یادوارهای موفق از بهمن محصص در برلیناله
۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبهدر بخش پانورامای برلیناله ۲۰۱۳ مستندی از میترا فراهانی، فیلمساز جوان ایرانی با عنوان "فیفی از خوشحالی زوزه میکشد" به نمایش گذاشته شد که با استقبال گسترده تماشاگران روبرو شد. این مستند درباره بهمن محصص، نقاش و تندیسساز مشهور ایرانی است، که سالیان آخر عمر خود را در رم سپری کرد.
آنچه به این مستند موفق جایگاهی ویژه میبخشد، مرگ غیرهمنتظره محصص در روزهای آخر فیلمبرداری است. تهیه این فیلم برای فراهانی و تیمشبیتردید با دشواریهای فراوانی همراه بوده است. در جریان این مستند، زمانی که تماشاگر با روحیه، رفتار، شخصیت و وضعیت جسمی محصص بیشتر آشنا میشود، از خود میپرسد که براستی چگونه میترا فراهانی موفق به انجام این پروژه شده است؟
بهمن محصص همچون نابغهای "دمدمی مزاج و بددهنی" در این مستند جلوهگر میشود که بیم آن میرود با کوچکترین لغزشی، تهیه این فیلم ناکام بماند. اما به مرور میتوان دید که این هنرمند کمنظیر و تا حدودی پرخاشجو به فراهانی اعتماد میکند و رابطهای عاطفی میان آنان شکل میگیرد.
میترا فراهانی در پایان نمایش فیلم اذعان کرد که محصص دوباره با او "قهر" کرد، ولی میل شدید فراهانی به ساخت این مستند و ارزیابی درستش از جایگاه ویژه هنری محصص، او را برای هر سازش و نرمشی پیشاپیش آماده کرده بود.
موفقیت مستند
این مستند به چند دلیل موفق است. نخست ساختاری روشن که خود را در فرم و مضمون نشان میدهد. مستند از چهار بخش تشکیل شده که با چهار شعر از کتابی که محصص بدان اشاره میکند در تطابق است.
در این مستند سرگذشت محصص از زبان خودش به طور مختصر بازگو میشود و بیشترین کارهای نقاشی و تندیسسازی وی که امکان دسترسی به آنها وجود داشته نیز، به نمایش گذاشته میشوند. فیلم با بهرهگیری از تابلوهای محصص که هر کدام نیازمند تفسیر جداگانهای هستند، از یکنواختی جلوگیری میکند.
در این فیلم ما همچنین شاهد محصص جوانی هستیم که بر روی بومی نقاشی میکند. محصص و فراهانی هر دو بر این باورند که برای تکمیل این مستند باید بتوان از محصص پیر نیز در حین کار فیلم گرفت.
برای این منظور محصص میگوید که باید سفارشی به او داده شود تا او اقدام به انجام این کار کند. فراهانی حتی در اینجا نیز واسطه میشود و سرانجام دو برادر نقاش را مییابد که با عشقی فراوان به کارهای محصص، حاضر به پرداخت ۷۰ هزار یورو پیشپرداخت برای یک نقاشی رنگ و روغن به او میشوند.
حتی این حادثه جنبی نیز در این مستندساز با نقل روایتی تاریخی و مقایسه آن با روزهای آخر محصص بیمار موفق میشود، چارچوب روایی مناسبی برای برقراری پیوند میان گذشته و حال بیابد. استاد پیر نقاشی رنسانس که وی نیز مانند بهمن محصص تسلیم "بوم سفید" میشود و "هراسناک" از خلق واپیسن اثر خود، با جهان وادع میکند.
محصص در این فیلم نه تنها درباره مسایل خصوصیاش همچون "همجنسگرایی" سخن میگوید، بلکه تلقیات خود از جامعه و هنر را نیز با توضیحاتی کوتاه بیان میکند. حتی طنز گزندهای که این هنرمند پیر هر از گاهی بدان متوسل میشود، سرشار از نکات انتقادی است.
روح پرشور و سرکش محصص سبب میشود که بارها آثار هنری خود را نابود کند. در یک نمونه میتوان به رفتار هنری او بیشتر آشنا شد. محصص پیش از انقلاب به سفارش خاندان سلطنتی، تندیسی از محمدرضا شاه، همسر و فرزند ارشد آنان میسازد، اما این تندیس به مذاق شاه خوش نمیآید. این تندیس که ظاهراَ تخریب شده و تنها تصویری از آن موجود است، فرح دیبا را بسیار نگران نشان میدهد. فرح دلیل این کار را از محصص جویا میشود، او میگوید شما نگران آن هستید که مبادا فرزند ارشدتان هیچگاه به تخت سلطنت جلوس نکند.
پیشنیه محصص و فراهانی
بهمن محصص در ۹ اسفند ۱۳۱۰ در رشت متولد شد و در ۶ مرداد ۱۳۸۹ در رم درگذشت. او یکی از نقاشان و هنرمندان مدرن و آوانگارد ایران به شمار میآید. وی برخی آثار مهمی از کالوینو، پیراندلو و مالاپارته را از ایتالیایی به فارسی برگرداند. او از سال ۱۹۶۹ تا پایان عمر در رم زندگی کرد. اردشیر محصص، پسرعموی او بود.
میترا فراهانی در سال ۱۳۵۴ در تهران متولد شده و هم اکنون در پاریس زندگی میکند. او نقاش و فیلمساز است. فراهانی در سال ۲۰۰۲ میلادی موفق به دریافت جایزه "تدی" برای فیلم "فقط یک زن"در برلیناله شد. فیلمهای "تابو" و "زهره و منوچهر" از جمله کارهای دیگر میترا فراهانی هستند.
نام این مستند برگرفته شده از تابلویی است که محصص در تمام طول زندگی خود همواره آن را نزد خود نگاه داشته و در گالریهای مختلف نیز به نمایش گذاشته شده است. به گفته محصص "فیفی از خوشحالی زوزه میکشد" همان جایگاهی را برای او دارد که "مونا لیزا" برای لئوناردو داوینچی دارد.
محصص در این مستند میگوید: «حیوان در زندگی میمیرد و انسان در مرگ زندگی میکند. من دوست دارم همچون یک حیوان نجیب از دنیا بروم. همچون زمان ورود به صحنه، هنرمند باید زمان درستی نیز برای خروج از صحنه انتخاب کند.»