانند تا پولیس اجازه بدهد به مسیر خود به سوی کشورهای اتحادیه اروپا ادامه بدهند.
جانکویچ فکر می کند که نبود زمان برای کمک های اجتماعی، خطرناک است. امدادرسانان رضاکار می گویند که مقدونیه به تنهایی بیش از 18 هزار طفل بدون همراه را شمرده است. جانکویچ بدون اشاره به کدام منبعی، می گوید: «ما فهمیده ایم که برخی افراد تظاهر می کنند که کودکان بی همراه، اطفال آنها هستند تا به این ترتیب اسناد به دست آورند».
مردم شک و تردیدهای وحشتناکی درباره قاچاق اطفال و حتا اعضای بدن دارند. این خانم مددکار می گوید: «مددیاران اجتماعی ماهر نیستند و افراد متخصصی که بتوانند تشخیص بدهند که آیا یک طفل مربوط به یک خانواده است یا نه، وجود ندارند». او می افزاید: «اما مشکل این است که مردم فقط چند ساعت اینجا می مانند و بعد به کشور بعدی می روند».
کارشناسان از چگونگی رفتار با کودکان بدون همراه نیز انتقاد می کنند. فقط شمار اندکی از کسانی که نتوانند اقارب خود را یافت کنند، به اسکوپیه پایتخت مقدونیه فرستاده می شوند. در غیر آن، مددکاران کوشش می کنند تا یک فرد "مراقب" را برای محافظت از این طفل پیدا کنند. ینسین می گوید: «این مردم جوان فقط یک چیز در سر خود دارند؛ این که فقط پیش بروند». او می افزاید: «آن ها حتا بیشتر آسیب پذیر می شوند اگر از رفتن با گروهی که با آن آشنایی دارند، ممانعت شوند».
اناماریا شرام، یک مددکار صلیب سرخ که برای یکجایی فامیل ها کار می کند، می گوید: «اغلب مردم کودکان خود را در راه گم می کنند یا اعضای فامیل در موترهای جداگانه سوار می شوند». کار اناماریا پر از تنش و استرس است. چند ساعت پیش از این مصاحبه، یک پسر جوان از کمپ ناپدید شد. او توانست این کودک را چند صد متر دورتر روی یک پل پیدا کند. اناماریا می گوید بهترین پاداش او وقتی بود که والدین توانستند کودک شان را در آغوش بگیرند.