۱۱۰ سال بایرن مونیخ، رکوردار عنوان قهرمانی فوتبال آلمان
۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه۲۱ عنوان قهرمانی بوندسلیگا، ۱۴ عنوان قهرمانی جام حذفی آلمان و عنوانهای متعدد در سطح بینالمللی در کارنامهی بایرن مونیخ قرار دارد و از این رو محبوبیت این باشگاه در سراسر جهان چندان هم شگفتانگیز نیست. بایرن مونیخ در روز ۲۷ فوریه ۲۰۱۰ یکصد و دهمین سالگرد تولدش را جشن میگیرد.
دهههای نخست
نام بایرن مونیخ با نام فرانس بکنباوئر، قیصر عالم فوتبال پیوند خورده، اما فرانس دیگری نیز وجود دارد که نقشی تعیینکننده در تاسیس این باشگاه داشته است. در روز ۲۷ فوریه ۱۹۰۰ بود که فوتبالیستی به نام فرانس یوهن Franz John به همراه ۱۸ نفر دیگر باشگاه بایرن مونیخ را بنیانگذاری کرد که رقیبی شد برای تیمهای دیگری که در منطقه مونیخ و حومه فعالیت داشتند.
اولین عنوان را بایرن مونیخ در سال ۱۹۱۰ به دست آورد و آن هم قهرمانی منطقهی شرق مونیخ و حومه بود. بایرن مونیخ به سرعت رشد کرد، بهطوری که ۲۰ سال بعد از تاسیس ۷۰۰ عضو داشت و از این رو بزرگترین باشگاه شهر مونیخ محسوب میشد. گامهای بعدی بایرن مونیخ کسب عنوان قهرمانی منطقهی جنوب آلمان در سال ۱۹۲۶ و عنوان قهرمانی فوتبال آلمان در سال ۱۹۳۲ بود.
روی کار آمدن رژیم نازی در سال ۱۹۳۳ بر وضعیت باشگاه هم تاثیر زیادی گذاشت، از جمله اینکه کورت لانداوئر رییس بایرن مونیخ در آن دوران به خاطر داشتن تبار یهودی ناگزیر به کناره گیری شد و این بلا بر سر مربی تیم در آن سالها هم آمد. البته با شروع جنگ جهانی دوم تب فوتبال فروکش کرد و با بالاگرفتن آتش جنگ، ورزش از جمله فوتبال به حال تعطیل درآمد.
از سرگیری فعالیت بعد از پایان جنگ جهانی دوم
چند ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، باشگاه بایرن مونیخ فعالیت خود را از سر گرفت و در عرض چند سال توانست شمار اعضای خود را به یکهزار نفر برساند.
این باشگاه تا سال ۱۹۶۲ که سال پایهریزی لیگ دسته اول فوتبال آلمان، بوندسلیگاست، در لیگهای منطقهای آلمان فعالیت داشت و تازه در سال ۱۹۶۴ توانست به صف دسته اولیها محلق گردد. البته در طول این سالها، سرخپوشان بایرن مونیخ توانستند برای نخستین بار عنوان قهرمانی جام حذفی آلمان را کسب کنند، آنهم با پیروزی یک بر صفر بر فورتونا دوسلدورف در سال ۱۹۵۷.
در همان اوایل دهه شصت میلادی سه مهرهی بسیار جوان، اما در عین حال کلیدی و مهم در تیم بایرن مونیخ بازی میکردند که هنوز هم زبانزد فوتبالدوستان هستند: فرانس بکنباوئر، قیصر عالم فوتبال، سپ مایر دروازهبان این تیم که یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال به حساب میآید و سومی مهاجمی تپل و پرقدرت به نام گرد مولر.
اگر چه مونیخیها بزرگترین موفقیتهای خود را در دهه هفتاد میلادی جشن گرفتند، اما در همان نیمهی دوم دههشصت نیز توانستند برای نخستین بار قلهی جام جامداران باشگاههای اروپا را در پی پیروزی یک بر صفر بر تیم اسکاتلندی گلاسکو رنجرز فتح کنند.
سالهای طلایی (۱۹۶۸ تا ۱۹۷۶)
در سال ۱۹۶۸ باشگاه بایرن مونیخ با روی کار آمدن برانکو زبچ، سرمربی یوگسلاو، فصل تازهای را آغاز کرد و بلافاصله توانست در یک فصل عنوان قهرمانی بوندسلیگا و همچنین عنوان قهرمانی جام حذفی آلمان را به دست آورد.
البته قدرتنمایی بایرن مونیخ تنها یک فصل بیش طول نکشید، چرا که با آغاز دههی هفتاد میلادی تیمی جوان و خلاق قدم به میدان گذاشت که سرسختترین رقیب بایرن مونیخ در دههی هفتاد میلادی محسوب میشد: بوروسیا مونشنگلادباخ. این تیم در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ دو بار پیاپی قهرمان بوندسلیگا شد تا اینکه اودو لاتک سکان هدایت بایرن مونیخ را به عنوان سرمربی در دست گرفت.
مونیخیها تحت سرمربیگری لاتک دو بار پیاپی قهرمانی بوندسلیگا را کسب کردند و در سال ۱۹۷۴ مهمترین عنوان در سطح باشگاهی در اروپا را به دست آورند: قهرمانی جام قهرمانان باشگاههای اروپا. البته این پایان موفقیتهای بایرن مونیخ در دههی هفتاد میلادی نبود، چرا که این تیم با به خدمت گرفتن دیتمار کرامر، یکی از سرمربیان کارکشته آلمانی، دو بار پیاپی از عنوان قهرمانی باشگاههای اروپا دفاع کرد.
بایرن مونیخ اگر چه از قابلیتهای سرمربیان خوب خود بهره میبرد، اما موفقیتهایش در دههی هفتاد میلادی را بیش از همه مدیون ستارگانی بزرگ است که هنوز هم در صف اسطورههای درخشان فوتبال قرار دارند.
محور «مایر − بکنباوئر − مولر»
یکی از مهرههای موفقیتآور بایرن مونیخ، سپ مایر دروازهبان این تیم بود که نامآورترین و موفقترین دروازهبانی است که تاریخ فوتبال آلمان به خود دیده است. او در دورهی شانزده سالهی فعالیت ورزشی حرفهای خود، به تمامی افتخارهایی که یک بازیکن فوتبال میتواند به آنها دست یابد، دست یافت.
سپ مایر در آن سالها با جاگیریهای تیزبینانه، واکنشهای سریع، شیرجههای شگفتانگیز، پرشهای تماشایی و حرکات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی، به دروازهبان شمارهی یک و بیچونوچرای آلمان تبدیل شد. دیگر همگان با اشاره به روستای زادگاه او، از «گربهی آنتسینگ» سخن میگفتند و حتی بعضی از کارشناسان بر این باور بودند که هر گلی که وارد دروازهی مایر شود، غیرقابل مهار بوده است!
کلیدیترین مهرهی بایرن مونیخ در این دوران، بدون شک فرانس بکنباوئر کاپیتان این تیم و نیز تیم ملی فوتبال آلمان بود که یگانه قیصر جهان فوتبال محسوب میشود.
این ستاره بزرگ که کارشناسان او را هنوز هم بهترین، اگر نه یکی از بهترین لیبروهای تاریخ فوتبال میدانند، چه در داخل میدان و چه بیرون از زمین، از نفوذ زیادی برخوردار بود و حتی نظرش را درمورد تاکتیک و ترکیب تیم به مربیان اعمال میکرد.
ستون سوم بایرن مونیخ، گرد مولر، مهاجم خطرناک این تیم بود که به بمبافکن شهرت داشت و از هر حالتی میتوانست دروازه حریف را باز کند: در هوا، ایستاده، نشسته یا خوابیده، گاه با سر، گاه با سینه، گاه با زانو!
مونیخیها در سال ۱۹۷۶ با پیروزی ۲ بر صفر در مقابل تیم «بلو هوریزنته» از برزیل به عنوان قهرمانی باشگاههای جهان دست یافتند و این آخرین موفقیت بزرگ این تیم در قرن بیستم در سطح بینالمللی بود. ناگفته نماند که در دههی هفتاد میلادی، بایرن مونیخ سری هم به تهران زد و در دیداری دوستانه در برابر تیم ملی فوتبال ایران ۶ بر ۳ شکست خورد.
سالهای پرتلاطم (۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰)
بایرن مونیخ با کنارگیری ستارگان بزرگش از جمله سپ مایر، بکنباوئر و گردمولر وارد مرحلهای تازه شد و در عین حال در تلاش تکرار موفقیتهای گذشته بود، هدفی که این باشگاه نتوانست به آن دست یابد. بایرن مونیخ در سالهای پایانی دههی هفتاد میلادی حتی عملکردی متوسط داشت و با حضور دو ستاره بود که دوباره توانست جانی تازه بگیرد: کارل هاینس رومنیگه و پاول برایتنر که چند سالی را در این باشگاه تجربه کرده بود.
در سال ۱۹۸۰ بایرن مونیخ توانست پس از ۶ سال انتظار، دوباره عنوان قهرمانی بوندسلیگا را به دست آورد و سال بعد هم از این عنوان دفاع کند. برتری این باشگاه در رقابتهای ملی آلمان بهویژه در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی محسوس است، بهطوریکه کسب پیاپی قهرمانی بوندسلیگا باعث شده بود که رقابتهای لیگ، دیگر از آن هیجان لازم برخوردار نباشند.
البته این موفقیتها همه در سطح ملی بود و در بازیهای اروپایی این تیم از کسب عنوان محروم ماند. یکی از شکستهای بسیار تلخ مونیخ در سال ۱۹۸۷ در فینال جام قهرمانان باشگاههای اروپا در برابر تیم اف ث پورتو از پرتغال بود که زخمی بس عمیق بر پیکر این تیم به جا گذاشت.
در جستجوی سرمربی مناسب (۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸)
آخرین دههی قرن بیستم میلادی نیز برای بایرن مونیخ خالی از موفقیت نبود، اما یکی از مسائلی که در این دهه بیش از اندازه به چشم میخورد، آمد و رفت سرمربیهای مختلف بود که از تجربه و اعتبار زیادی برخوردار بودند، از جمله جیوانه تراپاتونی، سرمربی برجستهی ایتالیایی و اتو رهاگل، سرمربی کنونی تیم ملی فوتبال یونان که پیش از فعالیتش در مونیخ، سالیان سال سرمربیگری تیم موفق وردربرمن را برعهده داشت.
در دههی نود میلادی بایرن مونیخ چهار بار قهرمان بوندسلیگا شد و از آن گذشته در سال ۱۹۹۶ جامی را شکار کرد که جای آن در ویترین باشگاه خالی بود: جام باشگاههای اروپا، معروف به جام یوفا.
بد نیست بدانید که چند هفته پیش از بازی فینال، مسئولان بایرن مونیخ، اتو رهاگل سرمربی تیم را برکنار کرده بودند و سکان هدایت تیم در دست فرانس بکنباوئر قرار داشت.
بازگشت دوران طلایی با اوتمار هیتسفلد (۱۹۹۸ تا حال)
در تابستان سال ۱۹۹۸ بود که مسئولان بایرن مونیخ، اوتمار هیتسفلد، یکی از برجستهترین سرمربیان آلمان را به خدمت گرفتند. هیتسفلد در اواسط دهه میلادی موفقیتهای چشمگیری را با تیم بورسیا دورتموند کسب کرده بود و میدانست که چطور باید با یک تیم پرستاره کار کرد.
او در همان نخستین سال فعالیتش در بایرن مونیخ تقریبا به همه چیز دست یافت: قهرمانی بوندسلیگا، قهرمانی جام حذفی آلمان و حضور در فینال جام قهرمانان باشگاههای اروپا.
نبرد این تیم در این بازی نهایی در مقابل منچستر یونایتد، یکی از بازیهای پرهیجان و فراموشنشدنی تاریخ فوتبال محسوب میشود. مونیخیها که تا لحظات پایانی بازی یک بر صفر از حریف انگلیسی خود جلو بودند، در کمال ناباوری در عرض دو دقیقه، دو گل خوردند و ناکام میدان را ترک کردند.
البته هیتسفلد و شاگرداش توانستند در سال ۲۰۰۱ این شکست تلخ را به دست فراموشی بسپارند، از جمله با پیروزی در مقابل منچستر یونایتد در مرحلهی یک چهارم نهایی و سپس با پیروزی در بازی فینال در مقابل اف ث والنسیا از اسپانیا.
یکی از ستارگان بازی فینال، الیور کان، دروازهبان پرقدرت بایرن مونیخ بود که سه ضربهی پنالتی حریف را مهار کرد. در ماه نوامبر همان سال بازیکنان بایرن مونیخ با تک گل «سمی کوفور» یک بر صفر تیم بوکا جونیور از آرژانتین را شکست داده و برای دومین بار در تاریخ این باشگاه به قهرمانی باشگاههای جهان رسیدند.
هتیسفلد اگر چه در سطح رقابتهای باشگاهی آلمان موفقیتهای زیادی برای بایرن مونیخ به ارمغان آورد، اما در عرصه پیکارهای اروپایی نتوانست درخشش سال ۲۰۰۱ را تکرار کند و سرانجام در سال ۲۰۰۴ بعد از گذشت شش سال پربار به همکاری خود به بایرن مونیخ خاتمه داد.
سرمربی بعدی بایرن مونیخ، فلیکس ماگات بود که در همان نخستین فصل همکاری با این تیم هم قهرمان بوندسلیگا شد و هم جام حذفی را به دست آورد. البته ماگات در کسب عنوانهای بینالمللی ناکام ماند و بعد از بروز اختلافات میان سرمربی و سرپرستان باشگاه، همکاری دو طرف خاتمه پیدا کرد.
یکی از تجربههای ناموفق بایرن مونیخ در اولین دههی قرن بیست و یکم به خدمت گرفتن یورگن کلینسمان، چهرهی برجستهی فوتبال آلمان بود که در جام جهانی سال ۲۰۰۶ به همراه تیم ملی این کشور عنوان سوم را به دست آورده بود.
همکاری کلینسمان و بایرن مونیخ حتی یک فصل هم طول نکشید و مسئولان باشگاه هنگامی که دیدند، حتی شانس صعود تیم به رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا به خطر افتاده، چارهای جز برکناری کلینسمان نداشتند. سرمربی کنونی بایرن مونیخ لوئیس فان خال، از هلند است که در فصل جاری، دست کم از لحاظ نظری، میتواند سه عنوان قهرمانی کسب کند.
لژیونرهای ایرانی بایرن مونیخ
و اما فوتبالیستهای ایرانی که در باشگاه بایرن مونیخ توپ زدهاند: نخستین ستارهی ایرانی که به خدمت این باشگاه درآمد، علی دایی بود که بعد از فعالیت کوتاهش در باشگاه آلمانی آرمینیا بیلفلد به بایرن مونیخ ملحق شد. دایی در ۲۳ بازیای که در بین سالهای ۱۹۹۸ و ۹۹ در پیراهن مونیخ انجام داد، ۶ گل به ثمر رساند.
دومین ستارهی ایرانیای که به جمع مونیخیها پیوست، وحید هاشمیان بود، مهاجمی که پیش از آن در خدمت باشگاه بوخوم بود و در سال ۲۰۰۴ در آستانهی رفتن به بایرن مونیخ در گپی با دویچه وله گفته بود: «هر بازیکنى که مىخواهد پیشرفت کند، باید هدفى براى خود داشته باشد. من هر زمان به هدفى مىرسم، هدف جدیدى براى خود مىسازم و به نظر من انسان باید پله پله بالا برود. هدف بعدى من رفتن به تیم بایرن مونیخ است، تمرین کردن درست از همان روز اول، حضور خوب و موفق در بازیهای تدارکاتی و استفادهی درست از شانسی که به من داده خواهد شد. امکان دارد که این شانس ۹۰ دقیقه باشد یا فقط ۵ دقیقه.»
البته رقابت شدید بازیکنان در باشگاه بایرن مونیخی که بعضی از کارشناسان آن را به دریاچهی کوسه تشبیه میکنند، سبب شد که هاشمیان نتواند جایی ثابت برای خود در ترکیب تیم پیدا کند و در طول همکاریش با بایرن مونیخ در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ تواناییهایش را به نمایش بگذارد. البته خود وی معتقد است که سالهای حضور او در بایرن مونیخ، سالهایی از دست رفته نبودهاند.
سومین و آخرین ستارهی ایرانی که برای بایرن مونیخ به میدان رفت، علی کریمی بود که در بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ به مدت دو فصل در خدمت این باشگاه بود و در ۳۳ بازیای که برای مونیخ انجام داد، سه گل به ثمر رساند.
نویسنده: شهرام احدی
تحریریه: بابک بهمنش