۸۰ سالگی کریستا ولف؛ نویسندهای میان اعتراض و اعتقاد
۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبهکریستا ولف یکی از مشهورترین نویسندگان آلمانی پس از جنگ دوم جهانی است و آثارش بیش از هر زن آلمانیزبانی به زبانهای دیگر ترجمه شده. تجربهی جنگ و جنایتهای نازیها او را مانند بسیاری از همنسلانش به آرمانهای جامعهی سوسیالیستی شدیدا دلبسته و امیدوار کرد. ولف از سر همین علاقه آلمان شرقی را ترک نکرد و تا فروریختن دیوار برلین در جستجوی راههایی برای بهبود وضعیت کشور با حفظ حکومت سوسیالیستی بود.
علیه وحدت دو آلمان
کریستا ولف در جوانی به حزب متحد سوسیالیست آلمان پیوست و از سال ۱۹۶۳ نامزد عضویت در کمیته مرکزی بود. او ۱۹۶۷ پس از یک سخنرانی صریح در نشست این کمیته، که در آن از سیاستهای فرهنگی حزب به شدت انتقاد کرد، با محدودیتهای فراوانی روبرو شد و زیر نظر نیروهای امنیتی قرار داشت. به رغم این، کریستا ولف آلمان سوسیالیستی را به غرب ترجیح میداد و با وحدت دو آلمان مخالف بود. او در سال ۱۹۸۹، گرچه از عضویت در حزب کناره گرفت، همراه با برخی دیگر از نویسندگان آلمان شرقی مانند اشتفان هایم فعالیت وسیعی را علیه وحدت دو آلمان و در دفاع از استقلال آلمان شرقی به راه انداخت. همین موضع گیریها باعث شد منتقدان و روزنامه نگاران غرب به او لقب «نویسندهی دولتی» بدهند و به شدت بر او بتازند.
انتقاد به ولف با اعتراف او به همکاری کوتاه مدت با نیروهای امنیتی اوج و خشونت بیشتری گرفت؛ گرچه این نویسنده که ۲۰ سال تحت نظر بود و فعالیتهایش کنترل میشد، همواره با قاطعیت از حقوق هنرمنتدان معترض دفاع میکرد. او که در آلمان شرقی به اتهام «درونگرایی» و «فردگرایی» و انتقاد از استبداد استالینی سرزنش میشد در دوران فروپاشی بلوک شرق، به جرم دفاع از استقلال آلمان شرقی و نقد جامعهی سرمایهداری فشارهای زیادی را تحمل کرد. پس از رو شدن اسناد آلمان شرقی مشخص شد همکاری عیر رسمی او با نیروهای امنیتی به نوشتن چند گزارش محدود بوده و در آنها چیزی علیه دیگران وجود ندارد.
موفقیت اولین رمان
کریستا ولف پس از انتشار «نولهای روسی» در سال ۱۹۶۱، که توجه چندانی برنیانگیخت، اولین رمان خود «آسمان قسمت شده» را منتشر کرد که در هر دو آلمان با استقابل فراوان روبرو شد. در این کتاب کشیدن دیوار بین دو برلین، پس زمینهی ماجرایی عاشقانه و عاطفی است.
گونتر گراس برنده جایزه نوبل سال ۱۹۹۹ در مورد اشنایی خود با ولف و ارتباط تنگاتنگ میان نویسندگان دو آلمان میگوید: «این آشنایی با «آسمان قسمت شده» شروع شد. پیشتر هم در ارتباط با آثار اووه یانسون [نویسنده دیگر آلمان شرقی] ادبیاتی در ارتباط با یکدیگر شکل گرفته بود. کریستا ولف را به هیچ وجه نمیتوان در مجموعهی ادبیات آلمانی زبان نادیده گرفت. او همچنان به این مجموعه تعلق دارد و همین اهمیت او را نشان میدهد. و من اینجا منظورم فقط آثاری که او در دوران آلمان شرقی سابق نوشت نیست، بلکه همین که او پس از یکی شدن دو آلمان و به رغم زخمهایی که بر او زدند به نوشتن ادامه داد، جایگاه او را به عنوان یک نویسندهای بزرگ تثبیت میکند.»
هیات داوران «جایزهی کتاب آلمان» در سال ۲۰۰۲ بر این قضاوت گراس صحه میگذارد و نخستین جایزهی خود را برای تقدیر از فعالیتهای ادبی ولف، و از جمله به این دلیل که «با شهامت در بحثهای مهم وحدت دو آلمان دخالت کرد» به او اهدا میکند.
وزنهی سنگین ادبیات پس از جنگ
ولف در اغلب آثارش به جای ارائهی پاسحهای آماده در مورد مسائل انسانی و احتماعی تلاش دارد خواننده را به فکر وادارد. آثار او از این منظر با آنچه ادبیات رسمی کشورهای سوسیالیستی به شمار میرفت تفاوت اساسی دارد. ولف برخلاف سنت رایح در ادبیات رئالیسم سوسیالیستی، و به جای ساختن شخصیتهایی که قرار است نمونه و سرمشق خوانندگان باشند به کندوکاو در زندگی شخصی انسانها میپردازد. نگاه صلح طلبانه، و توجه به مسائل و معضلات زنان از دورنمایههای اصلی اثار ولف است.
گراس ده سال پیش به مناسبت هفتاد سالگی کریستا ولف گفت: «او یکی از نویسندگان مهم، و نه تنها مهم که یکی از وزنههای ادبیات پس از جنگ است. تمام موضوعهایی که ما را، به ویژه نسل مرا، به خود مشغول میکنند ریشه در همین سالها دارند. ما، بهخصوص ما هفتاد سالههای امروز، وظیفه داریم نسلهای جوانتر را، که البته گناه جنگ را بر گردن ندارد اما حاضر است مسئولیت بپذیرد، آگاه کنیم. آگاهیهایمان را با آنها در میان بگذاریم. ما باید نه به شکل تحمیلی و معلم وار، که در قالب اثار ادبی، تاثیر گذشته را در زمان حال برای آنها آشکار کنیم.»
نوشتن ادامه دارد
کریستا ولف در سال ۱۹۹۰ کتاب «چه میماند» را منتشر کرد که در دههی هفتاد نوشته شده و در آن به موضوع تحت نظر بودنش اشاره دارد. منتقدانی که از مخالفت او با وحدت دو آلمان خشمگین بودند انتشار این کتاب را به مظلوم نمایی تعبیر کردند. نویسنده در جایی از این کتاب مینویسد «فکر کردم روزی خواهم توانست سبک بال و آزاد سخن بگویم. هنوز خلی زود است، اما همیشه خیلی زود نیست. آیا نباید خیلی ساده پشت این میز بنشینم، زیر نور این چراغ، کاغذ را جلویم بگذارم، قلم را در دست بگیرم و شروع کنم.»
کریستا ولف که سختیها و مریضیهای جسمی فراوانی را پس از انتقادهای بیرحمانه تحمل کرد از اوایل دههی نود از صحنهی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی کنار رفت اما نوشتن را با موفقیت ادامه میدهد.
ولف در برخی از داستانهای خود چون «کاساندرا» و «مدهآ» شخصیتها، افسانهها و اسطورهای باستانی را دستمایهی آثارش کرده است. سرنوشت زنانی که در جامعهی مردسالار و جنگ افروز به حاشیه رانده میشوند یکی دیگر از درونمایههای اصلی نوشتههای این نویسنده است که هجدهم مارس ۲۰۰۹ هشتاد ساله شد. کریستا ولف گرچه در غرب شهرت زیادی دارد، در ایران نامی اشنا نیست و ظاهرا، جز یک اثر، کتابی از او به فارسی منتشر نشده است.